امام جمعه موقت اصفهان، در نماز جمعه اصفهان در ۲۳ فروردین ۱۳۹۸ با اشاره به جشنهای خیابانی در نوروز در اصفهان گفت: «مدیریت چهارباغ در جشنهای نوروزی خود با برگزاری کنسرت و موسیقی خیابانی، شادی مردم را به گناه آلوده کردند».
امام جمعه ۵۸ ساله اصفهان که سابقه ریاست بر «ستاد احیا امر به معروف و نهی از منکر» در این شهر را نیز دارد، از دوچرخهسواری زنان نیز انتقاد کرد و گفت: «دوچرخهسواری بانوان در چهارباغ ترویج میشود و تقاضای مردم از شهرداری و دادستان محترم این است که با این مسائل برخورد کنند».
چنین شخصیتی که در اوج مشکلات اقتصادی و اجتماعی در ایران، از تریبون نماز جمعه، نگران دوچرخهسواری زنان یا برگزاری موسیقی خیابانیست، احتمالا شخصیت قابل توجهیست؛ «آیتالله سید ابوالحسن مهدوی».
ابوالحسن مهدوی که چنین نگاه تنگنظرانهای به آزادیهای اجتماعی دارد، خود را «نظریهپرداز» حجاب اسلامی میداند. پیش از هرچیز باید گفت که او با عبارت «حجاب اسلامی» چندان سر به مهر نیست و بر این باور است که این عبارت «مبهم» است. از این رو او تاکید دارد که باید «لفظ گویا»ی چادر مشکی را استفاده کرد. به باور او حجاب اسلامی یعنی چادر مشکی.
بنا به عقیده مهدوی اصفهانی حتی در عهد هخامنشیان نیز زنان ایرانی از چادر مشکی استفاده میکردند. با این مقدمه، باور این نکته نیز سخت نخواهد بود که بدانیم او در سال ۱۳۹۴ خواستار الزامیشدن چادر مشکلی برای دختران هفتساله شده بود: «معتقدم که آموزش و پرورش باید بحث چادر را از مقطع اول ابتدایی الزامی کند، چرا که دانشآموزان از همان ابتدا با حیا بزرگ میشوند و آثارش را در جامعه میبینند».
در جمهوری اسلامی، حجاب برای دختربچهها در مدارس ابتدایی نیز الزامی است
ابوالحسن مهدوی که نماینده اصفهان در مجلس خبرگان رهبری نیز است، درباره دلایل خود در حوزه حجاب تاکید میکند که او در نظریهپردازی پیرامون حجاب، از «نقل» گذشته است و بر «عقل» تکیه میکند. او تاکید میکند که در چندسال اخیر، هیچ فردی نتوانسته است استدلالهای او در این حوزه را رد کند. استدلالهایی که بنا به توضیح او در «هشت دلیل عقلی» و «۱۲ دلیل روانشناختی» خلاصه میشوند. او درباره اینکه چرا به «دلایل عقلی» در حوزه حجاب اسلامی تکیه میکند، میگوید: « زیرا جوانان امروز در پی آیات قرآن نمیروند، بلکه فقط به دنبال دلایل عقلی هستند».
او همچنین اصرار دارد که این دلایل او در دسترس گردشگران خارجی نیز قرار بگیرد تا آنان نیز با خواندن این «دلایل» قانع شوند که به حجاب اسلامی – چادر مشکی – تن در دهند. اگرچه تاکنون به علت عدم استقبال از سوی دستاندرکاران این حوزه، چندان موفق نبوده است: «حتی در جلسهای که با مترجمین تورهای گردشگری داشتم در این باره با آنها صحبت کردم اما هیچ یک از آنها حاضر به یاری ما در این بحث نشد».
آزادی فکر و چادر مشکی
مهدوی اصفهانی، دلیل اول لزوم استفاده از چادر مشکی را «آزادی فکر» میداند. ذکر یک خاطره از سوی او شاید بتواند مخاطب را با نسبت آزادی فکر و حجاب اسلامی و نیز به طور کلی، دنیای فکری نظریهپرداز چادر مشکی بیش از پیش آشنا کند.
او در یک سخنرانی در سال ۱۳۹۵ در اصفهان درباره اینکه حجاب اسلامی چگونه به آزادی فکر منتهی میشود، گفته بود: «خانمی به نام “جک والار” از انگلستان به ایران آمد. او نماینده سابق مجلس انگلیس بود. در هنگام ترک ایران خبرنگاری از او پرسید: در ایران چه چیز خاصی مشاهده کردی؟ او در پاسخ گفت: یک چیزی که برایم خیلی جالب بود این بود که، زمانی که میخواستم به ایران بیایم دوستانم به من گفتند به ایران نرو چرا که آزادیت را از تو میگیرند. من چون حرفهای ضد و نقیض زیادی درباره ایران شنیده بودم، گفتم میخواهم بروم تا بفهمم واقعا در ایران چه خبر است. حالا که آمدم ایران، متوجه شدم که در این چند وقت که در ایران بودم فکرم آزاد شده است. من در انگلیس که بودم چون بیحجاب بودم هر گاه با مردی صحبت میکردم دائم فکرم مشغول این بود که این آقا با چه نیتی دارد با من حرف میزند. آیا در ذهنش به فکر ارتباط نا مشروع با من است؟ آیا میخواهد مرا فریب بدهد؟ و این گونه همیشه فکر من مشغول بود. اما در این چند وقت که در ایران بودم چون حجاب داشتم، فکرم آزاد شد و پس از چند روز متوجه شدم که دیگر فکرم مثل گذشته مشغول آن مسائل نیست. و با هر که حرف میزنم واقعا می توانم به طور عادی با او صحبت کنم. و حالا که دارم به کشورم برمیگردم، حامل پیام آزادی از سوی زنان ایرانی برای زنان انگلیسی هستم. میخواهم به ملت خودم بگویم که اگر میخواهید آزاد باشید باید حجاب را بر گزینید».
البته آیتالله مهدوی اصفهانی از اینکه «نظریات» او در زمینه حجاب اسلامی، در فضای مجازی مورد تمسخر قرار میگیرد، خبر دارد. اما این استهزاء را به علت «ناتوانی» استهزاکنندگان از «زیر سوال بردن این دلایل» میداند و میگوید که بابت این رفتارها «هیچ نگرانی» ندارد.
نظریهپرداز اسیدپاشی به «بدحجابها»؟
نکته دیگر درباره مهدوی اصفهانی این است که او صرفا قائل به «نظریهپردازی» پیرامون حجاب نیست و بر این باور است که «تشدید برخورد با بیحجابان» نیز باید در نظر گرفته شود. او این نکته را تیرماه ۹۳ بیان کرده بود. او در توضیحات تکمیلیتر درباره چگونگی «برخورد با بیحجابان» حتی ماموران ستاد نهی از منکر را موظف دانست که اگر «تذکر به فرد بدحجاب» جواب نداد، اطلاعات اتوموبیل افراد بدحجاب را به نیروی انتظامی بدهند تا نیروی انتظامی برخورد کند.
این نکته زمانی برجسته میشود که اسیدپاشیهای سریالی در اصفهان در پاییز سال ۹۳ را به یاد بیاوریم که دقیقا روی زنان جوانی اعمال شد که پشت فرمان اتوموبیل خود نشسته بودند. در جریان آن اسیدپاشیها حداقل ۴ زن جوان مورد حمله با اسید قرار گرفتند. علاوه بر اینکه خود قربانیان این واقعه و خانوادههایشان تاکید میکردند که هیچ خصومت شخصی در کار نبوده است، شاهدان واقعه و شهروندان اصفهانی نیز وجه مشترک میان این زنان را کم حجابی، زیبایی، جوانی و در چند مورد رانندگی توصیف کردهاند.
مرضیه رسولی یکی از قربانیان اسیدپاشی اصفهان بود
القای فکری حجاب اسلامی
امام جمعه موقت اصفهان همچنین از کلیدواژه «القای فکری» را نیز در بحث پیرامون حجاب اسلامی و چگونگی تحمیل آن استفاده میکند. به باور او صرف «تذکر به بدحجابان» کفایت نمیکند و باید وارد «القای فکری» شد و در این مسیر از افراد مذکر خانواده آن خانم نیز کمک گرفت.
او خود در توضیح بیشتر میگوید: «نباید فقط به بدحجابان تذکر داد و رد شد بلکه باید وارد القای فکری شد که یکی از راه ها مشاوره بوده و برای مشاوره حتما باید والدین یا شوهر فرد بیحجاب در جلسه حضور داشته باشند زیرا فرد بیحجاب نمیتواند دروغی به آنها بگوید و اینکه نه در جامعه بلکه در منزل، کسی وجود دارد که مراقب رفتار آن فرد باشد».
ضمن اینکه به باور مهدوی اصفهانی، این «بدحجابان» حتی پس از رجوع به مراکز مشاوره نیز نباید به حال خود رها شوند بلکه باید هر شش ماه الی یک سال یک بار مشاورهدهندگان و مراکز مشاوره، از مراجعه کنندگان به مرکز مشاوره عفاف و حجاب خبر بگیرند و بدانند که آن افراد در چه وضعیتی بسر میبرند.
براساس چنین «نظریات»ی بود که کتابی به نام «ترگل» توسط یک طلبه جوان اصفهانی منتشر شد. کتابچهای که «عماد داوری دولتآبادی» آن را درباره چرایی لزوم چادر مشکی، بر اساس نظرات «مرتضی مطهری» و «ابوالحسن مهدوی» نوشته است. مقدمه این کتاب نیز که در سال ۱۳۹۷ منتشر شده است، به قلم شخص ابوالحسن مهدویست.
کتابی که اینگونه آغاز میشود: «من یک دخترم! زیبا و جذاب! احساسی در من نهفته است به نام دلربایی، انگار باید اوقاتی از روزم را دلربایی کنم. من زیبا هستم، میخواهم عالم و آدم زیباییم را ببینند، میخواهم با دیدنم انگشتبهدهان شوند! من اصلاً کاری به دین ندارم، من عقل دارم، چرا باید خودم را با یک چادر مشکی بپوشانم؟»