در علم سیاست بسیج به گروههای شبهنظامی یا میلیشیا گفته میشود که به هیئت حاکمه خدمت میکند و متصدی انجام امور و برنامههایی است که لایههای رسمی حکومت به هر دلیلی از انجام آن سر باز میزنند. به عنوان مثال خفهکردن صدای فرد یا گروهی منتقد که از شهرت جهانی برخوردار و در رسانهها شناختهشده است، به این گروههای شبهنظامی سپرده میشود تا هم محکومیت جهانی متوجه ساختار رسمی حکومت نشود و هم این سرکوب را به مردم و خواست عمومی جامعه نسبت دهند و به این ترتیب راه را برای تکرار موارد مشابه هموار کنند.
این سازمان در ایران در پنجم آذر ۱۳۵۸ به فرمان روحالله خمینی، بنیانگذار انقلاب اسلامی، تشکیل شد و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی در دیماه ۱۳۵۹ به طور قانونی رسمیت پیدا کرد. «سازمان بسیج مستضعفین» یکی از سازمانهای شبهنظامی و زیرمجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و یکی از مهمترین بازوهای قدرت جمهوری اسلامی به شمار میرود که مأموریت جذب، آموزش، سازماندهی و بهکارگیری نیروهای داوطلب مردمی را در راستای تحقق اهداف انقلاب اسلامی و حفظ دستاوردهای آن بر عهده دارد.
نکته حائز توجه اینکه، پدیده «بسیج» تا اندازه زیادی ناشی از فضای ایدئولوژیک و تودهای و هیجانی دوران بعد از انقلاب است. از آنجایی که خواست عمومی عمیقی در قالب انقلابها به منصه ظهور میرسد، در همان سالهای ابتدای تاسیس چنین حکومتهایی، جمعیت داوطلب و گوشبهفرمان از اقشار عموما ضعیف و سطح پایین جامعه در قالب گروههای داوطلب متشکل میشوند و به آرمانها و شعارهای انقلاب مذکور به صورت رایگان خدمت میکنند. اما این دوران اولیه چندان به درازا نمیکشد و با عبور از فضای احساسی و آرمانی اولیه، نیروهای این ارگان به دنبال دستمزد و امتیاز و پاداشهای کلان میروند و به خاطر عدم شفافیت در ساختار و نیز قدرت و نفوذی که در سالهای قبل به دست آوردهاند، بسیار راحتتر از نیروهای رسمی و سازمانیِ شناختهشده میتوانند فرصتها را شکار کرده و جیب خود را پر کنند.
در جمهوری اسلامی هم چنین فرایندی را شاهد بودهایم. انقلابی با خاستگاه فکری و ایدئولوژیک، ملغمهای از اسلام و مارکسیسم و مدعی ساختن مدینه فاضله و اتوپیای بیطبقه در همان ابتدا جمعیت انبوهی از افراد طبقه فرودست جامعه را جذب و در قالب نیروهای بسیج، سازماندهی کرد. هدف ترسیمشده آیتالله خمینی و رهبران جمهوری اسلامی این بود که خارج از قید و بندهای سازمانی و اداری، با تکیه بر سیل جمعیت داوطلب، گروهها و احزاب و جریانهای مخالف با روحانیت سیاسی را حذف کنند و اهرم تظاهرات خیابانی و مرعوبسازی رقبای خود را به کار گیرند. اما چنین هدفی را لابهلای تلاش برای ساختن کشور و عمران و آبادانی آن با کمک مردم پنهان کردند.
بسیج هم از ابتدا با پسوند «مستضعفین» تشکیل شد و از آنجایی که خمینی معتقد بود خاستگاه انقلاب همان محلات پایینشهر و مناطق محروم است، پس هم میخواست زمام امور را به دست آنها بدهد تا با وفاداریِ بیشتری که دارند، انقلاب را بهتر از طبقات مرفه و تحصیلکرده حفظ کنند و هم اینکه در نهایت این قشر محروم و مستضعف وارث انقلاب شده و مواهب مادی و معنوی حاصل از آن را در اختیار خود بگیرند. به همین دلیل در کنار این ارگان، دست به تاسیس نهادهایی با ماهیت مشابه، همچون «بنیاد مستضعفان»، «جهاد سازندگی» و… زدند تا منافع حاصل از مصادره اموال ثروتمندان قبل از انقلاب را هم در تملک خود گرفته و از طریق این نهادها به مصرف اقشار فقیر برسانند.
گذشته از اینکه چنین روشهایی در علم اقتصاد و در عرصه مدیریت یک کشور تا چه اندازه میتواند خطرناک و خانمانبرانداز باشد، اما همان هدف اصلی هم در نهایت محقق نشد و همین ارگانهای خوشرنگولعاب تبدیل به سازمانهایی شدند که نه تنها خیر و برکتی برای اقشار ضعیف جامعه نداشتند، بلکه فراتر از آن چیزی که در ذهن خمینی به طاغوت تعبیر میشد، زراندوزی کردند و انحصار به وجود آوردند و از خون مستضعفان تغذیه کردند.
بسیج ارگان سرکوب و کشتار مردمی است که برای همین سیاستهای مدیریتی حاکم به ورطه فقر سقوط کردهاند
بسیج در حال حاضر ساختاری است عریض و طویل در کنار سپاه پاسداران که در زمینههای بسیاری مامویتهایی برای آن تعریف شده است؛ از سیاست و انتخابات گرفته تا خدمات بهداشتی و واکسیناسیون و راهسازی و خدمات شهری و… .
چنین ارگانی که به نوعی تداعیکننده پدیده دولت در دولت و نهایت موازیکاری در سیستم مدیریت کشور است، هر روز حوزه نفوذ جدیدی برای خود ترسیم میکند تا بتواند منافع اقتصادی و نفوذ سیاسی خود را بیش از پیش گسترش دهد و به همین دلیل عامل فقر و فلاکت بسیاری از مردمانی است که روزگاری مدعی حمیت از آنها بود.
علاوه بر این، بسیج ارگان سرکوب و کشتار مردم فقیر و درماندهای است که به خاطر همین سیاستها و همین روشهای مدیریتی حاکم بر کشور به ورطه فقر و تنگدستی سقوط کردهاند و گاهی برای اعتراض به شرایط وخیم خود دست به اعتراض میزنند. اگرچه در همه سالهای حکومت جمهوری اسلامی، بسیج متولی و متصدیِ خشنترین و زشتترین برخوردها با معترضان سیاسی و اقتصادی در شهرهای مختلف کشور بوده اما در دو قیام سراسریِ دی ۹۶ و آبان ۹۸ این رویارویی بسیار نمادین و عبرتآموز شد. جمعیت زیادی از مردم مستضعف و بهتنگآمده از زندگی مشقتباری که حکومت برای آنها ساخته بود، به خیابانها آمدند و در مقابل آنها بسیج مستضعفین با انواع و اقسام سلاحهای مرگبار به جنگ آنها رفت و چه خونهایی که بر زمین نریخت و چه کودکان و نوجوانان بیگناهی که از همین طبقه مستضعف بر آسفالت خیابانهای شهرها نقش بر زمین نشدند!
علاوه بر این، بسیج نقش یک سازمان جاسوسی و خبرچینی گسترده را هم بازی میکند و در کنار نهادهای امنیتی متعدد و همچنین حراستهایی که در همه دستگاههای دولتی و غیردولتی مستقر کردهاند، به ایجاد و تداوم جو ارعاب و خفقان مشغول است. کافی است ساختار و چارت سازمانی این سیستم مخوف و سرکوبگر را نگاه کنید تا متوجه این نکته شوید که در هر قسمتی مشغول کار یا تحصیل و زندگی باشید، بیرون از چنبره بسیج نخواهید بود. به طور خلاصه بخشهای مختلف بسیج از این قرارند: بسیج دانشآموزی، بسیج دانشجویی، بسیج جامعه پزشکی، بسیج جامعه مهندسین، بسیج اساتید، بسیج ورزشکاران، بسیج رسانه، بسیج خواهران، بسیج ادارات، بسیج کارمندی، بسیج مساجد و محلات، بسیج طلاب و روحانیون، بسیج اصناف، بسیج سایبری، بسیج کارخانجات و شرکتها، بسیج کارگری، بسیج ویژه برونمرزی، بسیج موقت مورد نیاز در هر مکان و زمان، سازمان اردویی، راهیان نور و گردشگری بسیج.