Search

English

علیرضا نوری؛ زندانی به جرم شاعری 

 «زیباتر از چشم روسپی‌ها 

 خیابان‌های همدان است 

 که همیشه آن را 

 با توالت‌های عمومی اشتباهی گرفته‌ام 

همیشه جایی دارد 

 که زیر سایه بایستی 

 ببینی امام‌زاده عبدالله جواب نمی‌دهد، ندهد 

 میدان را برعکس می‌چرخم 

 روسپی‌ها چادرشان را برعکس می‌پوشند 

 این را وقتی میدان را برعکس بچرخی می‌فهمی 

 بچرخ 

 بخند 

 و اگر فرصت شد 

 سری به توالت‌های عمومی شهر بزن 

 که روی دیوارش نوشته‌اند:

 “لعنت به کسی که این‌جا شعار بنویسد”                           

 ولی می‌نویسند 

 و تنها امام‌زاده عبدالله می‌داند 

 چرا وقتی اذان می‌دهند 

 به آن‌هایی که چادرشان را برعکس می‌پوشند 

 ایمان می‌آورم»

این شعری از علیرضا نوری، شاعر همدانی و عضو کانون نویسندگان است. احتمالا از هر هزار نفری که این شعر را بخوانند یک نفر هم نتواند آن برداشتی را داشته باشد که دستگاه سرکوب در همدان داشته است؛ توهین به مقدسات!

در پاییز ۱۳۹۵ بود که برای شاعری همچون علیرضا نوری در «دادسرا»ی همدان یک پرونده باز شد. جرم؟ توهین به مقدسات! در همین کشاکش بود که در نهایت در خرداد ۱۳۹۶ و به استناد همین جرم، «دادگاه» او را به دو سال حبس محکوم کرد.

مصداق جرم؟ برخی از اشعار علیرضا نوری که در شبکه‌های اجتماعی منتشر کرده بود.

در پاییز همان سال «دادگاه» تجدیدنظر عین حکم را تایید کرد. در تابستان ۱۳۹۹ بود که کانون نویسندگان خبر داد، شعبه پنج اجرای احکام همدان، علیرضا نوری را برای اجرای حکم دو سال زندان احضار کرده است

به علت شیوع کرونا اجرای حکم او به تعویق افتاد ولی در نهایت در بهمن ۱۳۹۹ بود که پلیس امنیت همدان به منزل شخصی علیرضا نوری رفت و او را به زندان منتقل کرد.  

کانون نویسندگان نیز در همان ماه بیانیه‌ای صادر کرد و به شدت به این حکم اعتراض کرد. این کانون طی سال‌های اخیر دگرباره با موج بازداشت اعضای خود روبرو بوده است. 

در بیانیه کانون با اشاره تلویحی به این مسئله آمده بود: «اگرچه در این چند دهه اخبار بازداشت و زندان و قتل شاعران و نویسندگان آزاداندیش موضوع تازه‌ای نبوده و همواره سایه‌ی سانسور در تمام اشکال خود بر جسم و جان اهل قلم و هنر این سرزمین سنگینی کرده است، با این‌همه در سال‌های اخیر سرکوب سیستماتیک و فشار حداکثری بر فعالان حوزه‌ی اندیشه و بیان رشد و شدت کم‌سابقه‌ای یافته است. از این جمله می توان به عدم امکان فعالیت مطبوعات آزاد و به اصطلاح غیر خودی، ممانعت از فعالیت موسسات و تشکل‌های مستقل چون کانون نویسندگان ایران، تهدید و پرونده سازی بر پایه‌ی اتهامات واهی و نهایتاً صدور احکام زندان طویل‌المدت برای شاعران و نویسندگان، از جمله اعضای کانون نویسندگان، رضا خندان (مهابادی)، بکتاش آبتین، کیوان باژن، گیتی پورفاضل و حالا علیرضا نوری اشاره کرد.»

در بالا در بیانیه کانون به نام‌ بکتاش آبتین اشاره شد. بکتاش آبتین نیز از نویسندگان و شاعرانی بود که تنها به علت اعتراضی‌بودن اشعار خویش، بازداشت شد و به بدترین وجه مورد آزار و شکنجه قرار گرفت و به علت بی‌توجهی عوامل دستگاه سرکوب به وضعیت سلامتی‌اش، عملا به قتل رسید.

روایت روزهای آخر بکتاش آبتین که از سوی خانواده‌اش بازگو شده بود بسیار اندوه‌بار و نشان‌دهنده عمق کینه و خشم دستگاه سرکوب از نویسندگان متعهد به مردم است. نویسندگانی که خود را اسیر لغت‌بازی نکرده‌اند بلکه واژگان را ابزار اعتراض و بیان خشم ملت قرار داده‌اند. برادر بکتاش آبتین تاکید می‌کند که هر دو باری که برادرش بستری شده بود، زندان‌بان‌ها به پای او پابند زده بودند و این برادر او را به استرس مضاعف مبتلا می‌ساخت. برادر او می‌گوید این پابند چنان برادر بیمار او را آزار می‌داد که همسر برادرش، در بیمارستان با پماد جای پابند را می‌مالید تا زخم‌ها بهبود پیدا کنند.

همان‌طور که آمد این حجم از خشم و کینه نسبت به شاعران معترض و متعهد همچون علیرضا نوری و بکتاش آبتین را بایستی در راستای هم‌صدایی این هنرمندان با آنچه در خیابان جاری است ارزیابی کرد.

انتشارات بیشتر ...