آرامش دوستدار، یکی از بحثانگیزترین روشنفکران ایران معاصر است. بحثانگیزبودن دوستدار بیشتر از جنبه نقد تند و تیز دینداری در ایران است؛ آنچه او به آن تعبیر «دینخویی» میدهد. دینخویی در باور دوستدار به دلیل سیطره اسلام بر ایران به وجود آمده است که سد راه اندیشیدن خودبنیاد است.
اور در سال ۱۳۱۰ در خانوادهای بهایی به دنیا آمد. پدرش «عطاالله دوستدار» مردی خوشدوق و فرهیخته و مسلط به زبان انگلیسی و فرانسه بود و با زبان روسی نیز آشنایی داشت. مادرش لقائیه منجم زنی مدرن و متجدد بود که پیش از کشف حجاب رضاشاه، حجاب از سر برداشت. عموی آرامش، احسانالله خان دوستدار ملقب به رفیق سرخ و از همراهان میرزا کوچک جنگلی بود.
احسان الله خان دوستدار؛ عموی آرامش
آرامش در خانوادهای اهل فرهنگ بالید. او آخرین فرزند خانواده بود و همه خواهران و برادرانش از او بزرگتر بودند. سهراب، نشاط، فروزنده، کاوه و انقلاب، خواهران و برادران آرامش بودند. سهراب دوستدار در خانواده دوستدار بیشترین تاثیر را بر آرامش گذاشت.
وی در مورد تاثیرات برادرش سهراب میگوید: «سهراب نه تنها در خانواده ما خیلی نقش مهمی داشت بلکه در تربیت من نیز خیلی نقش داشت. در واقع خیلی چیزها را در خانهمان از او یاد گرفتم؛ حتی آشنایی با موسیقی کلاسیک. او تنها آموزگار ایرانی من بود.»
سهراب دوستدار در سال ۱۲۹۲ به دنیا آمد. او انسانی فرهیخته و اهل موسیقی و هنر و کتاب بود. سهراب به زبانهای انگلیسی، فرانسه و عربی تسلط داشت و با زبانهای آلمانی و روسی نیز آشنایی داشت. سهراب دوستدار برای تعلقات مذهبیاش به مدت پنج سال و نیم به زندانهای جمهوری اسلامی افتاد. یکی از دوستان صمیمی سهراب که بیشتر اوقات با سهراب بود به نام کامران صمیمی پس از بازداشت در دادگاهی فرمایشی به اعدام محکوم شد و در ۱۶ دیماه ۱۳۶۰ تیرباران شد.
آرامش دوستدار در سال ۱۳۳۷ برای تحصیل فلسفه به آلمان میرود و در دانشگاه بُن به تحصیل میپردازد و در سال ۱۳۴۱ از جامعه بهایی خارج. آرامش تا پیش از سفر به آلمان و آشنایی با اندیشههای نیچه بهایی معتقدی بود. نیچه موضوع پایاننامه آرامش دوستدار بود. عنوان پایاننامه دوستدار «رابطه اخلاق و اراده سلطهگرا در آثار نیچه» بود؛ و نیچه بود که موجب شد دوستدار برای همیشه – به تعبیر خود – تکلیفش را با دین روشن کند.
مدت زیادی از اقامت دوستدار در آلمان نمیگذرد که با همسر آیندهاش که زنی آلمانی با نام دوروتئا (دورلی) بود آشنا میشود که این آشنایی در سال ۱۳۳۸ به ازدواج میانجامد و حاصل این ازدواج دو فرزند به نامهای «بیانکا» و «آروین» است.
همراه همسر و دخترش
همسر آرامش دوستدار زندگی با او را خوب و سخت توصیف میکند. او آرام را آدمی خوب که زندگی با او دشوار است توصیف میکند. او که به خوبی و روانی به فارسی سخن میگوید در مورد آشناییاش با آرامش دوستدار میگوید: «من در شهر بُن در وزارت امور خارجه کار میکردم و با دوستی بعد از کار به خانه برگشتیم. در خیابان با یک ایرانی برخورد کردیم که با دوست من آشنا بود. این ایرانی ما را به چایی دعوت کرد. در کافهای رفتیم که چند ایرانی دیگر غیر از آرام هم بودند … آرامش خیلی آلمانی بلد نبود. آرامش در سخنانش از ماهیای تعریف کرد که ۲۰۰ متر میپرد. من باور نکردم و با هم شرط بستیم. من باختم و آرامش را به سینما دعوت کردم. و اینطوری شد که یواش یواش جلو رفتیم.»
آرامش دوستدار در دهه ۴۰ خورشیدی و به مدت هشت سال به عنوان گوینده و مترجم در بخش فارسی رادیو دویچه وله به کار مشغول میشود. او نهایتا در سال ۱۳۵۰ دکترای خود در رشته فلسفه را اخذ میکند.
در این سالها است که دوستدار با جلال آل احمد آشنا میشود و با مجله اندیشه و هنر نیز همکاری میکند. آلاحمد از آنجا که چند سالی از آرامش دوستدار بزرگتر بود رابطهشان با هم یک رابطه شاگرد و استادی بود. رابطهای که پس از سفر جلالآلاحمد به حج شکلش تغییر کرد و جدال قلمیای که بین آن دو رفت موجب شد که رابطهشان قطع شود. بخشی از نقدهای آرامش دوستدار به اندیشههای جلالآل احمد در کتاب معروف «درخششهای تیره» آمده است.
آرامش دوستدار برای تکمیل مدارک تحصیلیاش به ایران بازمیگردد و پس از مدتی دوباره به آلمان سفر میکند. پس از پایان تحصیلات، آرامش دوستدار به ایران میآید و در دانشگاه تهران به تدریس فلسفه میپردازد. با اینکه دوستدار منتقد نظام پیشین بود اما انقلاب اسلامی را به «آوار» تشبیه میکند. او انقلاب اسلامی را نوعی مرگ میداند و میگوید که با انقلاب نوعی مرگ اجتماعی را تجربه کرده است.
همسر آرامش دوستدار میگوید که پس از انقلاب دیگر آرامش به شادی سابق نبود.
واژههای «دینخویی» و «امتناع تفکر»، دو واژه کلیدیای است که هر اهل فلسفه و کتابی اعم از دوستدار آرامش دوستدار یا مخالف او را به یاد این فیلسوف میاندازد. واژه «دینخویی» چیزی است که به مذاق دینداران اهل فرهنگ و یا روشنفکران دینی خوش نیامده است.
آرامش دوستدار در کتاب «خویشاوندی پنهان» در بخشی با عنوان «شاخصهای فرهنگ دینی» بعد نخست «فرهنگ دینی» را عدم پرسشگری میداند. او معتقد است آنچه در فرهنگ دینی وجود دارد نه پرسش که «استخبار» است.
او مبدع واژه «دین خویی» است
او در توضیح بیشتر میگوید: «بعد نخست فرهنگ دینی آن است که به جای پرسش، تحلیل و استدلال منحصرا مرجع بیچون و چرا دارد برای هدایت جمع و فرد هر دو. و درست آنجایی که پرسش میبایستی نشان دهد که پرسش است و به این سبب، روالی درونی و ناوابسته به مرجع، مرجع پا به میان مینهد تا استخبار را جانشین پرسیدن نماید.»
آرامش دوستدار سپس در این نوشته به بیان تفاوت پرسش و استخبار میپردازد و میگوید: «… پرسیدن در واقع رفتار یا واکنشی درونی و طبیعی است در برابر پدیدهای ناروشن که آدمی را به جستن پاسخی روشنکننده برمیانگیزد.»
درواقع باید گفت که آرامش دوستی «دینخویی» را نه شکلی از تفکر که «امتناع تفکر» میداند.
البته دوستدار معتقد نیست که هر شکلی از باور به دین لزوما به دینخویی منجر میشود و سد راه اندیشیدن میشود. او معتقد است که: «مومن به محض اینکه قادر باشد در نگریستن امور، ایمان خودش را شخصی نگهدارد دیگر دینخو نیست.»
هر چند آرامش دوستدار تاریخ و فرهنگ دینی را عاملی برای امتناع تفکر میداند اما در مورد زکریای رازی و ابن مقفع نظر مساعدی دارد. در این باره میگوید: «رازی و ابنمقفع را من یک استثنا میدانم. استثنا همیشه وجود دارد. اما آن فرهنگی که غالب است به جای خودش باقی میماند. به همین جهت هم نه رازی و نه ابن مقفع توی فرهنگ ما مردهاند. وقتی یک آدمی مثل رازی و مثل ابنمقفع به این مسئله پرداختند که مسئله دین یک مسئلهای است که عقلانی نیست. ابن مقفع را که کشتند. من خیال میکنم یک چنین استثناهایی پیدا میشود ولی استثنا حکم عمومی نیست. ولی مسلم است که اینها فقط میتوانند دو تا استثنا بوده باشد.»
آثار آرامش دوستدار در ایران اجازه انتشار ندارند. اگر از کتاب «ملاحظات فلسفی در دین و علم» که به وسیله نشر آگه و در سال ۱۳۵۹ منتشر شد بگذریم میشود گفت که همه آثار آرامش دوستدار خارج از ایران منتشر شدهاند.
از آثار آرامش دوستدار میتوان به ملاحظات فلسفی در دین و علم، نشر آگه، تهران، ۱۳۵۹/ امتناع تفکر در فرهنگ دینی، انتشارات خاوران، پاریس،۱۳۷۰/ درخششهای تیره، انتشارات خاوران، پاریس، ۲۰۰۴/ خویشاوندی پنهان، انتشارات فروغ و نشر دنا، کلن، ۱۳۸۷/ زبان و شبه زبان، فرهنگ و شبه فرهنگ، انتشارات فروغ، ۱۳۹۷ اشاره کرد.