الیزابت بلکویل نخستین زن پزشک درباره پیشگامبودن میگوید: «پیشگامبودن آسان نیست اما چه مسحورکننده است.»
آذر صنیع (ابتهاج) از دو جنبه از نخستینها است. او یکی از نخستین استادان زن دانشگاه و همینطور نخستین زن بانکدار ایرانی است و از این نظر دانستن زندگی او میتواند مسحورکننده باشد.
آذرنوش صنیع در سال ۱۳۰۶ در شهر بابل دیده به جهان گشود. او فرزند دکتر حسین صنیع (صنیع همایون) اهل شیراز و خواهرزاده فرصتالدوله شیرازی بود. فرصت از دانشمندان عصر خود بهشمار میآمد که آثار فراوانی از جمله «آثارالعجم» و «دیوان فرصت» را از خود به یادگار گذاشته بود. پدر بزرگ فرصت نیز طبیب ویژه کریمخان زند بود. فرصت هیچگاه ازدواج نکرد و فرزندی نداشت از اینرو علاقه بسیاری به خواهرزاده خود یعنی پدر آذرنوش داشت. او تعلیم و تربیت خواهرزاده خود را بر عهده گرفت و او را برای تحصیل به روسیه تزاری فرستاد. دکتر حسین صنیع با آنکه به ادبیات و شعر و موسیقی علاقه وافر داشت و نوازنده چیرهدست تار هم بود؛ اما رشته دندانپزشکی را انتخاب کرد. پس از پایان تحصیلات، شرکت تومانیانس که فعالیتش در شمال ایران بود دکتر صنیع را بهعنوان دندانپزشک پذیرفت و استخدام کرد و او را به بابلسر فرستاد. او مطبی در بابلسر افتتاح کرد. او در بابلسر با خانواده مادر آذر که مازندرانی بودند آشنا شد و با گوهر بدیع ازدواج کرد. دکتر صنیع موفق شد در شهرهای دیگر مازندران مانند آمل، ساری و بابل مطبهایی تاسیس کند و جوانان با استعداد در آن حوزه را به عنوان دستیار خود انتخاب کند و به تعلیم آنها در این رشته بپردازد. آنها بعدها مطبهایی نیز در تهران و مازندران دایر کردند.
آذر صنیع نیز به پیروی از پدر به دنشکده پزشکی رفت و از آنجا فارغالتحصیل شد؛ اما جز مدت کوتاهی که به تدریس در دانشگاه پرداخت مجال کار در دندانپزشکی پیدا نکرد.
ازدواج با ابوالحسن ابتهاج نقطه عطفی در زندگی آذر صنیع بهحساب میآمد. آذر صنیع پیش از ابتهاج دو بار ازدواج کرده بود. او از همسر اولش، مهندس عروضی که سال ۱۳۲۹ درگذشت، دو فرزند به نامهای علیرضا و الهه داشت. پس از ازدواج آذر با ابوالحسن ابتهاج، ابتهاج پدرخواندگی فرزندان آذر را پذیرفت. آنها صاحب دو فرزند به نامهای شهرزاد و داور شدند.
آذر صنیع (ابتهاج) هوشمندی زیادی در مدیریت و بانکداری داشت از اینرو ازدواجش با ابوالحسن ابتهاج توانست پرشی بزرگ در زندگی حرفهای او به حساب بیاید.
ابوالحسن ابتهاج پایهگذار اصلی برنامهریزی توسعه در ایران بود که در فاصله سالهای ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ مدیر عامل سازمان برنامه بود. ابتهاج همچنین از دیماه ۱۳۳۰ به مدت هفت سال مدیر عامل بانک ملی ایران بود. ابتهاج در ۲۰ دیماه ۱۳۴۰ به اتهام سوءاستفاده مالی دستگیر شد. ابتهاج به گفته کارشناسان در دوران ریاست بر سازمان برنامه، تحولی شگرف در ساختار برنامهریزی ایران به وجود آورد.
آذر صنیع (ابتهاج) و ابوالحسن ابتهاج
ابتهاج پس از کنارهگیری از کارهای دولتی، با فراست و هوشی که داشت و با توجه به سوابق درازمدت در امر بانکداری، بانک خصوصیای به نام «بانک ایرانیان» را تاسیس کرد. یکی از سرمایهگذاران این بانک همسرش، آذر صنیع (ابتهاج) بود. آذر ابتهاج خانه خود را فروخت و اولین کسی بود که سهام بانک ایرانیان را خریداری کرد. همچنین او اولین زن ایرانی بود که به عضویت هیئتمدیره یک بانک برگزیده شد. این بانک در اوایل دیماه ۱۳۳۸ بهطور رسمی کار خود را آغاز کرد.
ابوالحسن ابتهاج در کتاب خاطرات خود با اشاره به بازداشت خود چنین مینویسد:
«بازپرس آدم مفلوک و بیچارهای بود به اسم عبدالله نصیری که معلوم شد برادرزاده نعمتالله نصیری، رئیس شهربانی وقت و رئیس بعدی سازمان امنیت است… . بعدازظهر ۲۰ آبان مرا به زندان موقت شهربانی بردند که نزدیک ساختمان اصلی شهربانی کشور بود و در اصل برای زندان ساخته نشده بود. زندان موقت متصل به زندان زنان بود و پنجرههای آهنی زندان زنان از آن به خوبی دیده میشد. جیغ و داد و سر و صدای زنهای زندان مانع از یک لحظه استراحت میشد. پس از اینکه مرا به زندان بردند، دیدم عده دیگری هم آنجا هستند، منجمله نصرتالله منتصر شهردار سابق تهران و سرتیپ روحالله نویسی، رئیس هیئت مدیره شیلات شمال. زندانیان جمعا پانزده نفر بودند و همه به اتهام اختلاس و سوءاستفاده بازداشت شده بودند.»
ابتهاج به دلیل اتهاماتی که به او وارد شده بود مدت هفت ماه در زندان ماند اما در نهایت پرونده ابتهاج مختومه اعلام و او از همه اتهامات تبرئه شد. ابتهاج پس از آزادی از زندان، ۲۵ درصد سهام بانک ایرانیان را به سیتیبانک آمریکا فروخت و سرانجام در سال ۱۳۵۶ با واگذاری کامل باقیمانده سهام به هژبر یزدانی، برای همیشه از ایران رفت.
آذر ابتهاج علاوه بر فعالیت در بانک، موسس و عضو هیئت مدیره بولینگ شمیرانات نیز بود. ساخت این مجموعه ورزشی از سال ۱۳۴۰ آغاز شد و تا سال ۱۳۵۲ به طول انجامید.
ابوالحسن ابتهاج پس از فروش سهام بانک ایرانیان، در اردیبهشت سال ۱۳۵۷ برای معالجه چشمش به همراه همسرش آذر صنیع (ابتهاج) به قصد فرانسه از ایران خارج شد. در این فاصله انقلاب اسلامی به وقوع پیوست و در تیرماه ۱۳۵۸، از سوی شورای انقلاب اموال او و همسرش در ایران مصادره شد.
ابوالحسن ابتهاج
آذر ابتهاج تنها زنی بود که نامش در فهرست ۵۳ نفری صاحبان سرمایه و صنایع بزرگ آمده بود که اموالش مصادره شد. پس از انقلاب ابتهاج تلاش بسیار کرد تا اموالش را پس بگیرد اما هیچگاه موفق نشد.
او در گفتوگویی در این باره میگوید: «من خودم از این عنوان تعجبزده شدم، چون نه مقاطعهکار بودم و نه صاحب سرمایه، فقط عضو هیاتمدیره بانکی بودم که شوهرم بنیان نهاده بود، فکر میکنم بیشتر حسادتها کار ما را به اینجا کشاند.»
ابوالحسن ابتهاج در اسفندماه ۱۳۷۷ و پس از حدود یک قرن زندگی پر فراز و نشیب در لندن درگذشت.
آذر ابتهاج نیز در لندن زندگی میکند و خانهاش در لندن محفلی برای نویسندگان و روشنفکران ایرانی است و یک کتابفروشی نیز در لندن برای ایرانیان دایر کرده است. او میگوید که دلش «برای مازندران و هوای لطیف آن تنگ شده و خانهاش در لندن برایش غمآور شده است: پس از مرگ آقای ابتهاج به دیدار سفیر جمهوری اسلامی در بریتانیا رفتم و ایشان در پاسخنامه من خبر داد که مانعی در راه بازگشت من به کشور وجود ندارد.»
آذر ابتهاج از آن زمان به ایران سفر میکند؛ اما اموالش هیچگاه از مصادره خارج نشد.