معلولیت و سکس، هر دو در ایران تابو هستند. انگار که اصلا وجود ندارند. به تشخیص و تصمیم حکومت جمهوری اسلامی، شهروندان ایرانی در هیچ دورهای از زندگی خود آموزشهای علمی و مناسب راجع به اندامهای جنسی، گرایشهای جنسی و سکس دریافت نمیکنند. به همین دلیل است که بعضی از پارتنرها و همسران زمانی که به مشاوران و خانوادهدرمانگران مراجعه میکنند، راجع به هر مشکلی حرف میزنند به جز مشکلات مربوط به تختخواب؛ اما درمانگر، اگر کمی مهارت داشته باشد، میتواند آنچه را که در پس این مشکلات وجود دارد، از زبان مراجع بیرون بکشد. چرا که بیشتر مشکلاتی که پارتنرها و همسران از آن در رنج هستند مربوط به تختخواب است؛ ولی به شکل مشکلات ریز و درشت دیگری نمود پیدا میکند.
اگر هنگام قدمزدن در شهری که زندگی میکنید، بهویژه در شهرهای کوچک، با دقت به اطراف نگاه کنید به نظر میرسد در کشوری زندگی میکنید که افراد دارای معلولیت اصلا وجود ندارند. فضای شهر بهندرت مناسبسازی شده است و اگر هم شده باشد کمتر کسی به آن اهمیت میدهد. دلیل اصلی، بیاهمیتشمردن افراد دارای معلولیت توسط مسئولان و ناآگاهی شهروندان راجع به این افراد و نیازهای ویژه آنها است.
در کشور آلمان کودکان دارای معلولیت تا جایی که واقعا امکان دارد در مدارس معمولی درس میخوانند. هدف این است که کودکان به عنوان شهروندان آینده در قبال این افراد مسئولیتپذیر باشند و از سویی فرد دارای معلولیت در جامعه حضور پررنگ داشته باشد نه اینکه کاملا حذف و خانهنشین شود.
به این ترتیب اگر بخواهیم راجع به سکس و نیازهای جنسی افراد دارای معلولیت حرف بزنیم باید راجع به دو تابوی بزرگ حرف بزنیم. همین امر موجب شده است باورهای غلط در این زمینه بسیار زیاد و آگاهی بسیار کم باشد. نوجوانان فاقد معلولیت در مدارس هیچ آموزش جنسی مناسبی دریافت نمیکنند. بدیهی است که نوجوانان دارای معلولیت هم از طریق مدرسه اطلاعاتی در این باره دریافت نمیکنند. تفاوت این دو گروه در این است که نوجوانان دارای معلولیت در دسترسی به همان کانالهایی که سایر نوجوانان از آنجا اطلاعات جنسی مورد نیاز خود را دریافت میکنند؛ مثل اینترنت یا فیلمهای پورنو؛ دارای محدودیت هستند.
آنچه جامعه فراموش کرده است این است که افراد دارای معلولیت میتوانند عشق بورزند، پارتنر داشته باشند، ازدواج کنند و بچه داشته باشند. کسانی که عضوی از خانواده یا فامیلشان دارای معلولیت است این نیازها را بهوضوح حس میکنند؛ اما غالبا نه آگاهی دارند و نه هیچ کمکی به آنها میشود. شهروندان، علیرغم خواست مسئولان، موظفند هم خود بیاموزند و هم به کودکان خود آموزش دهند که افراد دارای معلولیت همچون سایر انسانها نیاز به عشق، رابطه جنسی و تشکیل خانواده و داشتن کودک دارند. آنها اگر چه در بُعدی از وجود خود محدودیتهایی دارند؛ اما توانمندیهای شگفتانگیزی هم دارند. کافی است در نگاه اول محدودیت آنها را زیر ذرهبین نبریم.
پیشداوریهای غلط رایج:
– تمایل به زندگی جنسی با معلولیت کاهش مییابد:
البته که اینطور نیست. اکثر افراد دارای معلولیت به شکلی کاملا طبیعی به رابطه جنسی تمایل دارند. فرقی نمیکند دگرجنسگرا، همجنسگرا، دوجنسگرا یا با هر گرایش جنسی؛ افراد دارای معلولیت نیز مانند سایر انسانها هستند؛ هر چند شاید بعضی از آنها احساس جنسی نداشته باشند؛ اما این مسئله درباره اکثریت آنها صدق پیدا نمیکند.
– افراد دارای معلولیت نمیتوانند سکسی باشند:
اساسا سخت است بگوییم چه چیزی سکسی است و چه چیزی نه. برای اینکه هر کس احساس متفاوتی در این زمینه دارد. معلولیت به صورت پیشفرض باعث سکسینبودن نمیشود؛ اما چرا بسیاری از مردم بهوضوح اینطور فکر میکنند؟ احتمالا به این دلیل که آنها بهندرت با افراد دارای معلولیت برخورد دارند و البته افراد به شکل اتوماتیک با دیدن یک فرد عاشق او نمیشوند.
«معلولیت من به شکل خودکار زیبایی را از من نمیگیرد. حتما من هم در بعضی زمانها سکسی هستم، درست مثل هر آدم دیگری.»
– افراد دارای معلولیت دوست ندارند قسمتهایی از بدنشان که بیحس یا آسیبپذیر است؛ توسط دیگران لمس شود:
هنگامی که با فردی دارای فلجی اندام یا استخوانهای شیشهای برخورد میکنید، دچار این سوءتفاهم میشوید که او دلاش نمیخواهد قسمتهای شکننده یا فلج او لمس شود. اغلب اینطور فرض میشود که این کار عجیب یا خطرناک است یا ممکن است به فرد یادآوری شود که عضوی از بدناش فلج است؛ اما این غالبا درست نیست. بسیاری از افراد دارای معلولیت حتی در عضو فلجشان کمی احساس دارند و دلشان میخواهد در تختخواب همانطور با آنها رفتار شود که با یک فرد فاقد معلولیت. در صحنهای از فیلم فرانسوی «دستنیافتنی» فردی که روی صندلی چرخدار نشسته است بهراحتی میگوید که از نوازششدن گوشهایاش لذت میبرد. بنابراین نترسید! جلو بروید و هر سانتیمتری از بدن را که میتوان دوست داشت، دوست بدارید!
– افراد دارای معلولیت لذت نمیبرند:
«وقتی کسی فلج یا تقریبا بیحرکت در تخت خوابیده است هیچ نیاز جنسی ندارد؛ پس چرا به خودمان زحمت بدهیم!» این یک تصور رایج کاملا غلط است. حقیقت این است که بدن انسان میتواند عمیقا لذت جنسی را احساس کند. تمایل جنسی فقط به آنچه در سطح اعصاب یا استخوانها حس میشود، مربوط نیست. شاید من دقیقا همان حس را نداشته باشم؛ اما از لحظهلحظه این صمیمیت لذت میبرم. قابل توجه اینکه مغز مهمترین ارگان جنسی است.
– سکس افراد دارای معلولیت را غمگین میکند:
«این سکس نیست که من را غمگین میکند؛ بلکه چنین استدلالی مرا غمگین میکند. من افرادی را ملاقات کردهام که نگران بودهاند که سکس معلولیت را به یاد من بیاورد و لذت و سرگرمی کمی برای من داشته باشد.» شاید تعجب کنید اما بدن انسان خواهان تکثیر است و معلولیت نهتنها سکس را غمانگیز نمیکند؛ بلکه آن را زیباترین چیز در جهان هستی میکند.
– افراد دارای معلولیت در تختخواب کسلکننده هستند:
«شاید من در تخت یک ژیمناستیککار نباشم؛ اما ابزارها و شگردهای خاصی وجود دارد که میتوان از آنها بهره گرفت.» درست است که افراد دارای معلولیت در سکس بهترین نیستند؛ اما پوزیشنها، ابزارها و ایدههای بسیاری هست که با کمک آنها میتوانند در تختخواب کسلکننده نباشند.
– مردان ویلچرنشین نعوظ ندارند و نمیتوانند پدر بشوند:
بعضی از این مردان ممکن است در مواردی اختلال نعوظ داشته باشند؛ اما این به آن معنا نیست که آنها هیچ وقت نعوظ ندارند. داروهای افزایشدهنده قدرت جنسی دروازهای را به روی مردان دارای معلولیت گشوده و اگر پول کافی داشته باشند میتوانند به کمک بعضی درمانها و جراحی پدرشدن را هم تجربه کنند؛ اگر چه بسیاری از مردانی که روی صندلی چرخدار نشستهاند میتوانند بهراحتی و بدون نیاز به کمک، انزال داشته باشند.
– زنان ویلچرنشین نمیتوانند بچهدار بشوند:
گاهی زنانی که به صندلی چرخدار نیاز دارند مانند دیگران توان باروری ندارند؛ اما آنها هم میخواهند و میتوانند حامله بشوند. البته تفاوتهایی هم وجود دارد؛ مثلا برخی از زنانی که مبتلا به آسیبهای نخاعی هستند برای زایمان باید سزارین کنند برای اینکه قادر به تحمل فشار زایمان طبیعی نیستند. اما این راجع به همه زنان ویلچرنشین صادق نیست.
– زنان ویلچرنشین به ارگاسم (اوج لذت جنسی) نمیرسند:
زنان دارای معلولیت قطعا میتوانند اوج لذت جنسی را تجربه کنند. بعضی از زنان میتوانند با روشهای دیگری به جز لذت فیزیکی به ارگاسم برسند. آدمها متفاوتاند و هر کس محدوده تحریکپذیری خود را دارد. همچنین ارگاسم ذهنی هم وجود دارد که فرد میتواند از آن بهره ببرد.
– افراد دارای معلولیت محرومیت جنسی دارند:
بله متاسفانه غالبا درست است. چرا که بسیاری از این افراد باید مدت زمان بسیار طولانی برای پیداکردن پارتنر صبر یا جستجو کنند. افراد فاقد معلولیت گمان میکنند که افراد دارای معلولیت فاقد نیاز جنسی هستند و بهندرت به دیده پارتنر جنسی به آنها مینگرند.