«انسان اولانین جنت ماواسی وطن دیر / عشقی،هوسی،باشداکی سئوداسی وطن دیر
هرکیم سئوه آزاده لیگی یوردونوسئوسین / آزاده لیگین اصلیده معناسی ، وطن دیر
بیجا دئگی جان تک وطنی باغریما باسسام / چون کونلومون ایستکلی تمناسی وطن دیر»
(شعر از میرعلی صادقموسوی)
پیشنهاد جمهوری آذربایجان موجب شد تا روز نوروز در تقویم مجمع عمومی سازمان ملل جای گیرد؛ در متنی که ۴ اسفند ماه ۱۳۸۸ (۲۳ فوریه ۲۰۱۰) به تصویب مجمع عمومی سازمان ملل رسید، نوروز جشنی با ریشههای ایرانی معرفی شد که بیش از سه هزار سال سابقه دارد. امروز بیش از ۳۰۰ میلیون نفر نوروز را جشن میگیرند. در اطلاعیه دفتر روابط عمومی مجمع عمومی سازمان ملل آمده است که امروز بیش از ۳۰۰ میلیون نفر در ایران، افغانستان، تاجیکستان، جمهوری آذربایجان و سایر کشورهای آسیای میانه و قفقاز، در منطقه بالکان، حوزه دریای سیاه و خاورمیانه آغاز فصل بهار را با سنت باستانی عید نوروز، که تاکیدی بر زندگی در هماهنگی و تعادل با طبیعت است، را جشن میگیرند. دکتر احمد امیدیزدانی، مولف فرهنگ جامع آلمانی-آذربایجانی و مسئول گروه «آکادمسینهای آلمان-آذربایجان»، درباره تاریخ برگزاری نوروز میان آذربایجانیها چنین میگوید: «نوروز یا “بهار بایرامی” – جشن بهار از زمانهای قدیم و به روایتی از زمان زرتشت در آذربایجان جشن گرفته میشود. نوروز یکی از زیباترین جشنهای ملی آذربایجان است.»
۱۹ مارس به عنوان عید رسمی و ملی در جمهوری آذربایجان نامگذاری شده است و مراسم بسیاری به همین مناسبت در شهر باکو و همینطور شهرهای دیگر آذربایجان برگزار میشوند؛ در این مراسم بچهها با پوشیدن لباسهای محلی و نو به رقص سنتی میپردازند و مردان نیز، بیشتر لباسهای رزمی قدیمی میپوشند. در این مراسم دخترها نیز حضور دارند و در شمایل «بهار قیزی» یا دختر بهار، آمدن بهار را نوید میدهند. در این روز قهرمان افسانهای ترکان آذربایجان که به او «دده قورقوت» میگویند به کنار مردم میآید و برای همگان سال خوبی آرزو میکند. از دیگر رسمهای مردم آذربایجان حضور دو شخصیت افسانهای دیگر آذربایجان است به نامهای «کچل» و «کوسا» که با هم دست میدهند و به یکدیگر تخممرغ میزنند و با این رسم قدیمی در میان جمع بذر شادی میپراکنند. این مراسم جشن و شادی تنها در شهر باکو جاری نیست بلکه در دیگر شهرهای آذربایجان از جمله گنجه، شکی، لنکران، سومقاییت، نخجوان، بیلهسووار، شاماخی و شهرهای دیگر نیز مراسم نوروز برگزار میکنند.
از دیگر رسمهای مردم کشور آذربایجان طبخ کباب مخصوص و معروف آذربایجان روی آتش و در فضای باز است. شیرینی و چای نیز بین مسافران و مردم دیگر پخش میشود. چای آذربایجان از آنجا که بر زغال دم میشود طعمی منحصربهفرد دارد. شکر بورا، شیرینی سنتی کشور آذربایجان برای نوروز است، این شیرینی چیزی شبیه قطاب است که با شکر و گردو و بادام در خمیر پیچیده میشود و بخش جداییناپذیر سفره نوروزی مردم آذربایجان است. در کشور آذربایجان جشنهای نوروز یک ماه مانده به نوروز آغاز میشوند و چهار چهارشنبه آخر ماه اسفند ماه به ترتیب «سو چرشنبه سی» یا چهارشنبه آب، «اُد چرشنبه سی» یا چهارشنبه آتش، «توپراق چرشنبه سی» یا چهارشنبه خاک و «آخیر چرشنبه یا یل چرشنبه سی» چهارشنبه آخر یا چهارشنبه باد نامیده میشوند. در چهارشنبه آخر سال جشن پریدن از روی آتش نیز صورت میگیرد که مانند چهارشنبهسوری ایرانیان است، منظور از چهارشنبه نیز در واقع همان شب سهشنبه است.
یکی از سنتهای این روز سنت فالایستادن است. دخترهای جوان در دل نیت میکنند و فالی میگیرند و در شب چهارشنبهسوری به صورت مخفیانه پشت درهای نیمهباز به انتظار میایستند و اگر در این فالگوشایستادنها سخنانی نیکو و خوشآیند بشنوند نشانه آن میدانند که آرزوهایشان برآورده شده و اگر حرف نامناسب بشنوند نشان آن میدانند که نیتشان برآورده نشده است. این امر موجب میشود تا مردم برای اینکه آرزوهای دختران جوان برآورده شود از گفتن حرفهای ناخوشایند و نامناسب اجتناب کنند تا نتیجه فالگوشها مثبت باشد. سنت خانهتکانی و خرید لباسهای نو پیش از نوروز نیز از سنتهای مردم آذربایجان است. پهنکردن سفره هفتسین نیز از دیگر سنتهای مردم کشور آذربایجان است. بنا بر یک سنت قدیمی آتش آتشکده باکو به میدان شهر سوراخانی آورده میشود. مدیر موزه آتشکده باکو در این باره چنین میگوید: «آتش نوروز باید در یک مکان مقدس روشن شود و میتوان همین اصل را در روشنکردن مشعل بازیهای المپیک مشاهده کرد؛ مشعل از یونان به سراسر دنیا سفر میکند. ما هم برای آغاز جشن نوروز این آتش را از آتشکده میآوریم که در گذشته آتشکده زرتشتیان بوده است.»
بقایای یک آتشکده با پنج هزار سال سابقه در موزهای به فاصله ۴۰ کیلومتری شهر باکو نگهداری میشود.
در زمان سیطره کمونیسم شوروی بر جمهوری آذربایجان، برگزاری مراسم نوروز ممنوع بود. برای اولین بار در سال ۱۹۶۷ بود که شیخعلی قربانف، نویسنده آذربایجانی، تلاش کرد مراسم نوروز را به صورت شفاف برگزار کند اما او و برخی از افرادی که قصد این کار را داشتند توسط دولت شوروی مورد تعقیب قرار گرفته و بیکار شدند. علاوه بر این ممنوعیتها نوروز همچنان در ذهن و ضمیر مردمان باقی ماند. مردم در این زمان نام نوروز و بایرام بر فرزندان خود میگذاشتند که نشانه علاقه پنهانی آنها به نوروز در دوره سیطره کمونیسم بود.