واقعیت تلخ ایرانی که تحت تسلط جمهوری اسلامی قرار دارد آن است که در این کشور، فعالیت مدنی اساسا یک فعالیت امنیتی به حساب میآید. به عبارت دیگر یک فعال مدنی در حوزههای کاملا غیرامنیتی همچون حقوق کودکان، اگر در قالب یک تشکیلات فعالیت کند و این تشکیلات نیز کاملا شفاف عمل کند، باز و علیرغم همه این مسائل، به صورت بالقوه یک فعال علیه «امنیت کشور» به حساب میآید؛ طبق آنچه که جمهوری اسلامی از امنیت در ذهن ساختاری خود دارد و طبق آنچه که کارگزاران این نظام از امنیت تعریف میکنند.
بر این اساس آنچه بر سر افسانه عظیمزاده میآید را نیز میتوان اینگونه تحلیل کرد و این فشار را اینگونه درک کرد؛ وگرنه برای یک ذهن نرمال و متمدن قابل درک نیست که چرا و چگونه یک فعال مدنی خوشنام در حوزه حقوق کودکان که سالهاست درون کشور فعالیت میکند و هیچگاه به حوزههای سیاسی نیز وارد نشده است، بایستی بازداشت شود و فشارهای سنگین قضایی بر او وارد آید. بهویژه که تشکلهای مدنی در ایران که در حوزه کودکان فعالیت میکنند، اصرار دارند به علت حساسیت جمهوری اسلامی وارد حوزههای سیاسی نشوند.
افسانه عظیمزاده، از موسسان جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان است
حتی نوع بازداشت خانم عظیمزاده نیز تاسفبار است. او در آذر ۱۳۹۹ مقابل چشمان پدر و مادر خود در بیمارستان میلاد تهران بازداشت شده بود؛ در حالی که مادرش به بیماری قلبی مبتلا بود و میتوان حدس زد بازداشت فرزند بدون هیچ گونه ارائه دلیل چه اندازه میتواند به یک مادر بیمار، فشار و استرس وارد کند. افسانه عظیمزاده در ۲۴ اسفند بازداشت شد و به بند دو-الف اطلاعات سپاه در زندان اوین منتقل شد و خانواده او نیز پنج روز در بیخبری کامل به سر بردند تا اینکه در ۲۹ آذر فهمیدند که فرزندشان در زندان اوین نگهداری میشود.
افسانه عظیمزاده در نهایت در بهمن ۱۳۹۹ با قید وثیقهای بسیار سنگین آزاد شد. قرار وثیقه او ۲میلیارد و ۵۰۰میلیون تومان بود. آخرین خبر مربوط به پروسه قضایی پرونده خانم عظیمزاده مربوط به دی ۱۴۰۰ است که طی آن خبرگزاریهای حقوقبشری همچون هرانا اعلام داشتند که پرونده خانم عظیمزاده به همراه پرونده نگار مسعودی – عکاس و مستندساز – در ۲۶ دیماه برگزار خواهد شد؛ اگرچه تا زمان تنظیم این گزارش – فروردین ۱۴۰۱ – اطلاعاتی از احکام قضایی مربوط به این پرونده در دست نیست و پیدا نیست این پرونده کاملا ناعادلانه اکنون در چه مرحلهای به سر میبرد.
افسانه عظیمزاده از موسسین جمعیت دفاع از کودکان کار و خیابان در سال ۱۳۸۲ است. وی بیش از ۱۵ سال در زمینه آموزش و مددکاری کودکان کار فعالیت کرده است. او البته صرفا در زمینه کودکان فعال نیست و در زمینه مسائل زنان نیز کنشگری شناختهشده است. از جمله در همان سمیناری که در سال ۱۳۹۹ برگزار شده بود او برخورد حکومت ایران نسبت به این مساله، از جمله اعدام افراد متهم به تجاوز، را مورد انتقاد قرار داد و گفت اعدام متجاوز پاککردن صورت مسئله است حال آن که باید زمینههای خشونت علیه زنان و تجاوز جنسی را شناخت و از میان برداشت.