Search

English

غلام‌رضا نیک‌پی؛ شهردار تهران که اعدام شد

غلام‌رضا نیک‌پی از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ و به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود. او در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد. زمانی که انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن‌ماه ۱۳۵۷ به قدرت رسید و مردم به زندان قصر حمله کردند او نیز مانند دیگر زندانیان توانست که از زندان فرار کند اما پس از مدتی به دست انقلابیان اسیر شد و دوباره زندانی و سپس تیرباران شد.

روزنامه‌ کیهان در تاریخ بیست‌ودوم فروردین‌ماه ۱۳۵۸ در تیتری نوشت که «سران رژیم شاه سابق تیرباران شدند» که در میان نام اعدام‌ شدگان، نام غلام‌رضا نیک‌پی نیز به چشم می‌خورد. کیهان نوشت که محکومان «دادگاه عدل اسلامی» در برابر جوخه اعدام قرار گرفتند. این روزنامه از تیرباران‌شدگان با عنوان محاکمه‌ «عناصر حلقه‌به‌گوش» رژیم منفور پهلوی نام می‌برد. کیهان می‌آورد که کار دادگاه از نخستین ساعات صبح روز گذشته در چند شعبه دادگاه عدل اسلامی با تلاوت آیاتی از «کلام‌الله مجید» و با حضور خبرنگاران و عکاسان آغاز شد. این روزنامه نام یازده نفر از اعدام‌شدگان را این‌گونه می‌آورد:

۱- سپهبد ناصر مقدم، رئیس سابق ساواک و از مغزهای متفکر رژیم شاه؛ ۲– سرلشگر حسن پاکروان، رئیس اسبق رکن ۲ ارتش، معاون کل و رئیس اسبق ساواک، وزیر اطلاعات هویدا و سفیر شاه سابق در پاکستان و فرانسه؛ ۳– سپهبد بازنشسته محمدتقی مجیدی، رئیس بیدادگاه فداییان اسلام در ۲۴ سال قبل؛ ۴– سرلشکر علی نشاط، فرمانده گارد جاویدان؛ ۵– عباسعلی خلعتبری، وزیر اسبق امور خارجه؛ ۶– عبدالله ریاضی، رئیس ۱۵ ساله مجلس منحله شورای ملی؛ ۷– حسینعلی بیات، نماینده مجلس منحله و عامل کشتار سال‌های ۴۶ و ۴۷ کردستان با همکاری اویسی؛ ۸– سناتور علامه وحیدی، سناتور مجلس فرمایشی، متولی مسجد سپهسالار و یکی از اعضای مشورتی فرمانداری نظامی؛ ۹– سپهبد علی حجت کاشانی، رئیس سازمان تربیت بدنی سابق و معاون نخست‌وزیر؛ ۱۰– منصور روحانی، وزیر اسبق برق و کشاورزی و عامل نابودی کشاورزی ایران؛ ۱۱– غلام‌رضا نیک‌پی، معاون اسبق هویدا و شهردار ۷ ساله تهران که ماجرای خارج از محدوده و داخل محدوده در زمان ایشان اتفاق افتاد و ده‌ها خانه مردم فقیر جنوب شهر به وسیله وی خراب شد.

این روزنامه می‌نویسد: دادگاه پس از محاکمه، این گروه را به اتهام فساد در زمین و خیانت به ملت به اعدام محکوم کرد و ساعت ۲ بامداد این یازده نفر پس از قرائت حکم، اعدام شدند.»

در جریان دستگیری برخی از سران شاه توسط دولت ازهاری در پیش از انقلاب، بازداشت شد و به زندان افتاد

غلام‌رضا نیک‌پی که بود؟

غلام‌رضا نیک‌پی فرزند عزیزالله نیک‌پی در سال ۱۳۰۸ در اصفهان به دنیا آمد. اطلاعی درباره نام مادر نیک‌پی در دست نیست تنها اینکه او در دادگاه درباره مادرش چنین آورده است: «تا سال ۱۳۲۹ من هیچ نداشتم. در سال ۱۳۲۹ مادرم فوت کرد و مقدار قابل توجهی اموال به من رسید. از جمله املاکی بود در فریدن اصفهان و در لنجان اصفهان که این اموال با این که من رفتم انگلستان و در آن‌جا تحصیل می‌‌کردم و مادرم هم که آمده بود در انگلستان و همان‌جا فوت کرد؛ برای مدت ۶ سال و اندی که در انگلستان بودم همان‌طور بی‌سرپرست. وقتی برگشتم قبل از این که بشود سر‌وصورتی به آ‌ن‌ها داد، اصلاحات ارضی آن‌ها را گرفت و با پول آن‌ها و پس‌انداز خودم ۲۵۰۰ متر زمین خریدم از قرار متری ۱۷۲ تومان و به همین جهت هم در سند انتقال نوشتم؛ در حالی که قیمت منطقه‌ای ۶۰ تومان بود. دارایی من محدود بود به همین منزل تا یک سال و چند ماه پیش که پدرم فوت کرد و اموال قابل توجهی از پدرم ماند که به من و سه برادر و یک خواهر و نامادریم رسید که اسنادش موجود است.»

پدرش عزیزالله ملقب به اعزازالملک از کسانی بود که در آمریکا تحصیل کرده بود و در زمان رضاشاه و در سال ۱۳۱۸ به استانداری کرمانشاه منصوب شده بود و پس از آن در کابینه‌ قوام‌السلطنه به معاونت نخست‌وزیری و وزارت پست و تلگراف رسیده بود. پدربزرگ مادری غلام‌رضا که ظل‌السلطان نامیده می‌شد، فرزند ناصرالدین‌شاه قاجار بود. غلام‌رضا دیپلم خود را در اصفهان و کرمانشاه گرفت و پس از اخذ لیسانس از دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در سال ۱۳۲۹ برای ادامه‌ تحصیل به انگلستان رفت و دکترای اقتصاد بین‌الملل خود را در سال ۱۳۳۵ دریافت کرد و پس از آن به ایران بازگشت. نیک‌پی پس از بازگشت به ایران در شرکت ملی نفت ایران به‌عنوان معاونت اداری استخدام شد. نیک‌پی در سال ۱۳۴۳ و در دولت حسن‌علی منصور به معاونت نخست‌وزیری رسید. پس از ترور منصور و به نخست‌وزیری رسیدن امیرعباس هویدا به نخست‌وزیری رسید که نیک‌پی در این دوره نیز به معاونت نخست‌وزیری رسید. پس از حدود چهار سال که نیک‌پی در سمت معاونت نخست‌وزیری به کار ادامه داد در سال ۱۳۴۷ به وزارت آبادانی و مسکن در کابینه‌ هویدا منصوب شد. او پس از این زمان بود که شهرداری تهران شد.

از فعالیت‌های نیک‌پی در شهرداری تهران می‌توان به ساخت اتوبان‌ها و پارک‌ها، تدوین طرح جامع شهر تهران، اخذ عوارض شهری، احداث پارکینگ، تعیین حریم شهر تهران و ایجاد کارخانه‌ تبدیل زباله به کود اشاره کرد. او در سال ۱۳۵۶ از شهرداری خارج شد و پس از آن با حکمی از سوی محمدرضا شاه پهلوی به نمایندگی از شهر اصفهان در دوره هفتم مجلس سنا راه یافت. بسیاری از فعالیت‌های سازنده‌ی نیک‌پی پس از انقلاب و در جریان دادگاه «عدل اسلامی» به‌عنوان اتهامات او در قالب همکاری با استعمار غرب، همکاری با رژیم پهلوی، کم‌کاری فراوان در هنگام تصدی پست شهرداری از جمله حل نکردن معضل ترافیک، فساد مالی فراوان مطرح شد.

از شهریور ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۶ به مدت هشتادونه ماه شهردار تهران بود.

وب‌سایت شهرداری تهران شماری از فعالیت‌های غلام‌رضا نیک‌پی را چنین شرح داده است:

ساخت هفت مجسمه و استقرار آن‌ها در شهر؛ طرح احداث چهار واحد مسکونی در اراضی خارج از محدوده؛ تغيير نام رفتگر به کارگر خدمات شهری؛ ايجاد قسمت در‌آمدهای عمومی؛ ايجاد سازمان اداره کل بودجه؛ جانشين‌ کردن اتوبوس‌های لوکس به جای مينی‌بوس؛ تخصیص مبالغی برای ایجاد ساختمان و نگهداری اطفال معلول؛ اصلاح سازمان شهرداری پايتخت؛ تخصیص مبالغی براي احداث سيل‌بند غرب تهران؛ تجديد ساختمان مغازه‌های موجود شهر که قبل از تصويب طرح جامع وجود داشته است؛ ايجاد ساختمان اداره کل مکانوگرافي و آمار ۱۳۵۱؛ ايجاد پارك نياوران؛ ايجاد سازمان امور بازرسی؛ ايجاد سازمان موتوری؛ تغيير سازمان کشتارگاه و سردخانه تهران؛ تجديد‌نظر در سازمان معاونت شهر‌سازي و برنامه ريزي و شهر‌سازی مناطق؛ احداث پارکينگ‌های منطقه‌ای در جنوب خيابان تخت جمشيد (طالقانی)؛ ايجاد خانه‌های سازمانی و آپارتمان‌سازی برای کارمندان شهرداری؛ مصرف ۵۰ ميليون ريال اعتبار دولت برای امور عمرانی و تنظيف جنوب شهر؛ احداث پارک و ساختمان درياچه مصنوعی در جنوب میدان شهياد (آزادی)؛ طرح ايجاد خانه‌های سازمانی جهت کادر افراد پليس اداره راهنمایی و رانندگی پايتخت و طرح خانه‌های سازمانی، آسايشگاه سيصد تختخوابی سالمندان و حمام در کهریزک.

در بهمن ۱۳۵۷ تیرباران شد

«دادگاه عدل اسلامی» درباره فساد مالی نیک‌پی چنین می‌آورد: «یک شایعه بود که بعد از این که شما از شهرداری کنار رفتید در حدود ۵۰۰ یا ۶۰۰ میلیون تومان پول از فرودگاه مهرآباد هنگام خارج شدن همراهتان بود و بعد که دستور توقیف شما از طرف‌ شاه صادر شد، بعضی‌ها گفتند این پول را دربار گرفت و بعضی‌ها گفتند معلوم نشد چه شد و متعاقبا مورد لطف مجدد قرار گرفتید و سناتور شدید. این شایعه‌ای بود که صحت و سقم آن معلوم نیست و این مدت‌ها مورد بحث مردم بود و بعد هم شما سناتور انتصابی شدید؛ خواهش می‌کنم بگویید در این‌باره اصولا چه نظری دارید؟» نیک‌پی در پاسخ دادگاه می‌گوید: «اولا من قبل از این شایعه سناتور شدم. در این فاصله پدر من فوت کرد و من پدرم را بردم اصفهان که به خاک بسپارم، عده کثیری در آن‌جا بودند، از جمله تمام روسای ادارات و روحانیون از جمله حضرت آیت‌الله خادمی تشریف آوردند که نماز میت گذاشتند و من اصلا فرودگاه مهرآباد نبودم. تحقیق بفرمایید اگر بنده در آن موقع پاسپورت گرفته بودم، اگر بنده در فرودگاه مهرآباد بودم، اگر در فرودگاه مهرآباد دیده شده‌ام… .»

حل‌نکردن معضل ترافیک از جمله اتهامات او در دادگاه عدل اسلامی بود

برگزاری دادگاه چند نفر در چند ساعت و صدور حکم تیرباران نشان از فرمایشی‌بودن این دادگاه‌ها و روند ناعادلانه دادرسی دارد که در آن جو انقلابی که شور انقلابی همه‌گان را فراگرفته بود و عکس امام در ماه می‌دیدند عکس‌العمل‌های چندانی ایجاد نکرد و چه بسا گروه‌هایی که بعدها خود طعمه‌ «دادگاه‌های عدل اسلامی» شدند از این اعدام‌ها حمایت کردند و خواهان گسترش‌یافتن این‌گونه اعدام‌ها شدند.

بخشی از محاکمه او و گفت‌وگوهای نیک‌پی با رئیس دادگاه:

دادگاه او را به “کلاه‌برداری، خیانت، قتل و غارتگری” متهم می‌کند. شهردار پیشین می‌پرسد: کدام کلاه‌برداری؟ رئیس دادگاه می‌گوید: مگر نگفتید در خیابان‌ها چاله نداریم. پس این‌همه چاله چیست؟!

نیک‌پی: احداث ۶۸ پارک، یک میلیون متر مربع آبادانی در جنوب تهران و ایجاد ۱۸ رشته شاهراه و ساخت ۳۰ پارکینگ ‌و ۲۰ پل، خیانت است؟

او شگفت‌زده از اتهام قتل می‌پرسد: من کی را کشته‌ام؟!

دادگاه: مگر در جریان تخریب ۱۲۰ آلونک، یک نفر کشته نشد؟ نیک‌پی: آلونک‌ها به دستور دولت تخریب شد و یک نفر هم در دعوا و به ‌ضرب چاقو کشته شد.

رئیس دادگاه به او می‌گوید: پیشنهاد اختصاص یک خط از حاشیه خیابان‌ها برای اتوبوس‌ها، پیشنهاد شرکت خارجی “سوفرتو” نبود؟ نیک‌پی پاسخ می‌دهد: پیشنهاد خوبی بود و پذیرفتیم. دادگاه می‌گوید: هر پیشنهاد خارجی خوب است؟ چرا تذکر ندادید سوفرتو استعماری است؟

دادگاه: گفتید دکتر اقتصاد هستید از لندن. بله؟ نیک‌پی: بله

دادگاه: پس به عنوان دکتر در اقتصاد ارتباط نیروی انسانی، ترافیک، استعمار، بورژوازی کمپروادور یعنی وابسته‌و دلال را تعیین‌ و تفسیر کنید و چرا به مردم هشدار ندادید علت مشکل ترافیک، مردم نیستند و چرا عوامل استعمار را مقصر ندانستید؟

دادگاه: انفجار ترافیک مردم را کلافه‌کرده، ناراحتی‌های اعصاب و مرگ‌ومیرها همه از سنگینی ترافیک است و شمامسئول ترافیک بودید.

 نیک‌پی: مسئولیت ترافیک با شهربانی بود و یک سال ‌آخر با شهرداری و قبول‌کردم چون قصدم خدمت بود دادگاه: خدمت نبود، خلق را کشتید! شما در ترافیک ‌تهران، سیاست کلی‌تان در جهت تامین منافع استعمار بود … .»

اتهام دیگر غلامرضا نیک‌پی این است: «ایجاد بازار برای فروش موتورهای استعمار و جلوگیری از بورژوازی ملی با بورژوازی کئوپراتیو و در نتیجه کاهش تولید ملی» و همه این‌ها ارتباط کامل دارند با ترافیک و او دوباره می‌گوید: «ترافیک که دست شهربانی بود و یک سال و سه ماه آخر شهرداری تحویل گرفت.»
در نگاه دادگاه، نیک‌پی مهره استعمار بوده و در هر کاری به دنبال فشار خارجی حتی به طرح «ژاک شیراک» برای مترو تهران با دو میلیارد تومان اشاره می‌شود.

گفت‌و‌گو‌ها بی‌فایده ماند و اتهام تقصیر در قتل در جریان تخریب آلونک‌ها و اینکه در رژیم گذشته هم متهم به فساد بوده و موارد دیگر در دادگاه از او یک مفسد فی‌الارض ساخت و در نهایت صبح ۲۲ فروردین در برابر جوخه آتش قرار می‌گیرد.

انتشارات بیشتر ...