این مقاله به الگوی رفتاری جنسیت از دیدگاه خلق و خو میپردازد، با این پیش فرض فرهنگی که برخی نگرشهای خلق و خو مدارانه «طبیعتا» مذکر و برخی دیگر «طبیعتا» مؤنث هستند. نوشته شرحی است درباره اینکه چگونه سه جامعه بدوی عقاید اجتماعیشان را در مورد خلق و خو و حقایق آشکار اختلافاتِ جنسیت در هم ادغام کردهاند.