تئوریهای توطئه، ابزار سلطه حکومتهای استبدادی و تحمیق مردم برای پشتیبانی از ایدئولوژیهای دولتی است. خطه خاورمیانه به دلیل موقعیت حیاتی ژئوپولیتیک و واقعشدن در شاهراه شرق و غرب، همواره با سوءظن به قدرتهای خارجی نگریسته است. مهمترین جلوه این بدبینی را میتوان در وجوه غربستیزانه و یهودستیزانه ناسیونالیسم عربی از جمال عبدالناصر در مصر تا خاندان اسد در سوریه نظاره کرد.
مرکز مطالعات رسانهای خاورمیانه (میمری) سالیانی پیش ویدیویی را منتشر کرد که در آن بسیاری از شخصیتهای جهان عرب از زن و مرد و سیاستمدار و نویسنده در برابر دوربین به انکار ادعای آمریکا مبنی بر تروریستیبودن عملیات یازدهم سپتامبر میپردازند. مدعیات نقضکننده، دربرگیرنده مواردی ست از شکل فروریختن این ساختمانها و اینکه چرا ساختمانهای مجاور آسیب ندیدهاند تا این موضوع که یهودیان ساعاتی قبل از انفجار همگی با بهانه آنفولانزا زودتر از موعد از کار بازگشتند. در پایان این ویدیو تکههایی از برنامههای دولتی جمهوری اسلامی در تکرار ادعاهای مشابه و دروغ دانستن یازده سپتامبر نشان داده میشود.
باور به تئوریهای توطئه از نهانترین وجوه دینخویی آدمیان است؛ چراکه همچون ایمان دینی با دیدی فرازمینی به وقایع معاصر مینگرد و شواهد خلاف یا نبود شواهد مؤید را توأمان دلیل بر درستی تئوری توطئه قلمداد میکند. تئوریهای توطئه بدین معنا در ذهن باورمندان به آن ابطالناپذیرند؛ هرچند انبوهیِ شواهد نقضکننده نیز در جهان واقعیت طوری باشد که بتوان آنها را برشمرد. جمهوری اسلامی نیز از بدو تاسیس با توسل به همین تئوری توطئه و برانگیختن تودهها به اشغال سفارت آمریکا و بحران ۴۴۴ روزه گروگانگیری دست یازید و با نسبتدادن اتهام جاسوسی اسرائیل به بهائیان کوشید زمینه حذف فیزیکی و اعدام گسترده آنان را نزد افکار عمومی جامعه انقلابی ایران مهیا کند.
روحالله خمینی بهویژه میکوشید تئوریهای توطئه را پس از شکست فرضی، به تاییدات الاهی خود و نظام متبوعش پیوند دهد. ماجرای سقوط هلیکوپتر آمریکایی در صحرای طبس و سپس ادعای رهبر انقلاب که ریگهای بیابان به امر خداوند آن را سرنگون کردند، یکی از این موارد است. خمینی در پیامی در تاریخ ۵ اردیبهشتماه ۱۳۵۹ گفت: «آیا جز این بود که یک دست غیبی در کار است؟ چه کسی هلیکوپترهای آقای کارتر را ساقط کرد؟ ما ساقط کردیم؟ شنها ساقط کردند. شنها مامور خدا بودند، باد مامور خدا ست.» رهبر کنونی جمهوری اسلامی نیز جنگ نیابتی و جنایتکارانه در سوریه را با دمیدن بر توهم توطئه و تهییج احساسات شیعی، «دفاع از حرم» نام نهاد. آپولوژیستهای نظام نیز کوشیدند به مردم بقبولانند که اگر در دمشق به کشتار مردم سوریه نپردازند، باید در تهران با داعش بجنگند.
با این همه، مهمترین نمود توهم توطئه در تاریخ معاصر ایران را میبایست در غربستیزی روشنفکران دهههای چهل و پنجاه شمسی جست که نهایتا به پشتیبانی آنان از روحانیت انقلابی شیعه به هدف بازگرداندن اصالت ازدسترفته انجامید. آنچه خمینی جنگ غرب علیه اسلام نامیده بود، در زبان این روشنفکران به جنگ غرب علیه شرق ترجمه میشد و با یک جایگزینی ساده، شرق به تشیع فروکاستنی بود. دوران رهبری علی خامنهای نیز با شعار مقابله با «تهاجم فرهنگی غرب» شباهت بسیار زیادی به بنیانهای غربستیزانه دهههای پیش از انقلاب اسلامی داشت و از همان تئوریهای توطئه تغذیه میشد و نیرو میگرفت. یکی از مهمترین منابع طبیعی خطه خاورمیانه، که تجمیع تمامی تئوریهای توطئه میتواند نام بگیرد، همانا نفت است. کشورهای مسلمان همواره باور داشتهاند که نفت آنان دزدیده میشده و اکنون نیز هر گاه کشورهای خارجی به این خطه پا بگذارند برای غارت نفت آنان است. در این میان دولتهای استبدادی نماد آن چپاولی هستند که گویا نزد باورمندان به تئوریهای توطئه، امری بومی و مشروع است. جز در خیزش دیماه ۱۳۹۶ در ایران و تا اندازهای در بهار عربی، حساسیت یکسانی میان غارت مفروض خارجیها و غارت بالفعل حاکمان در خاورمیانه سراغگرفتنی نبوده است.
منابع مرتبط
عباس امیرانتظام؛ سرود صبر و ایستادگی
تلگرام توانا را دنبال کنید: