هومر پلسی، کفاشی که نسبش به سیاهان میرسید، در سال ۱۸۹۶ با مقاومت مدنی از واگن قطار ویژه سفیدپوستان پیاده نشد. شاید خود او نمیدانست مقاومت مدنیاش، در سالهای بعد الهامبخش نسلهای آینده مبارزان جنبش مقاومت مدنی در آمریکا میشود. او در اعتراض به قانونی در ایالت لوییزیانا، که مقرر میکرد شرکتهای راهآهن واگنهای جداگانه برای سیاهپوستان و سفیدپوستان منظور کنند، به دادگاه شکایت برد. این پرونده از دادگاهی به دادگاه دیگر ارجاع داده شد تا به دیوان عالی رسید و دیوان عالی علیه پلسی رأی داد.
هنری بیلینگز براون، از قضات این دادگاه، در حکم دادگاه نوشته بود: «لوییزیانا مجاز است تفاوت نژادی را به رسمیت بشناسد؛ بدون آن که سیاهان را از حقوق برابر … محروم کند. سیاهپوستان میتوانند (جدا اما برابر) باشند.» این نگرش خرد متعارف و حاکم آن روزگار بود. اما دیدگاه کمتر متعارف در این پرونده نظر مخالف جان مارشال هارلن، دیگر قاضی دیوان عالی، بود که تا امروز شیواترین دفاعیه در حمایت از قانون اساسیای است که در آن شهروندان یکرنگ یا بیرنگ تلقی میشوند.
هالن صراحتا قانون لوییزیانا را ناعادلانه خواند و گفت قانونی که بر اساس نژاد شهروندان وضع شود با اصل مساوات در قانون و نیز با آزادیهای فردی مغایر است.
با اینهمه نظر اکثریت در پرونده پلسی و اصل «جدا اما برابر» تا سال ١۹۵۴ قانون حاکم بود. در این تاریخ دادگاه پرونده «براون – هیئت امنای آموزش و پرورش»، اصل «جدا اما برابر» را مردود شمرد. در واقع حکم دادگاه پرونده پلسی با تاکید بر برابری، در بطن خود بذر زوالش را پرورش داده بود.
«نظر مخالف در پرونده پلسی- فرگسن» را با ترجمه آموزشکده توانا به فارسی، به رایگان دانلود کنید و بخوانید!