امروز پا به سن گذاشتهاند نوجوانان و جوانانی که در دهه سیاه شصت مشتری و پیگیر کارهای «استریو تال» بودهاند. استریو تال در آن روزهای قحطی موسیقی و فراوانی قدغن، موسیقی غربی را به دست مخاطبان و علاقهمندان آن میرساند.
بسیاری از کسانی که نام استریو تال را میشناسند یا در آن روزهای تیره از مشتریان آن بودهاند، نام موسس این استریو و آنچه بر سرش گذشت را نمیدانند.
آرش سبحانی در آلبوم «استریو تال تقدیم میکند»، که از ده قطعه تشکیل شده است، به روایت زندگی «کامران ملت»، موسس استریو تال، میپردازد. این آلبوم گروه کیوسک، که «کانسپت آلبوم» یا همان آلبوم داستانی است، زندگی کامران ملت را با شعر و آهنگ به تصویر میکشد.
«این قصه یه مرده
مردی که شاید هیچ وقت نبود
هیچ کس فراموشش نکرد
چون که هیچ کس یادش نبود»
کامران میخواست تهران را زنده نگهدارد
کامران ملت یک نوارفروش است در زمان و زمانهای که بسیجیهای سیزدهساله و پانزدهساله، که رهبران ِ رهبر و بنیانگذار جمهوری اسلامی هستند، بر سر کوچهها و گذرها جلوی اتومبیلهای امت انقلابی را میگیرند و اگر نوار کاستی پیدا کنند، ماشین را توقیف و بعضا صاحب آن را بازداشت میکنند.
در چنین زمانهای ساز، آلت جرم است و بسیجیان کلاشینکف بر دوش، نه اسلحه که ساز را عاملی خطرناک میشناسند.
کامران ملت در چنین عصر پلشتی و تباهی، به عنوان یک شهروند معمولی عاشق موسیقی تلاش میکند نگذارد صدای موسیقی و ساز خاموش شود.
او در گفتوگویی با بیبیسی در معرفی استریو تال میگوید: «استریو تال یک تشکیلات زیرزمینی بود که ما موسیقی غربی را به صورت کاست تکثیر میکردیم بین مردم و خوشحالم که این وظیفه به عهده من بود و فکر میکنم در این کار موفق بودم».
در بخشهایی از ترانههای آلبوم «استریو تال تقدیم میکند» صدای کامران ملت شنیده میشود که میگوید: «شش ماه از انقلاب گذشت و اینها موسیقی را ممنوع کردند و من تصمیم گرفتم که موسیقی را در دسترس جوانهای ایرانی بگذارم؛ بدون هیچ کموکاستی مثل همه جای دنیا».
استریوتال؛ صدای بی صدایان تهران در دهه خفقان و خشونت
این مثل همه جای دنیا بودن چیزی است که جمهوری اسلامی نمیپسندد. جمهوری اسلامی از آغاز پیدایشش قصد کرد ایران کشوری باشد که مانند هیچ کجای عالم نباشد؛ کشوری که در آن شادی و رقص و موسیقی ممنوع است. از اینرو شهروندان باید به جای موسیقی، صدای غمبار آهنگران را بشنوند که در آلبوم کیوسک به این موضوع نیز اشاره میشود.
در راستای همین رسالت «شبیه هیچ کجای عالم نبودن» است که حکومت با همه کسانی که تلاش دارند ایران را به کشوری مانند همه کشورهای جهان تبدیل کنند، مقابله میکند و کامران ملت را زندانی میکند.
کامران ملت شهروندی است که نمیخواهد بگذارد دریچه ارتباط ایران با جهان از طریق موسیقی، بسته شود. به همین دلیل او چند بار بازداشت میشود.
بسیاری از اطرافیان کامران او را نصیحت میکردند که این کار را رها کند و میگفتند: «کامران این کار رو ول کن عاقبت نداره!»
کامران ملت از طریق مهمانداران هواپیما صفحههای موسیقی غربی را وارد ایران میکرد و آنها را روی نوار کاست تکثیر میکرد و در اختیار علاقهمندان آن در سراسر کشور قرار میداد: «خیلی هم ساده امکاناتی ایجاد کردم که جوانان بتوانند خیلی راحت هر چیزی که میخواهند تهیه کنند.»
کامران ملت سفارش میگرفت و کمتر از سه روز بعد موسیقی را به مخاطبان تحویل میداد. او آهستهآهسته در سراسر ایران شناخته شد. به واسطه این شناختهشدن نیز حکومت دنبال موسس استریو تال میگشت.
کامران ملت جلدهای کاستها را به صورت مخفیانه و زیرزمینی در یک زیرزمین تهیه میکرد.او برای رساندن کاستها به مشتریان مغازهای نداشت؛ به همراه دوستانش در خیابان با مشتریان قرار میگذاشتند یا به خانه آنها میرفتند.
فعالیت مخفیانه و زیرزمینی کامران ملت دو دهه تداوم داشت تا در نهایت با دستگیری یکی از کسانی که با کامران کار میکرد او لو رفت. کمیتههای آن روز به خانه پدرش هجوم بردند و خواهر کامران را گروگان گرفتند. این شد که کامران خود را به اطلاعات معرفی کرد.
همه دستگاهها و کاستهای کامران ملت مصادره شد و خودش هم در زندان اوین زندانی شد؛ حبسی که سه سال طول کشید.
کامران پس از آزادی از زندان نتوانست به فعالیت خود ادامه بدهد؛ از ایران خارج شد و در آلمان سکونت گزید.
آرش سبحانی در آلبوم «استریوتال تقدیم میکند» یاد کامران ملت را زنده نگاه داشت
آرش سبحانی در مورد استریو تال میگوید: «استریو تال یک تشکیلاتی بود که در دهه ۶۰ و ۷۰ خورشیدی در ایران موسیقی غیرمجاز را پخش میکرد. کاری که میکرد موقعی که ماهواره و اینترنت نبود و رادیوهای موج کوتاه هم خیلی کمتر بود، موسیقی دنیا را با هزار ترفند وارد ایران میکرد و کاستها را پر میکرد و این را به دست دوستداران موسیقی میرساند. … فکر میکنم مدتی که فعالیت کرد طولانیترین مدتی بود که نهایتا توسط کمیته و سپاه کسی که این تشکیلات را میگرداند بازداشت کردند و تشکیلات را خواباندند و آرشیو را آتش زدند و از این کارهایی که میکنند. قصه کلی این تشکیلات خیلی آشنا به نظر میآید. از نظر هنری ایرانی سرنوشت مشابهی دارد.»
آرش سبحانی توضیح میدهد که کامران ملت در آن دوره چگونه با حداقلی از امکانات موجود چنین کار بزرگی را در قالب استریو تال انجام میداد: «از کسانی که مستقیم و غیرمستقیم روی موسیقی ما و شکلگیری سلیقه موسیقی ما تاثیر گذاشتند کامران یکی از شخصیتهای مهم است. من خود کامران را یک بار بیشتر ندیده بودم. چون به خاطر کاری که میکرد و طبیعت کارش که زیرزمینی بود و نباید گیر میافتاد خودش را آفتابی نمیکرد و یک سری آدمهایی بودند که لیست استریو تال دستشان بود و فکر میکنم به خاطر ارادتی که کامران به گروه جتروتال داشت برای همین اسم تشکیلات را گذاشته بود استریو تال. آن لیست را در هر محلهای میداد دست یک نفری که مورد اطمینانش بود و آن آدم لیست را پخش میکرد بین بچهها و ما علامت میزدیم آلبومهایی را که میخواستیم. پول را میدادیم و هفته بعد کاست میآمد تحویل میشد تر و تمیز با جلد و تایپشده. پرینتر نبود و کامپیوتر نبود آن موقع. خب همه اینها را تایپ کرده بود و نوشته بود و خیلی تر و تمیز منظم اینها را میداد.»
کامران ملت، که متولد سال ۱۳۳۹ خورشیدی است، در کشور آلمان زندگی میکند.