Search

English

۱۸ تیرِ بی‌سرانجامی*

۱- روزنامه «سلام» وابسته به نیروهای دوم‌خرداد، در ۱۵ تیرماه ۱۳۷۸ تیتر می‌زند که سعید امامی – مجری قتل‌های زنجیره‌ای – مجری اصلی طرح قانون مطبوعات بوده است. این روزنامه ۱۶ تیرماه توقیف می‌شود. غروب پنج‌شنبه ۱۷ تیرماه، دانشجویان برای اعتراض به توقیف سلام، در کوی دانشگاه گرد می‌آیند. تظاهرات دانشجویان تا پاسی از شب طول می‌کشد. نیروی‌انتظامی به همراه نیروهای لباس‌شخصی به کوی یورش می‌آورند. دانشجویان به شدت مضروب و مصدوم می‌شوند و حتی سرپرست کوی دانشگاه و معاون دانشجویی دانشگاه تهران بازداشت می‌شوند.

 اما خشم نیروهای حزب‌اللهی نمی‌خوابد. ساختمان‌های مختلف کوی محل تاخت‌وتاز نیروهای حزب‌اللهی و تا سپیده‌دم آن روز، دانشجویان به شدت کتک می‌خورند. روایت‌هایی از پرت‌کردن دانشجویان از طبقات بالا وجود دارد. با فریاد «یا حسین» و «یا زهرا» حتی به مسجد کوی حمله می‌برند و دانشجویان نمازگزار را نیز به شدت زیر ضرب می‌گیرند. در ساختمان‌ها گاز اشک‌آور می‌زنند. دانشجویان احساس خفگی می‌کنند. در راهروها دالان مرگ درست می‌کنند و بر سر و روی دانشجویان بی‌پناه باتوم می‌کوبانند. 

۲- صبح جمعه ۱۸ تیر است. بسیاری از دانشجویان زخمی به بیمارستان شریعتی منتقل می‌شوند. اما روایت‌های فراوانی وجود دارد که نیروهای حزب‌اللهی حتی مانع از انتقال زخمی‌ها به بیمارستان می‌شدند. خشمی گسترده، سطح کوی دانشگاه را فرا گرفته است. دانشجویان گرد می‌آیند. بین دانشجویان بحث ایجاد می‌شود که در داخل کوی بمانند یا از کوی خارج شوند. در نهایت رای به خروج از محوطه کوی داده می‌شود. ظهر جمعه ۱۸ تیر است. نماز جماعت در خیابان مقابل در کوی برگزار می‌شود. نیروهای ضدشورش که در کوچه روبرو کمین کرده بودند جلو می‌آیند و صف می‌بندند.

 خبرنگاران سر می‌رسند و مردم به صورت گسترده‌تری با ماهیت نزاع آشنا می‌شوند. در این روز بسیاری از مسئولان دولتی و چهره‌های «اصلاح‌طلب» به میان دانشجویان می‌آیند و با آنان ابراز همدردی می‌کنند. تلویزیون در برنامه شبانه خود، گزارشی سوگیرانه از اتفاقات پخش می‌کند که خشم دانشجویان را بر می‌انگیزد. درگیری‌های پراکنده بین نیروی‌انتظامی و انصارحزب‌الله از یک سمت و دانشجویان در سمت دیگر ادامه دارد. فضا بسیار ملتهب است و هر آن منتظر جرقه‌ای دیگر. شب فضا نسبتا آرام است و بسیاری در مسجد کوی می‌خوابند. دانشجویان تصمیم می‌گیرند فردا یک تحصن مقابل کوی دانشگاه ترتیب دهند. 

۳- شنبه ۱۹ تیرماه، جمعیت کوچکی از دانشجویان در دانشگاه تهران شروع به تظاهرات می‌کند. جمعیت معترض بزرگ و بزرگ‌تر می‌شود. مردم عادی نیز به جمعیت دانشجویان ملحق می‌شوند. علی‌رغم نگرانی برخی دانشجویان از گسترده‌تر شدن اعتراض، جمعیت اعتراضی به خیابان‌های شهر می‌زند و اعتراض دانشجویی اساسا حالت یک تظاهرات شهری را به خود می‌گیرد. جمعیت معترض طبق تخمین‌ها بیش از ۲۵۰۰۰ نفر برآورد می‌شود. وزارت کشور در خیابان فاطمی از جمله مکان‌هایی‌ست که دانشجویان به آنجا می‌روند و اعتراض خود را نشان می‌دهند. «دانشجو می رزمد، انحصار می لرزد»،  «توپ، تانک، بسیجی دیگر اثر ندارد، به مادرم بگویید دیگر پسر ندارد»، «نیروی انتظامی ننگ به نیرنگ تو»، «برادر دانشجو شهادتت مبارک»، «چراغ لاریجانی خاموش باید گردد»، «مرگ بر استبداد»، «ای مردم آزاده حمایت، حمایت» و … از جمله شعارهایی‌ست که در تجمع و تحصن دانشجویان سر داده می‌شود.

 در این روز درگیری خاص و خونینی رخ نمی‌دهد. تظاهرات دانشجویان آرام و مسالمت‌جویانه ولی خشمگین و پر از بغض است. روسای دانشگاه‌های تهران استعفای دسته‌جمعی خود را اعلام می‌کنند. شورای عالی امنیت ملی بیانیه‌ای اعلام می‌کند و ضمن حمایت از دانشجویان و محکومیت شدید حمله به کوی‌دانشگاه از توبیخ و تنبیه افسران حمله‌کننده به کوی و مقابله با نیروهای لباس‌شخصی خبر می‌دهد. طبق صحبت‌ها تحصن و اعتراض فردا نیز ادامه خواهد یافت.

۴- در یکشنبه ۲۰ تیرماه، در  دانشگاه تبریز نیز درگیری خونینی رخ می‌دهد و «درگیری دانشجویان با ماموران و انصار، آن چنان شدید بود که بسیاری از دانشجویان به شدت مضروب شده و تعدادی هم روانه بازداشتگاههای مخوف شدند». در تهران نیز تحصن و اعتراض ادامه دارد. دانشجویان شهرهای دیگر نیز به کوی‌دانشگاه تهران می‌پیوندند. نیروی‌انتظامی در بیانیه خود دانشجویان را عامل اصلی حوادث ۱۸ تیر می‌خواند. 

خشم دانشجویان حد ندارد. مقامات دولت خاتمی و چهره‌های اصلاح‌طلب سعی می‌کنند دانشجویان را قانع کنند که تظاهرات خیابانی انجام ندهند و در محوطه کوی بمانند. اما برخی از دانشجویان می‌گویند وقتی اعتراض آنان با بایکوت خبری روبرو شده است، آنان با حضور در خیابان باید صدای اعتراض خود را به مردم برسانند. اما تظاهرات خیابانی خاصی رخ نمی‌دهد. فردا دوشنبه استادان در مسجد دانشگاه تهران تحصن خواهند داشت. دانشجویان از سیدمحمد خاتمی انتظار حمایت داشتند. رییس‌جمهور ۲۰ میلیونی سکوت کرده بود. فرماندهان سپاه و شخص رحیم صفوی خواستار آن بود که شرایط اضطراری اعلام شود و سپاه به صورت رسمی وارد شود. 

۵- جمع‌های معترض دانشجویی در دوشنبه از نقاط مختلف شهر به سمت دانشگاه تهران راه می‌افتد تا به تحصن استادان در دانشگاه تهران ملحق شود. مردم معترض نیز همراه دانشجویان هستند. پس از تحصن استادان، گروهی از دانشجویان از دانشگاه بیرون می‌زنند و در خیابان به تظاهرات می‌پردازند. نیروی انتظامی وارد می‌شود و این تظاهرات را سرکوب می‌کند و جمعی از آنان را بازداشت می‌کند. جمعی از آنان مجددا به دانشگاه باز می‌گردند. ساعت ۵ بعدازظهر است. دانشجویان زیادی پشت در اصلی دانشگاه تهران جمع شده‌اند.

 نیروهای ضدشورش و بسیاری از نیروهای لباس‌شخصی نیز مقابل آنان و بیرون در دانشگاه صف کشیده‌اند. دانشجویان از در دانشگاه بیرون می‌زنند. ضدشورش گاز اشک‌آور را مستقیم به سمت دانشجویان شلیک می‌کند. نیروهای لباس‌شخصی نیز هجوم می‌آورند و تلفیقی از باتوم و گاز اشک‌آور، دانشجویان را در بر می‌گیرد و فضا را داغ و ملتهب می‌سازد. دانشجویان مجروح به دانشکده هنرهای زیبا منتقل می‌شوند  و در آنجا توسط دانشجویان پزشکی تحت مداوای سطحی واقع می‌شوند. در این روز خامنه‌ای نیز بالاخره موضع گرفت. رهبر جمهوری‌اسلامی از اینکه با نام «حسین» و «فاطمه زهرا» به دانشجویان حمله شد ابراز تاسف کرد. اما بخش عمده صحبت خود را به «نفوذ دشمن در تجمعات دانشجویی» اختصاص داد.

۶-  در روز سه‌شنبه تظاهراتی حکومتی در تهران شکل گرفت. در این روز سپاه و بسیج کنترل اوضاع را در دست داشتند. حسن روحانی – دبیر وقت شورای عالی امنیت ملی – معترضان را «اراذل و اوباش» خواند. او در این تجمع از «گروهک‌های سیاسی ورشکسته و منزوی» گفت که قصد «سوءاستفاده» از فضا را داشتند. دانشجویان کتک خوردند و مجروح شدند و کشته دادند و سر آخر اراذل و اوباش خوانده شدند! 

پس از پنج  روز، تب و تاب تهران خوابید. پس از آرام‌شدن سروصداها، افرادی بازداشت شدند. از جمله بازداشت‌شدگان فرهاد نظری – فرمانده وقت نیروی انتظامی – بود. اما پس از ۱۶ جلسه دادگاه او از همه اتهامات تبرئه شد! اما نقطه کمیک داستان آن‌جا بود که یک سرباز به نام «اروجعلی ببرزاده» به جرم دزدیدن ریش‌تراش دانشجویان به ۹۱ روز زندان محکوم شد. او تقریبا تنها محکوم ماجرا بود!

۷- در جریان رخداد ۱۸ تیر افرادی جان باختند و تعدادی مفقودالاثر شدند. اما هیچ‌گاه به صورت دقیق از همه جان‌باختگان و مفقودالاثرهای این رخداد، اطلاعی به دست نیامد و تنها درباره دو تن می‌توان با اطمینان سخن گفت.

عزت‌ ابراهیم‌نژاد؛ او دانشجوی حقوق دانشگاه چمران اهواز بود و در مقطع درگیری‌ها، در تهران سرباز بود و مهمان دوستان دانشجوی خود در کوی دانشگاه. در شنبه ۱۹ تیر در اوج درگیری‌ها به ضرب گلوله جان باخت.

تصویری از عزت‌ابراهیم‌نژاد؛ شهید ۱۸ تیر

سعید زینالی؛ سعید زینالی، متولد شهریور ۱۳۵۵ و دانشجوی رشته کامپیوتر دانشگاه تهران، در۲۳ تیرماه ۱۳۷۸ در منزلش بازداشت شد. به گفته مادرش تنها سه‌ماه پس از بازداشت تماس کوتاهی با خانواده داشت و دیگر خبری از او در دست نیست. پدر او به علت پیگیری فرزند مفقودالاثرش به شلاق و زندان محکوم شده است.

تصویری از سعید زینالی و مادر او

۸ـ  رخداد کم‌نظیر ۱۸ تیر وارد ادبیات ایرانی شده است و اشعار بسیاری برای دانشجویان سرکوب‌شده و جان‌باخته سروده شد. این بیت از مهدی موسوی – شاعر معاصر – شاید از مشهورترین ابیاتی باشد که به یاد این رخداد تلخ سروده شده است. بیتی که از زبان شاهین نجفی نیز خوانده شد: «خسته از انقلاب و آزادی، فندکی در می‌آوری شاید / هجده تیر بی‌سرانجامی، توی سیگار بهمنت باشد».

 

*تیتر مطلب برگرفته از شعری از سیدمهدی موسوی است.

انتشارات بیشتر ...