آرش ریاحی، کارگردان سینما، فیلمنامهنویس و تهیهکننده ایرانی-اتریشی است و در اتریش به عنوان یکی از کارگردانهای سرشناس اتریش مطرح است. او متولد ۲۲ آگوست ۱۹۷۲ در ایران است و زمانی که ۹ سال سن داشت به همراه خانوادهی خود به اتریش مهاجرت کرد.آرش ریاحی با اینکه سن کمی داشت که با اجبار به همراه خانواده مهاجرت کرد اما هموراه دغدغه ایران و مسايل آن را داشته است. آرش ریاحی از سال ۱۹۸۲ ساکن وین است. او دانشآموختهی دانشگاه وین در رشتهی فیلم و هنر است و در کارنامهی هنری او چند فیلم کوتاه، بلند و مستند به چشم میخورد. ریاحی با تلویزیون ملی اتریش نیز همکاری داشته است. او در مورد زندگی پناهجویان فیلم ساخته است که این فیلم در بیش از بیست جشنواره خارجی مورد تحسین قرار گرفته و جایزه گرفته است. نام این فیلم «برای یک لحظه آزادی» است.این فیلم در سال ۲۰۱۰ از سوی اتریش به عنوان منتخب شرکت در مراسم اسکار انتخاب شد. این فیلم نخستین فیلم بلند آرش ریاحی است. این فیلم به زندگی پناهجویان و تبعیدیان سیاسی میپردازد. این فیلم ۱۰۸ دقیقهای فرار سه گروه از مخالفان و منتقدان نظام ایران را به تصویر میکشد که پس از گذشتن از راههای سخت کوهستانی خود را به ترکیه میرسانند و از آنجا قصد دارند که از طریق سارمان ملل راهی کشور سومی بشوند. ابتدای این فیلم با تیرباران چند فعال سیاسی منتقد نظام جمهوری اسلامی آغاز میشود. آرش ریاحی که هنگام فرار از ایران به همراه خانواده، ۹ سال داشت آن روزها را به یاد میآورد و از آن تجربه نیز در ساختن فیلم استفاده کرده است.
کارگردان سینما، فیلمنامهنویس و تهیهکنندهی ایرانی-اتریشی
او در گفتوگویی با برنامه شباهنگ صدای آمریکا میگوید که در کوه و هنگام عبور از مرز به دلیل سردی هوا در حال یخزدن بود. قاچاقی آمد و لباسهایی که ما به همراه داشتیم را آتش زد تا من گرم بشوم. این صحنه در فیلم وجود دارد. آرش ریاحی کارگردان این فیلم هدف از ساختن این فیلم را اینگونه عنوان میکند: «نگاه من، چون از خانوادهای ایرانی میآیم، از داستان ایرانیها شروع شد و بعد جهانی شد. برای اینکه نمیخواستم یک فیلم درست کنم که فقط برای ایرانیها جالب باشد. میخواستم یک فیلم درست کنم که برای تمام پناهندگان دنیا یک سندی باشد.» ساخت این فیلم بیش از پنج سال طول کشید و ریاحی بیش از ۵ بار به ترکیه سفر کرد. او به شهر وان سفر کرد و در آنجا با پناهجویان بسیاری گفتوگو کرد. ریاحی حتا با قاچاقچیانی که پناهجویان را جابهجا میکنند نیز گفتوگو کرد. ریاحی میگوید: «نمیخواستم داستانی درست کنم که مال سی سال پیش باشد. میخواستم ببینم الان جریان چطور است. رفتم وان با این و آن حرف زدم. الان در سال ۵۰۰۰ نفر میروند در سازمان ملل اسمنویسی میکنند که از این میان بیش از ۲۰ درصد ایرانیاند. یعنی اینطوری نیست که جریان تمام شده. متاسفانه این قصه ادامه دارد، نه فقط در مرز ترکیه، نه فقط در جامعه ایران، همه جا. یعنی ما هر هفته در اخبار میبینیم که مردم از آفریقا سعی میکنند بیایند ایتالیا. از همه جا. متاسفانه این داستانی است که در آینده هم ادامه خواهد داشت.»
یکی از کارگردانهای سرشناس اتریش مطرح است
فیگارو در یادداشتی فیلم «برای یک لحظه آزادی» را اینگونه توضیف میکند: «در روستايی در ايران، آزی هفت ساله و برادر کوچکش، آرمان پنجساله، خداحافظی رقتباری با پدر بزرگ و مادر بزرگ خود دارند. آنها مخفيانه از ايران میگريزند تا به پدر و مادرشان، که پيش از آنها به اتريش پناه بردهاند، بپيوندند. این دو کودک همراه با عمويشان، مهرداد، و دوستشان، علی، راهی کوهستان مرز ايران و ترکيه میشوند. خودرو آنها در کوهستان واژگون میشود اما آنها به راه خود ادامه میدهند و علی رغم کنترل پليس موفق به عبور از مرز و رسيدن به آنکارا میشوند. فیگارو ماجرای فیلم را این گونه ادامه میدهد: این دو کودک در هتلی در آنکارا اقامت میگزينند و با چند ايرانی دیگر آشنا میشوند؛ زن و شوهری با فرزندشان، يک آموزگار پير و يک جوان کُرد که با رؤياهای خوشباورانه خود عليه نااميدی میستيزد.هر سه گروه مدام به دفتر سازمان ملل رجوع میکنند تا مدرک و اجازه ورود به کشور ديگری را به دست آورند و در آنجا پناهنده سياسی شوند. آنها طی اين مدت بدون پول و تحت فشار پليس ترکيه و پليس مخفی ايران زندگی میکنند. فیگارو مینویسد در فیلم «برای يک لحظه آزادی» پوچی و تراژدی، شادی و هراس، عشق و نفرت، لبخند کودک و تلخی درماندگی زنان و مردان جملگی در هم آميختهاند.» آرش ریاحی فیلم دیگری در رابطه با موضوع پناهندگان ساخته است به نام «خانه در تبعید».
این فیلم در مرود پناهندگانی است که ایران را ترک میکنند و امکان بازگشت به ایران را به دلایل سیاسی ندارند و دیدار با خانواده و فامیل و دوستان برای شان مقدور نیست. این فیلم قصه دلتنگی آدمها و تلاششان برای فراهم کردن شرایطی است که این دیدارها تازه شود. برنامه «آپارات» شبکه بی.بی.سی در توصیف این فیلم میآورد: «فیلم «خانواده در تبعید»، یکی از مستندهای خوب درباره ایرانیان است که در خارج از ایران ساخته شده است. داستان فیلم ماجرای خیلی آشنایی است که در طول ۳۰ سال گذشته برای بسیاری از خانوادههای ایرانی به شکلهای مختلف اتفاق افتاده اما در آثار هنری تولید شده، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. فیلم «خانواده در تبعید» را میشود یک نمونه موفق از شیوه جدید فیلمسازی شخصی و خلاق ارزیابی کرد. شیوهای که به مدد دوربینهای دیجیتال ارزانقیمت رایج شده و بهخوبی جا افتاده است. فیلم به لحاظ جامعهشناسی هم نگاه تیزبینی به جامعه ایرانی دارد، چه آنهایی که ساکن ایران هستند و چه آنهایی که غربتنشین شدند و نیز از ویژگیهای یک فیلم سرگرمکننده برخودار است، زبان طنز به خوبی در جای جای فیلم به کار گرفته شده، شخصیتها به خوبی معرفی شدهاند ودر فیلم جا افتادهاند و مهمتر از همه، فیلم از صداقت چشمگیری برخوردار است . بسیاری از دیالوگهای رد و بدل شده در فیلم حرفهای آشنایی در بین خانوادههای ایرانی است و فیلمساز انتخاب بسیار خوبی از این تصاویر خانوادگی داشته است، تدوین فیلم ریتم خوبی دارد، با وجود طولانی بودن فیلم خستهکننده نیست و بیننده را تا آخر با خودش نگه میدارد.» فیلم «خانواده در تبعید» در سال ۲۰۰۶ ساخته شد.
در سال ۲۰۰۶ برای فیلم «خانواده در تبعید» جوایز متعددی گرفت
این فیلم نیز در جشنوارههای بسیاری شرکت کرد و توانست جوایزی متعددی را از آن خود کند. از جمله این جوایز میتوان به «هوگوی نقرهای» از جشنواره جهانی فیلم شیکاگو، کبوتر طلایی و جایزه فیپرشی (انجمن جهانی منتقدین سینما) از جشنواره لایپزیک و جایزه ماکس افولس از جشنواره فیلمهای مستند راز بروکن اشاره کرد.