«به یاد دارم در زمان کودکی به هنگام سربریدن گوسفند یا مرغ کودکان را از آن منظره دور نگه میداشتند و حتی کودکان نیز توانایی تماشای این صحنهها را نداشتند اما امروزه کودکان به نوعی داوطلب تماشای مناظری چون سربریدن گوسفند یا مرغ میشوند. این حرکت نشاندهنده بالا رفتن خشونت و کاهش عطوفت در افراد است.»
این اظهارات آقای «مجید ابهری» – که به عنوان آسیبشناس و رفتارشناس اجتماعی معرفی میشود – درباره حکم اعدام در ملاءعام است. این اظهارات از سوی این فرد از اینرو مهم است که او خود را از افراد وابسته به نظام جمهوری اسلامی میداند و معرفی میکند. وقتی چنین فردی با چنین تعلقی به جمهوری اسلامی چنین نگاهی به این مسئله دارد میتوان ژرفنای بحرانی که این سیاست پیشامدرن در جامعه ایجاد کرده است را حدس زد.
اساسا یکی از مسائلی که در جامعه کنونی ایران عمیقا محل بحثهای حقوق بشری و قضایی است، بحث اعدام در ملاءعام است. اگرچه به نظر میرسد طی سالهای اخیر بر اثر فشارهای حقوقبشری از میزان اعدام در ملاءعام کاسته شده است ولی در آن به اصطلاح تخته نشده است و از اینرو همیشه این بحث برای جامعهشناسان و روانشناسان تازه است که از مضرات گسترده اجتماعی و روانی اعدام در ملاءعام بگویند و به جامعه و حکومت در این باره هشدار دهند.
همانطور که تلویحا گفته شد نکته جالبتوجه این است که این دست بحثها حتی به خبرگزاریهای وابسته به جمهوری اسلامی نیز راه یافته است.
به عنوان نمونه در مطلبی که بخشی از آن در ابتدای این گزارش منعکس شد و در «خبرگزاری ایرنا» در شهریور ۱۳۹۶ منتشر شد و سپس در بنیاد عبدالرحمن برومند بازتاب یافت، تحلیلهایی درباره این مسئله عرضه شد که همگی نگاهی منفی به این مسئله داشتند. اهمیت این مسئله از اینرو است که این مطلب در یک وبسایت حامی جمهوری اسلامی منعکس شده است نه لزوما یک نهاد منتقد رفتارهای ضدحقوق بشری در جمهوری اسلامی.
این مسئله جدای از خود حکم اعدام است که آن نیز بسیار مورد بحث است و مخالفان جدی دارد و بسیاری از کشورهای متمدن جهان آن را از مجازاتهای خود حذف کردهاند.
«عالیه شکربیگی» – جامعهشناس و استاد دانشگاه – نیز در تحلیلی جالبتوجه مجازات در ملاءعام را تنها مجازات یک شخص نمیداند بلکه آن را مجازات عمومی برمیشمارد و در توضیح تاثیر این نوع سیاست قضایی میگوید: «اگر اعدام بر مخاطبان آن اثرگذار بود، اکنون نباید شاهد وقوع جرایم بودیم در حالی که نه تنها از میزان آسیبها کم نشده است بلکه روزبهروز شاهد افزایش مفاسد اخلاقی، مالی و اجتماعی هستیم. … قاتلان حرفهای یا تبهکاران در خاطرات خود عنوان میکنند که کشتن نخستین فرد برای آنان دشوار بوده اما پس از آن به راحتی آب خوردن افراد بعدی را به قتل رساندهاند.»