«سیزده میلیون دانشآموز در ایران از جمعیت کل برخی از کشورها مانند سوئد و فنلاند بیشتر است اما بودجه آموزش و پرورش آن کشورها بیشتر از ایران تعیین میشود. این در حالی است که ما پنجمین کشور برخوردار جهان با منابع عظیم نفتی و گاز هستیم.» اسماعیل عبدی
هنوز بر در و دیوار مدارس ایران این سخن نقش بسته که «تعلیم و تعلم عبادت است» و یا این جمله که «معلمی شغل انبیا است».
این سخنان از بنیانگذار جمهوری اسلامی، آیتالله خمینی است تا اهمیت معلمان را در نظام اسلامی نشان بدهد. آیتالله خمینی میگوید که همه کشور باید معلم باشند:
«مسئولیت تربیت جوانان مسئولیت کمی نیست. تمام ملت باید معلم باشند. معلم فرزندان خود. اسلام تمام افرادش معلم باید باشند، و تمام افرادش متعلم. بانوان هم باید معلم باشند برای فرزندان خود، در دامن خود مثل استادان، مثل معلمان تربیت کنند. پدران باید معلم باشند از برای فرزندان خود. خانواده شما باید مدرسه باشند، تعلیم احکام اسلام، تهذیب اخلاق نونهالان. شما باید نونهالان مهذب تحویل معلمان بدهید و معلمان باید آنها را بیشتر تهذیب کنند.» اسماعیل عبدی یکی از این معلمان است که قرار بود در نظام انقلابی حاکم بر ایران قدر ببیند و بر صدر بنشیند که غدر دید و در بند نشست.
او بارها به سبب عمل به وظیفه معلمی بازداشت شد.
اسماعیل عبدی، دبیرکل کانون صنفی معلمان روز نوزدهم آبانماه ۱۳۹۵ در منزل شخصیاش در شهر کرج دستگیر و به زندان منتقل شد. این فعال صنفی برای گذراندن شش سال حکم تعزیری خود راهی زندان شد.
اسماعیل عبدی پیش از این یازده ماه را در زندان گذرانده بود و اردیبهشتماه بهطور موقت و با قرار وثیقه از زندان آزاد شد.
او پیش از این نیز بارها بازداشت شده بود و مورد بازجوییهای فراوان قرار گرفته بود. لحظهای تصور کنیم که سوالات بازجویان از این معلم متهم چه بوده است. آیا از او درباره نقشش در اختلاس چند میلیارد دلاری پرسیدهاند؟ آیا از عبدی سوال شده است که چرا فیش حقوقی چند ده میلیون تومانی ماهیانه دارد؟ آیا بازجو از او پرسیده است که نقشش در گمشدن دکلهای نفتی چه بوده است؟
دوباره واردات ماشینهای چندصد میلیون تومانی از او پرسیده شده است یا وارداتِ شیر خشک آلوده پرسیدهاند؟
همه میدانیم که به ذهن بازجویان و قاضیانی که او را بازجویی کردهاند و یا به او حکم زندان دادهاند چنین پرسشهایی نبوده است.
سوالات بازجویان این بوده است که چرا از حقوق حقهی معلمان دفاع میکنی؟
سوالات بازجویان این بوده است که چرا از حقوق حقهی معلمان دفاع میکنی؟ چرا در پی تشکیل تشکلهای معلمی و اصناف هستی؟ چرا از حقوق دانشآموزان میگویی و امکاناتی که باید برای تحصیل آنها فراهم بشود.
اسماعیل عبدی به سیطره گفتمان ایدئولوژیک در مدارس اعتراض داشت و به آن نقد داشت. گفتمانی که تلاش دارد به جای آموزش علم و فن به دانشآموزان برای ساختن فردایی بهتر برای کشور، شعارهای ایدئولوژیک و بیمبنا آموزش بدهد. او معتقد است که علیرغم این هزینههای هنگفت برای بسط شعائر حکومت در این مسئله موفق نیز نبودهاند.
اتهام او نه اختلاس که اعتراض به حضور روحانیت در مدارس ایران بود
اسماعیل عبدی در مصاحبهای میگوید: «با توجه به اینکه رویکرد آموزشی در کشور ما و در مدارس، از اوایل انقلاب به سمت گفتمانهای ایدئولوژیک رفت و درونمایههای درسی بسیار زیادی از جمله درس بینش اسلامی و دینی و آموزش قرآن کریم در آن گنجانده شد و همینطور در مقاطعی از آموزش و پرورش، معاونت پرورشی قرار داده شد؛ حاکمیت نشان داد که قصد دارد این گفتمان ایدئولوژیک را در مدارس ایجاد کند و به هر حال کارشناسیهایی که خودشان هم انجام دادند، بیانگر آن است که در این فرایند آن چنان موفق نبودند و حتی در حال حاضر برآورد میشود که دانشآموزان در مدارس، در مقایسه با قبل از انقلاب، نسبت به مبانی اعتقادی و بحث دینگریزی، نه تنها بهتر نشدند که شرایط بدتری هم پیدا کردند.»
آری! اتهام اسماعیل عبدی نه اختلاس که اعتراض به حضور روحانیت در مدارس ایران بود.
او معتقد است روحانیون نبایست بیایند و مستقیم وارد آموزش و پرورش شوند
روحانیان در مدارس ابتدایی مستقر میشوند. محمد بنیادی که از او بهعنوان «مدیر کل نماز، قرآن و عترت آموزش و پرورش» نام برده میشود میگوید که قرار است حضور روحانیان در مدارس نظاممند بشود.
او میگوید: «تاکنون ۲۱ هزار روحانی را به مدارس برای اقامه نماز اعزام کردهایم که البته گاهی بعضی از آنها در پاسخ به سوالات دانش آموزان و همچنین ایراد سخنرانی فعال بودهاند. محمد بنیادی با اشاره به اینکه حوزه علمیه باید به فکر ۱۲۰ هزار روحانی برای ۱۲۰ هزار مدرسه باشد، میگوید که حوزه علمیه باید این پتانسیل را جوابگو باشد چراکه آموزش و پرورش به ۱۲۰ هزار روحانی نیاز جدی دارد. باید شرح وظایف یک روحانی، نوع حضور و خدمات او در مدارس مشخص باشد به گونهای که برای اقامه نماز، پرسش و پاسخ به احکام شرعی و تنویر افکار نوجوانان و خانوادهها از سوی روحانیون تعریف مشخصی صورت گیرد تا این حضور نظاممند شود.
اسماعیل عبدی اما به عنوان یک معلم باسابقه و دبیرکل کانون صنفی معلمان در راستای وظایف شغلی و صنفی خود با این موضوع مخالف است. عبدی میگوید:
«در سطح کشور، روحانیت، چیزی حدود هفتاد یا هشتاد هزار مسجد در اختیار دارد، بیش از یازده هزار امامزاده در کشور ما وجود دارد، پایگاههای نماز جمعه و جراید و نشریات مختلفی هستند که روحانیون می توانند از طریق آن تبلیغ کنند و همچنین با توجه به ردیف بودجههایی که برای تبلیغ در حوزه اختصاص داده می شود، میتوانند از طریق رسانه ملی و حتی فضای مجازی، تبلیغ خود را انجام دهند؛ کمااینکه این کار را هم دارند انجام می دهند ولی به دلیل اینکه موفق نبودند، نبایست بیایند و مستقیم وارد آموزش و پرورش شوند و این تفاهمنامه که بین اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران و حوزه علمیه تهران امضا شده، مبنی است بر اینکه مدارس دولتی را تحت پوشش طرحی به نام «مدارس امین وابسته به حوزه علمیه» قرار دهند. بر اساس این سند، مدیریت تربیتی مدارس با استقرار روحانیت ثابت، قرار است که تامین شود و اداره کل آموزش و پرورش شهر تهران تعهداتی را به حوزه علمیه داده است، از جمله این که از طرف معاونت، باید ابلاغ برای روحانیون صادر گردد و به مناطق و مدارس ارسال شود. یعنی باید یک ردیف بودجه، حداقل برای روحانیون درنظر گرفته شود با توجه به این که الان آموزش و پرورش خود دچار کسری بودجه هست.» در یک نظام دموکراتیک، فردی با تخصص اسماعیل عبدی طرف مشاوره حکومت و نظام آموزشی قرار میگیرد اما در نظامی که قرار بود همه معلم باشند و معلمی شغل انبیا است اسماعیل عبدی زندانی میشود.
اسماعیل عبدی چهار بار بین سالهای ۸۵ تا ۸۸ بازداشت میشود. او در سال ۱۳۹۰ در دادگاه انقلاب اسلامی تهران به اتهامهای امنیتی به ده سال زندان محکوم میشود. او که برای شرکت در هفتمین کنگره سازمان جهانی معلمان راهی ارمنستان و سپس کانادا بود در مرز ممنوعالخروح میشود. اسماعیل عبدی در پیامی نوروزی به همکاران خود در سال ۱۳۹۴ از پایان زمستانی میگوید که زندگیها را احاطه کرده است. او میگوید: «این بهار را به همکاران عزیز و فرهنگی تبریک میگویم. نوروز یعنی هیچ زمستانی ماندنی نیست حتی اگر کوتاهترین شبش یلدا باشد.» مشکلات معلمان ایرانی بسیار است. راه درمان آن نه حبس و زندان کسانی مانند اسماعیل عبدی که استفاده از دانش و مهارت آنها است. اولین راه حل مشکلات نظام آموزشی داشتن صنف و سندیکایی قدرتمند است.