«آرزوی من آزادی زنان ایران و تساوی حقوق آنها با مردان است … من به رنجهایی که خواهرانم در این مملکت در اثر بیعدالتی مردان میبرند، کاملا واقف هستم و نیمی از هنرم را برای تجسم دردها و آلام آنها به کار میبرم. آرزوی من ایجاد یک محیط مساعد برای فعالیتهای علمی، هنری و اجتماعی زنان است.»
تا سال سوم در دبیرستان «خسرو خاور» درس خوان
فروغالزمان فرخزاد هشتم دی ماه ۱۳۱۳ در خیابان معزالسلطنه در محله امیریه تهران به دنیا آمد. پس از گذراندن دبستان و دبیرستان به هنرستان بانوان رفت و خیاطی و نقاشی فراگرفت. تا سال سوم در دبیرستان «خسرو خاور» درس خواند. یکی از همکلاسیهای فروغ میگفت: «زنگهای انشا برای فروغ بدترین ساعات درس بود؛ همیشه میگفت که من از انشا متنفرم و بیزارم چراکه معلم انشا همیشه او را توبیخ میکرد و میگفت: فروغ تو اینها را از کتابها میدزدی. فروغ گویا به خیاطی علاقه وافر داشت و میگفت وقتی از خیاطی برمیگردم بهتر میتوانم شعر بگویم.»
در شانزدهسالگی با پرویز شاپور ازدواج کرد
فروغ تنها شانزده سال داشت که به یکی از بستگان مادرش دل بست و او کسی نبود جز پرویز شاپور که خود نویسنده بود و از لحاظ سنی پانزده سال از فروغ بزرگتر بود. خانواده فروغ با این ازدواج مخالف بودند. حاصل این ازدواج فرزند پسری است به نام کامیار. این وصلت چندان نپایید و او از همسرش جدا شد و این جدایی موجب شد که از دیدار فرزندش محروم بماند. فروغ همواره نگران قضاوت فرزندش درباره خود بود. او در جایی در این باره میگوید:
«کامی یک روز بزرگ خواهد شد و مرا چنان که هستم خواهد شناخت نه آنطور که درباره من به او تلقین میکنند و معصومیت او را با تفتیشهای بیمارانه خود آلوده میسازند.»
فروغ سیزده یا چهاردهساله بود که شعرگفتن آغاز کرد. او در مصاحبهای میگوید:
«وقتی سیزده یا چهاردهساله بودم، خیلی غزل میساختم و هیچ وقت هم آن را چاپ نکردم. وقتی غزل را نگاه میکنم با وجود اینکه از حالت کلی آن خوشم میآید به خودم میگویم خوب خانم، کمپلکس غزلسرایی آخر تو را هم گرفت.»
در هفدهسالگی اولین آلبومش «اسیر» را منتشر کرد
او هفده سال داشت که نخستین مجموعه اشعار خود به نام «اسیر» را در سال ۱۳۳۱ چاپ کرد و بیست و یک سال داشت که مجموعه «دیوار» را منتشر ساخت. در این هنگام بود که ناسزا و دشنامهای بسیاری بر فروغ باریدن گرفت. عصیان فروغ به فرهنگ نرسالار خوش نیامد و تهمتها بود که از چپ و راست بر او فرود میآمد.
در سال ۱۳۳۶ فروغ در بیست و دو سالگی سومین مجموعه شعر خویش به نام «عصیان» را به چاپ رساند. او کم کم داشت سینما را هم تجربه میکرد. در شهریور ۱۳۳۷ و در بیست و سه سالگی به جهان سینما نزدیک شد. در این مسیر با ابراهیم گلستان آشنا شد؛ آشناییای که مسیر زندگی فروغ را تغییر داد. در سال ۱۳۴۱ فروغ فیلم «خانه سیاه است» را در آسایشگاه جذامیان بابا باغی تبریز میسازد. تهیهکنندگی این فیلم را ابراهیم گلستان بر عهده میگیرد و در واقع این فیلم حاصل همکاری فروغ فرخزاد و ابراهیم گلستان در استودیوی فیلم گلستان است. این فیلم توانست جایزه بهترین فیلم مستند همان سال را در فستیوال فیلم آلمان غربی ازآن خود کند. در سال ۱۳۴۳ فروغ به آلمان و ایتالیا و فرانسه سفر میکند. او در دومین جشنواره سینمای مولف در پزارو شرکت میکند و تهیهکنندهای سوئدی در آنجا ساخت چند فیلم را به او پیشنهاد میکند. پس از این دوره فروغ مجموعه «تولدی دیگر» را انتشار میدهد که مورد توجه بسیار زیاد منتقدان قرار میگیرد و تحسینهای بسیاری را برمیانگیزد.
در بیست و سه سالگی به جهان سینما نزدیک شد
پس از این مجموعه است که او «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» را منتشر میکند.
در فاصله سالهای ۴۲ و ۴۳ یک بار دست به خودکشی میزند ولی اطرافیان متوجه میشوند و او را به بیمارستان البرز میرسانند که نجات مییابد.
فروغ فرخزاد از شاعران و از زنانی بود که همواره فرهنگ مردسالار او را در مقابله با خود میدید و از این رو همه تلاش خود را به کار بست تا چه در زمان حیات و چه پس از آن این فرهنگ را زمینگیر کند.
اگر بخواهیم به آخرین مورد مشهور این ستیز با فروغ فرخزاد اشاره کنیم باید به سخنان رهبر جمهوری اسلامی، سید علی خامنهای اشاره کنیم که هنگامی که در بیمارستان حضور داشت برای هنرمندانی که به عیادتش رفته بودند دو بیت از شعر پروین اعتصامی را خواند و افزود:
«برخی سعی کردهاند چهره پروین اعتصامی را بپوشانند و افزود که این افراد برای بالابردن فروغ فرخزاد، پروین اعتصامی را خرد میکردند.»
در شعر زنان و شاعران زن جنبشی مبارک ایجاد کرد
فروغ فرخزاد توانست در شعر زنان و شاعران زن جنبشی مبارک ایجاد کند. این تاثیرات تنها به شعر فارسی و به مرزهای ایران محدود نمیشود.
گلرخسار صفیآوا، شاعر پارسیگوی تاجیکستان که به او لقب مادر ملت تاجیک را دادهاند، فروغ را «ستارهای در آسمان ادب پارسی» میداند، «ستارهای» که البته به درجه استادی نرسید و شاگرد از دنیا رفت.
خانم صفیآوا در گفتوگو با بیبیسی فارسی درباره تاثیر شعر فروغ در تاجیکستان میگوید:
«فروغ تاثیری عمیق و جدی بر شعر زنانه تاجیک گذاشت. من دوست ندارم شعر و ادبیات را به زن و مرد جداکردن. هنر اصلا جنس ندارد خاصه در ۲۰، ۳۰ سال اخیر که دختران شعرنویس ما بیشتر شدهاند.
اما میتوان گفت دختران ما به معنای خوبش “فروغ بیمار” هستند، نه تنها دخترها که حتی مردهای شاعر ما هم از فروغ تاثیر زیادی گرفتهاند.»
این شاعر سرشناس تاجیکستان از فرزانه خجندی به عنوان مثالی بر این تاثیرپذیری نام میبرد و میگوید: «فرزانه شاعری خوب است. کتابهای اولین فرزانه “فروغانه” گفته شدهاند. تقلید چیز خوبی نیست اما فرزانه پیرو فروغ است، مقلد نیست.»
او یک بار دست به خودکشی زد
حمیرا نگهت دستگیرزاده، شاعر سرشناس افغان، درباره تاثیر شعر فروغ در افغانستان در گفتوگویی با بیبیسی فارسی چنین میگوید:
«فروغ با آمدنش چراغی آورد تا تمام کوچههای تاریک را روشن کند؛ اگر ازدحام کوچه خوشبخت نصیب او نبود که به ما بدهد و نصیب ما نبود که به نسلهای بعد از خود نشان بدهیم حداقل یک چراغدار آمد تا تاریکیهای کوچههای شعر و ادب را در اجتماع روشن کند. در اجتماعی که بسیار شباهت داشت به اجتماع افغانستان.»
خانم دستگیرزاده در کل، زنانگی را در شعر فروغ آنطور که برخی منتقدان معتقدند نمیپذیرد؛ بلکه شعرهای او را بیشتر در بیان مظالم و در برابر تعصبات اجتماعی میبیند.
حمیرا نگهت گفت: «در سه دفتر اول شعرش اگر او از زنبودنش میگوید، این یک عصیان انسانی است و این عصیان تا آخر در شعر فروغ ادامه می یابد.
دو دفتر آخرش هم که فراجنسیتی است. یکی از قلههای شعر فارسی است و پیشنهادهای نیما در شعر نو را به زیبایی پیاده کرده است؛ از همین رو وقتی در گستره زبان حرف میزنیم مرزهای جغرافیایی در شعر فروغ بی ارزش میشوند.»
مزار ابدی فروغ فرخزاد در گورستان ظهیرالدوله
فروغ فرخزاد در ۲۴ بهمن ماه ۱۳۴۵ هنگام رانندگی دچار سانحه میشود و بر اثر این تصادف جان خود را از دست میدهد و در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده میشود.