در نامهای از زندان به همسرش میگوید: «کاش برنمیگشتیم و آسمان ایران را از ورای سیمخاردارها نمیدیدم» او میگوید: «با چه شوقی به ایران برگشتیم و چه بر سرمان آوردند.»
مرداد ۱۳۹۲ بود که با شوق و ذوق به ایران برگشتند و حمید بابایی، دانشجوی دکترای امور مالی (فاینانس) دانشگاه بلژیک، در زندان رجاییشهر محبوس شد . او تا چندین سال را بدون حتی یک روز مرخصی در زندان سپری کرد. همسرش میگوید: «باور کنید سطح توقعام از آزادی و احقاق حقوقمان و … آنقدر پایین آمده که راضیام حمید را فقط به بیمارستان منتقل بکنند تا مشکل سلامتیاش تشدید نشده است.» این همه سهم حمید بابایی و همسرش کبرا پارساجو از آنهمه شوق و ذوق دیدار با وطن و سهمش از «سفره انقلاب» است.
همه سهم حمید بابایی از وطن یک دادگاه ده دقیقهای است که قاضی صلواتی برگزار کرد و او را به اتهام واهی جاسوسی و ارتباط با دولت متخاصم به شش سال زندان محکوم کرد. بر اساس قانون همین مملکت حمید بابایی باید با عفو مشروط آزاد میشد؛ اما سهم او از قوه قصابیه تلفشدن سالها عمرش بود.
حمید وقتی به ایران آمد، دانشجوی کترای امور مالی در بلژیک بود
حمید بابایی، دانشجوی کتری امور مالی در بلژیک در بیستم آذر سال ۱۳۶۲ در شهرستان تکاب در استان آذربایجان غربی به دنیا آمد. سال ۱۳۸۵ در رشته ریاضی از دانشگاه صنعتی شریف فارغالتحصیل شد و برای ادامه تحصیل در رشته مهندسی صنایع وارد دانشگاه علم و صنعت شد و سال ۱۳۸۷ با معدل بالا از این دانشگاه فارغالتحصیل شد.
او سال ۱۳۸۸ پس از دریافت بورس تحصیلی از دانشگاهی در بلژیک برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا در رشته امور مالی به بلژیک سفر کرد.
در مرداد ۱۳۹۲ و پس از بیش از سه سال تحصیل در بلژیک و در حالی که فاصلهای تا دفاع از پایاننامهاش نداشت به همراه همسرش برای دیدار با خانواده و کشورش به ایران سفر میکند. چند روزی که از بازگشت آنها میگذارد وزارت اطلاعت حمید را احضار میکند. او به احضار پاسخ مثبت میدهد و به دفتر این وزارتخانه در خیابان ابوذر غفاری در نزدیکی سید خندان تهران رجوع میکند.
در آنجا وزارت اطلاعات پس از گفتوگو با حمید بابایی به او پیشنهاد میکند که پس از پایان تحصیل به او کمک میکنند جذب هیئت علمی در دانشگاهی در ایران شود. همچنین از او میخواهند که برای نظارت بر دانشجویان ایرانی در بلژیک، با آنها همکاری کند اما حمید این پیشنهادات را نمیپذیرد.
چند روز بعد هنگامی که حمید بابایی قصد داشت از فرودگاه «امام خمینی» تهران خارج بشود و به بلژیک برود متوجه ممنوعالخروجی خود میشود. وزارت اطلاعات بار دیگر او را احضار میکند. به او میگویند که یا باید پیشنهادات آنها را بپذیرد یا اینکه حکومت مانع تحصیل او خواهد شد.
سرانجام حمید بابایی بازداشت میشود و با توهین و تحقیر به بند ۲۴۰ زندان اوین منتقل میشود. وزارت اطلاعات او را بیست روز در انفرادی مورد آزار قرار میدهد تا رمز عبور ایمیلها و فیسبوک او را بگیرد.
حمید پس از این با اتهامات بیاساس در دادگاهی ده دقیقهای به ریاست قاضی صلواتی را به ده سال زندان – که شش سال آن تعزیری و چهار سال آن تعلیقی است – محکوم میشود.
فشارها بر او در زندان نیز کاسته نشد. به دلیل شرایط بد زندان دچار بیماریهای مختلف شد و برای درمان نیازمند اعزام به بیمارستانی خارج از زندان بود اما مسئولان زندان از این کار ممانعت میکردند. این امر موجب شده بود که سلامتی این اقتصاددان و پژوهشگر با خطرات جدی در زندان مواجه بشود.
بیست روز در انفرادی بود تا رمز عبور ایمیلها و فیسبوکش را بدهد
حمید بابایی بارها به قاضی پروندهاش نامه نوشت اما مسئولان زندان از ارسال نامههایش جلوگیری کردند. حتی بارها او را از ملاقات کابینی با همسرش محروم کردند.
او در دیماه ۱۳۹۵ در نامهای سرگشاده درباره وضعیت نامناسبش در زندان مینویسد:
«تا به امروز به کرات برای احقاق حقوق خود از تمامی مجاری مختلف قانونی اقدام کردهایم اما مجاری مذکور از اقدام مقتضی جهت رسیدگی به وضع پرونده امتناع کردهاند و دلیل آن را خواست “وزارت اطلاعات” برای جلوگیری از پیگیری ترتیبات اداری مرتبط اعلام میکنند. نامهها و درخواستهای قضایی ما یا توسط زندان امحا شده است یا اگر از طریق همسرم موفق به ارائه درخواستی به سازمانی شدهایم آن سازمان در راستای خواست وزارت اطلاعات به ما پاسخی نمیدهد. اگر به طور کامل شرح ماوقع را بازگو کنم مثنوی هفتاد من کاغذ میشود اما برای مثال فقط به ذکر یک مورد از آن اکتفا میکنم که به “دیوان عالی کشور” مربوط میشود. دیوان کذایی عالی کشور که باید مستقلترین نهاد قضایی باشد استقلال خود را به طور کامل از دست داده است و حتی کارمند مستقر در دبیرخانه این دیوان صراحتا به اطلاع همسرم رسانده که چون وزارت اطلاعات با بازبینی پرونده توسط دیوان مخالف است؛ لذا دیوان نمیتواند به پرونده رسیدگی کند و حکم صادرشده را مورد بررسی مجدد قرار دهد.»
کبرا پارساجو، همسر حمید بابایی، در اردیبهشت ۱۳۹۶ وضعیت همسرش را اینگونه شرح میدهد:
«حدود ده دقیقه میشود که خبردار شدم همسرم را با درد شدید قفسه سینه به بهداری رجاییشهر منتقل کردند و در کمال تعجب بدون کوچکترین اقدامات اولیه پزشکی با تجویز سه عدد قرص آ.اس.آ که از ورق پلمبشدهاش نیمه خارج شده که به نظر میرسد تاریخ انقضایش هم تمام شده به بند بازگرداندند. مسئولیت جان همسرم به عهده مسئولین قوه قضائیه و وزارت اطلاعات تدبیر و امید میباشد.»
ح
با همسرش، کبری پارساجو
حسن روحانی، رئیس جمهوری اسلامی پیش و پس از انتخابشدن به این سمت از نخبگان و همینطور شهروندان ایرانی خارج از کشور خواست که به ایران بازگردند. او شرایط ایران را برای بازگشت ایرانیان خارج از کشور امن توصیف کرده بود.
اما ایرانیانی که پس از بازگشت به کشورشان زندانی شدند نظری متفاوت با آقای روحانی دارند.
حمید بابایی میگوید: «در کشوری که فساد بر بدنه حکومت مسلط شده و مجموعهای سیستماتیک از فساد، اینچنین عنان اجراییات امور را در دست گرفته، چگونه میتوان انتظار داشت دستگاه قضایی ـ که البته خود او هم غرق فساد است – به اصل برابری همگان در برابر قانون احترام بگذارد و با همه به طور یکسان برخورد کند.»
این نخبه زندانی سرانجام سهشنبه ۱۵ مرداد ۱۳۹۸ پس از گذراندن ۶ سال حبس از زندان اوین آزاد شد.