علی اصغر حسنیراد از جمله کسانی بوده است که به «جرم» پادشاهیخواهی بازداشت شد و مورد محاکمه قرار گرفت و به بیش از ۱۵ سال حبس محکوم شد. او از کسانی بوده است که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی مشخصا در پرونده آنان نوشت که قصد براندازی جمهوری اسلامی را داشتهاند.
اتهامات علیاصغر حسنیراد و حکم صادره برای هر کدام از این اتهامات مشخصا به این ترتیب بوده است: «اجتماع و تبانی به قصد اقدام علیه امنیت کشور»: هفت سال و شش ماه؛ اتهام «توهین به مقدسات»: پنج سال و شش ماه؛ اتهام «توهین به بنیانگذار جمهوری اسلامی و رهبری»: دو سال و شش ماه؛ اتهام «تبلیغ علیه نظام»: یک سال و یک ماه و اتهام «توهین به مسئولان نظام»: ۷۴ ضربه شلاق.
این «دادگاه» در دی ماه ۱۳۹۸ برگزار شد و در اردیبهشت ۱۳۹۹ در «دادگاه» تجدیدنظر به ریاست «قاضی» زرگر این حکم تایید شد و با توجه به اعمال ماده ۱۳۴، علی اصغر حسنیراد بایستی هفت سال و شش ماه از عمر خود را در زندان جمهوری اسلامی سپری کند.
حسنیراد ولی چنان شجاع و جسور است که در زندان نیز به مسئولیتهای سیاسی و مدنی خود وفادار است و زیر سایه دستگاه سرکوب نیز به بیدادگری اعتراض میکند. در دی ۱۴۰۰ بود که او و چند زندانی دیگر همچون مهدی دارینی و حمید حاججعفر کاشانی در اعتراض به بیدادگری آشکار دستگاه سرکوب علیه زندانی بیمار، بکتاش آبتین، که به مرگ او منتهی شد، دست به اعتصاب غذای خشک زدند و مطالبات خود را عذرخواهی مسئولان این اتفاق در رسانههای رسمی عنوان کردند.
آنها در پی آغاز این اعتصاب غذای خشک، پیامی صوتی نیز از زندان اوین فرستادند که در اینجا قابل شنیدن است. این اعتصاب غذای خشک اعتراضی به بحرانیشدن حال اعتصابگران منتهی شد و مشخصا دو تن از اعتصابکنندگان – محمود علینقی و حمید حاج جعفر کاشانی – به بیمارستان منتقل شدند.
بکتاش آبتین از جمله زندانیانی بود که عملا توسط جمهوری اسلامی از طریق بیتوجهی به بیماریاش به قتل رسید
جدای از مسئله این اعتصاب غذا، به طور کلی وضعیت سلامتی و درمانی علی اصغر حسنیراد نیز مطلوب نیست. به طور مشخص این را از خلال یادداشتی متوجه میشویم که کیوان صمیمی درباره وضعیت برخی از زندانیان بند ۸ زندان اوین بیرون داده است و صورت کامل آن را میتوانید در اینجا بخوانید.
صمیمی که خود یک زندانی باسابقه است درباره وضعیت برخی از زندانیان اینگونه مینویسد: «۱- عبدالرسول مرتضوی جانباز است، یک پایش قطع شده و نیاز به رسیدگی مداوم پزشکی دارد. ۲- حسین هاشمی بعد از عمل جراحی دیسک کمر بازداشت شده و به علت مضروبکردن همان ناحیه هنگام بازجویی، دچار دردهای شدید و حاد شدن دیسک شده است. ۳- منصور بیوک بر اثر یک بیماری خاص دو انگشت دستش قطع شده و در آستانهی قطع دست قرار دارد. ۴-علی اصغر حسنیراد نیاز به عمل دیسک گردن دارد و احتمال فلجی نیمی از بدن، او را تهدید میکند. ۵-کسری بنی عامریان دچار سرطان خون است.»
کیوان صمیمی این وضعیت را «ظلم مضاعف بر زندانی» میخواند و در بخش دیگری از یادداشت خود با اشاره به تجربه تلخ بهنام محجوبی مینویسد: «اینها موارد معدودی هستند که من در بند ۸ اوین از آن اطلاع دارم و حتماً نمونههای دیگر در سایر بندها و نیز زندانهای دیگر و بهویژه در زندانهای دیگر شهرهای کشور هستند که نیاز به معالجات فوری دارند. آیا حتماً بایستی بیتوجهی به بیماران و ندادن مرخصی استعلاجی و یا اعزام آنان به بیمارستانهای تخصصی ادامه پیدا کرده و مشکلاتشان به قدری حادّ شود که اتفاق ناگواری شبیه فاجعهی بهنام محجوبی تکرار شود؟»