Search

English

گوگوش؛ شاه‌ماهی موسیقی ایران

برخی بر این نظرند که می‌توان گوگوش را در تاریخ معاصر جزو زنان تاثیرگذار دانست. در زمانه‌ای که بسیاری زنان را پرده‌نشین و در خانه می‌پسندیدند، گوگوش روی صحنه آمد و از نوع آرایش مو تا زیورآلات و آرایش صورت و نوع پوشش او مورد پسند زنان جوان ایرانی قرار گرفت.

 تصویر گوگوش و رامش بر جلد مجله اطلاعات هفتگی

در عرصه‌ خوانندگی نیز او الگویی برای سایر خوانندگان زن بود. بسیاری از خوانندگان زن در رقابت با این خواننده‌ جوان آن روزگار تلاش می‌کردند هرچه بیش‌تر شبیه او باشند. گوگوش نامی ارمنی و پسرانه است و خودش در گفت‌وگو با هما احسان می‌گوید که این نام را پدرش به هنگام تولد برای او انتخاب کرد که اداره‌ ثبت احوال به دلیل عجیب‌بودن این اسم از ثبت آن در شناسنامه‌ نوزاد خودداری می‌کند و از پدر می‌خواهد که یک اسم ایرانی یا عربی برای او انتخاب کند که در نهایت پدرش نام «فائقه» را برای او برمی‌گزیند. «فائقه آتشین» با نام هنری گوگوش در ۱۵ اردیبهشت ۱۳۲۹ در خیابان سرچشمه تهران به دنیا آمد.

از ۵ سالگی اجرای عملیات آکروباتیک را با پدر آغاز کرد

در برخی منابع تولد گوگوش در بهمن‌ ماه ذکر شده، تاریخی که روی شناسنامه و پاسپورت گوگوش نیز وجود دارد اما او اردیبهشتی است. خودش درباره تاریخ تولدش در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی چنین می‌گوید: «من تا چند سال پيش فکر می‌کردم بهمن‌ ماه به دنيا آمدم و شناسنامه و پاسپورتم هم همين تاريخ رو داره، هجده بهمن يا هفت فوريه. چند سال پيش مرحوم مادرم قبل از اين‌که از ايران بره آمريکا، يک روز به من گفت: “برای چی تو بهمن برای تولدت کادو می‌فرستن؟ تو بهمن متولد نشدی.” گفتم که تو شناسنامه‌ام هست. مگه غير از اينه؟ گفت: “من شما رو زاييدم و شما پونزده ارديبهشت به دنيا اومدی.” از اون روز تمام ذهنيت من رو نسبت به ماه تولدم به‌هم زد؛ چون من هميشه مشخصات برج بهمن رو می‌خوندم و عجيب بود که هيچ‌وقت هم به من نمی‌خورد ولی فکر می‌کردم که خوب حتما اين‌طوری هستم و خودم نمی‌دونم. ولی حالا که مشخصات ارديبهشت رو می‌خونم می‌بينم درسته.»

۸‌ساله بود که خوانندگی را در برنامه‌ «صبح جمعه» رادیو ایران شروع کرد

خانواده‌ او اصالتا از آذربایجانی‌هایی بودند که از شوروی سابق به ایران مهاجرت کرده بودند. پدر گوگوش، صابر آتشین یک شومن بود و گوگوش از کودکی به همراه پدر خوانندگی و بازی در فیلم را شروع کرد. صابر آتشین فعالیت‌های هنری خود را در سال ۱۳۲۶ با عملیات آکروباسی در پیش‌پرده‌های تئاتر تهران آغاز کرد. او پایش به سینما هم رسید که آغاز آن بازی در فیلم «افسانه شمال» در سال ۱۳۳۸ بود. پدر گوگوش پس از انقلاب اسلامی به ترکیه مهاجرت کرد و در سال ۱۳۶۶ در شهر استانبول درگذشت.

پدرش، صابر آتشین یک شومن بود

گوگوش از ۵ سالگی اجرای عملیات آکروباتیک را با پدر آغاز کرد و از سال ۱۳۳۸ وارد دنیای موسیقی شد. اولین تجربه‌ هنرپیشگی گوگوش در هفت سالگی و به روایتی دیگر در ده سالگی بود. او بعدها در فیلم‌هایی مانند «پرتگاه مخوف»، «شیطون‌بلا» و «پنجره» به ایفای نقش پرداخت. اگر آغاز کار هنرپیشگی گوگوش را در فیلم «بیم و امید» بدانیم باید گفت که گوگوش در ده سالگی و در سال ۱۳۳۹ که سال ساخت آن فیلم است وارد دنیای سینما شد. گوگوش تا پیروزی انقلاب اسلامی در ۲۹ فیلم به ایفای نقش پرداخت.

آغاز کار هنرپیشگی او بازی در فیلم «بیم و امید» است

 گوگوش هشت‌ساله بود که خوانندگی را در برنامه‌ صبح جمعه رادیو ایران شروع کرد و در نوجوانی شروع به اجرای برنامه در کاباره‌های بزرگ تهران کرد. اولین کاری که گوگوش به طور مستقل اجرا کرد ترانه‌ «قصه وفا»، ساخته‌ پرویز مقصدی بود. او سال ۱۹۷۱ با آهنگ‌هایی مانند “Retour de la ville” و “J’entends crier je t’aime” جایزه‌ نخست فستیوال کن فرانسه را ازآن خود کرد. گوگوش در سال ۱۹۷۳ در سن رمو ایتالیا با اجرای ۱۲ ترانه به زبان‌های ایتالیایی و اسپانیایی موفقیت بی‌نظیری به دست آورد. او در همان سال بود که با آهنگ “Desde hace tiempo” در موسیقی آمریکای لاتین نیز به جایگاه مناسبی دست پیدا کرد. تا پیش از پیروزی انقلاب اسلامی او ۱۸ آلبوم موسیقی ارائه کرد. آهنگسازان بنامی همچون واروژان، حسن شماعی‌زاده و فرید زلاند برای گوگوش آهنگ ساختند و معروف‌ترین ترانه‌سرایان تاریخ موسیقی ایران از جمله ایرج جنتی عطایی، شهیار قنبری برای آهنگ‌هایش ترانه سرودند. گوگوش در موسیقی ایران لقب «شاه‌ماهی» گرفت.

سال ۱۹۷۱ جایزه‌ نخست فستیوال کن فرانسه را از آن خود کرد​

بسیاری از خوانندگان زن دوست داشتند صدا، رقص و مد لباس و مویی مانند گوگوش را بیازمایند بلکه بتوانند محبوبیتی در حد او پیدا کنند. مدل لباس و موی او علاوه بر هنرمندان زن ایران مورد استقبال بسیاری از زنان ایران قرار می‌گرفت و برخی معتقدند که گوگوش توانست در فضای مردسالارانه‌ جامعه‌ ایران رخنه ایجاد کند. مدل موی گوگوشی به عنوان یک مدل مو در اذهان جامعه‌ ایران به ثبت رسید. در دهه‌ شصت و هفتاد میلادی گوگوش با هر اجرای موسیقی که خود در عالم موزیک پدیده‌ای محسوب می‌شد، مد لباس و مو و رقصی جدید عرضه می‌کرد. جذابیت او تنها در حصار مرزهای ایران محصور نماند و او توانست به عنوان هنرمندی موفق خود را میان مردمان افغانستان، تاجیکستان، ترکیه، آذربایجان و ازبکستان نیز تثبیت کند.

در کشورهای فارسی‌زبان همسایه نیز محبوبیت دارد

انقلاب که پیروز شد، صدای زن قدغن شد. دیگر زنان حق نداشتند در محافل عمومی و حتی خصوصی آوازخوانی کنند. بیش‌تر هنرمندان ایرانی به همین دلیل و همچنین فشارهای روزافزون انقلابیان از ایران مهاجرت کردند. گوگوش هنگام انقلاب در آمریکا به سر می‌برد اما به ایران بازگشت و با سکوت، زندگی در انزوا را آغاز کرد. مدت کوتاهی بازداشت و زندانی شد اما همچنان در ایران ماند و دیگر آواز نخواند. در همه‌ این سال‌های انزوا اما ترانه‌های گوگوش همچنان شنیده شد و او خواننده‌ای محبوب ماند. نوجوانانی که هیچ گاه او را روی صحنه ندیده بودند و بسیاریشان سنی به اندازه‌ سال‌های انزوای گوگوش داشتند از طرفداران صدای او بودند. شاید بتوان گفت گوگوش از معدود هنرمندان ایرانی است که توانست مخاطب‌های بسیاری از چند نسل جوان ایرانی داشته باشد.

پس از انقلاب گوگوش زندگی در انزوا را آغاز کرد

او در سال ۱۳۷۹ با دریافت گذرنامه‌ موفق به خروج از ایران شد و دوره‌ای نو را در زندگی هنری خود آغاز کرد. او پس از بیست‌ و یک سال سکوت روی صحنه رفت. کنسرت‌های گوگوش در سراسر دنیا با استقبال بسیار علاقمندان به صدای این هنرمند برگزار شد و در برخی از کنسرت‌های او بیش از ۱۲ هزار نفر شاهد هنرنمایی او بودند. گوگوش سال ۲۰۰۰ در مجموع ۲۷ کنسرت در کشورهای مختلف جهان اجرا کرد. از آلبوم‌های پیش از انقلاب گوگوش می‌توان به «نیمه‌ گمشده‌ من»، «فصل تازه»، «همسفر»، «مرداب»، «کوه»، «کویر»، «اگه بمونی، اگه نمونی»، « من و گنجشکای خونه» اشاره کرد.

گوگوش سال ۲۰۰۰ در مجموع ۲۷ کنسرت در کشورهای مختلف جهان اجرا کرد

فیلم‌های «در امتداد شب» به کارگردانی پرویز صیاد، «همسفر»، «ممل آمریکایی»، «بیتا» به کارگردانی هژیر داریوش و «پنجره» از جمله فیلم‌هایی هستند که گوگوش پیش از انقلاب در آن به ایفای نقش پرداخت. او در گفت‌وگویی با رادیو بی‌بی‌سی پس از خروج از ایران می‌گوید: «ببينين به هر حال من هر بار که روی صحنه می‌رم انگار از نو متولد می‌شم. ديدن جمعيت در سالن کنسرت مثل يک حادثه تازه است، مثل يک حادثه‌ای که هنوز برام اتفاق نيفتاده؛ بنابراين منو غرق احساسات هيجان‌انگيز و سرخوشی می‌کنه. من بيست و يک سال زندگی عادی داشتم، تو خونه بودم، برخوردی نداشتم، به حرفه‌ام نپرداختم و در واقع تنبل شده بودم. تنبل از نظر صدا و ذهنيت روی صحنه‌ رفتن. هر بار که روی صحنه رفتم تجربه‌ای تازه بود.»

بعد از انقلاب ۵۷ پس از ۲۱ سال سکوت دوباره روی صحنه رفت

انتشارات بیشتر ...