حتی رابطههای موفقی که افراد در آن احساس خوشبختی میکنند نیز نیاز به مراقبت دارد. گاهی بعضی از رفتارهایی که به آنها عادت کردهایم، چنان مسموماند که میتوانند هر رابطهای را نابود کنند. غالبا مشکل در رابطه، زمانی آغاز میشود که گفتگو راجع به مسائل به دلیل ترس از درگیری یا هر دلیل دیگری کم یا قطع میشود و این باعث انباشتهشدن نارضایتی و خشم خواهد شد. رابطه سالم بیمشکل نیست؛ بلکه رابطهای است که طرفین میتوانند ضمن گفتگو راجع به یک مشکل، آن را یک بار برای همیشه حل کنند یا از آن بگذرند. در نتیجه مسئله حلنشدهای باقی نمیماند که با پیداشدن مسئله جدید، دوباره با شدت بیشتر از قبل ظاهر شود.
اولین عاملی که موجب نابودی یک رابطه میشود خیانت در رابطه است؛ البته رابطه بعضی از پارتنرها از خیانت جانبهدر میبرد و میماند؛ اما این استثنا ست نه قاعده. خیانت چنان آسیب عمیقی به رابطه میزند و چنان بندهای اعتماد را پاره میکند که چسباندن دوباره آن غالبا ممکن نیست.
به غیر از خیانت رابطه اغلب به دلیل رفتارهایی از بین میرود که بسیار آهسته و خزنده آن را میجوند و نابود میکنند و به همین دلیل به اندازه خیانت برای رابطه خطرناک هستند. رفتارهایی از این دست:
– دروغگفتن
دروغگفتن و پنهانکاری، حتی اگر به قصد محافظت از عشق و نگرانی از این باشد که فاششدن حقیقتی ممکن است رابطه شما را خراب کند، رفتاری سمی است که به اعتماد شریک زندگی شما صدمه جدی میزند. فرد باید بتواند همه چیز را – به غیر از مسائل مربوط به گذشته فرد که تاثیری بر زندگی امروز او ندارد – برای شریک زندگی خود توضیح بدهد. بنابراین چنانچه حقیقتی را از او پنهان میکنید تا لطمه نبیند باید از خودتان بپرسید از ابتدا چرا به گونهای عمل کردید که حالا باید پنهانکاری کنید.
– جیرهبندی عشق
چنانچه به کسی عشق میورزید نباید به عنوان مجازات، عشق خود را از او دریغ کنید. دریغکردن عشق و محبت از شریک زندگی به عنوان مجازات بحث و دعوا، منجر به ایجاد فاصله و سردی میشود که جبرانشدنی نیست.
– فروخوردن خشم
اگر چیزی شما را عصبانی میکند باید راجع به آن حرف بزنید. به شکل سازنده دعوا و جروبحث کنید. چنانچه هدف شما از جروبحث مورد حمله قراردادن دیگری باشد، شک نکنید که او نیز از خود دفاع خواهد کرد و این نتیجه مثبت گرفتن از بحث و آشتی را سخت میکند. بدتر از آن سرزنشکردن طرف مقابل در دعوا ست. این کار نهتنها کمکی به حلوفصل مشکل نمیکند؛ بلکه تَرَکهای رابطه را بزرگتر و عمیقتر میکند.
– کمبود مراوده و گفتگو
لازم نیست هر پنج دقیقه با هم چت کنید یا به هم تلفن بزنید؛ اما باید هر روز حداقل یک بار گفتگوی کامل و بدون مزاحمت داشته باشید و در مورد مشکلات یا اتفاقات خوب روز حرف بزنید. زمانی را در روز به این گفتگو اختصاص دهید. زمانی که بچهها ایجاد مزاحمت نکنند یا سرگرم تلفن و دنیای مجازی نباشید. وقتی فرد احساس کند که درک یا فهمیده نمیشود به مرور زمان از میزان عشق در رابطه کم میشود.
– رابطه برد-باخت به جای برد-برد
اگر عاشق کسی هستید باید میانهرو باشید نه خودرای و یکدنده. اگر کسی هستید که در هنگام جروبحث و دعوا فقط بر خواسته خود پافشاری میکنید و به دنبال برندهشدن خود و دادن احساس بازندهبودن به طرف مقابل هستید، شما فرد مناسبی برای رابطه نیستید و تنها میتوانید با خودتان در ارتباط باشید. رابطه سالم رابطه برد-برد است.
– غُرزدن
«چرا سطل آشغال خالی نشده»، «چرا در خمیردندان باز است» و غرزدنهای اینچنینی با دلایل بیهوده شاید مضحک و مسخره به نظر برسد؛ اما در درازمدت موجب تضعیف رابطه و از بینرفتن عشق میشود.
– خودبرتربینی و تکبر
تحقیر و تمسخر شریک زندگی و به طور کلی هر رفتاری که به منظور برتر نشاندادن خود از طریق کوچکشمردن دیگری صورت گیرد، خیانت در رابطه محسوب میشود و رابطه را نابود میکند.
– کنترل نامحسوس
کنترلکردن و تحت تاثیر قراردادن همیشه آشکار نیست. نوعی اثرگذاری کاملا غیر مستقیم است که فرد خیلی دیر متوجه میشود که مورد سوءاستفاده قرار گرفته. اینکه علیرغم میلتان طوری رفتار کنید که شریک شما عصبانی نشود؛ اینکه قید دوستان خود را بزنید چون حس میکنید هرگاه آنها را ملاقات میکنید شریک شما ناخرسند است و آرامآرام از خود واقعیتان فاصله بگیرید، هم احترام به خود و اعتمادبهنفس شما را نابود میکند و هم رابطهتان را.
– حسادت
حسادت چه به بهانه عشق و چه تعصب یکی از نابودکنندههای رابطه است. حسادت یعنی نداشتن احساس امنیت. در ابتدای یک رابطه به علت وجود هیجان بعضی از رفتارهای ناشی از حسادت ممکن است با عشق اشتباه گرفته شود؛ اما به مرور زمان که هیجانات اولیه فروکش کند، فرد احساس میکند زیر ذرهبین قرار گرفته است. حسادت در نهایت فرد حسود را وادار به انجام رفتارهای مخرب و خشونتآمیز میکند.
– وابستگی
اگر احساس میکنید دیگر علاقه و هیجانی در رابطه شما وجود ندارد؛ اما نمیتوانید رابطه را ترک کنید چون از تنهایی میترسید، چون استقلال مالی ندارید یا دلایلی از این دست، این یعنی وابستگی. وابستگی شادی و آینده را از شما میگیرد فقط به این دلیل که میترسید مسئولیت قبول کنید.