هنگامی که واژه «تحصیل» را به فارسی در گوگل وارد میکنید، یکباره با ردیفی از کشورهای مختلف مواجه میشوید که پیش از آن کاربران فارسیزبان درباره تحصیل در آن کشورها در گوگل سرچ کرده بودند؛ آلمان، کانادا، انگلستان، آمریکا، فرانسه از جمله نامهایی هستند که بیشترین بسامد را دارند. این لیست فقط شامل کشورهای مرفه اروپای غربی و آمریکای شمالی نمیشود و همسایگانی چون ترکیه را نیز در بر میگیرد.
درواقع در تاریخ پس از جمهوری اسلامی، تحصیل همیشه گزینهای در دسترس برای «فرار» از ایران بوده است. فراری که البته سعی میشود بعضا نام محترمانه «مهاجرت» بر آن نهاده شود.
همانطور که احتمالا همه میدانیم ایران یکی از کشورهاییست که به شدت با بحران «فرار مغزها» روبروست. در سال ۱۳۹۲ بود که وزیر علوم وقت – رضا فرجی دانا – درباره پدیده فرار مغزها و خروج سالانه بین ۱۵۰ هزار تا ۱۸۰ هزار متخصص از ایران، از «خسارت» سالانه ۱۵۰ میلیارد دلاری گفته بود.
اما سالها، در ایران سال به سال دشوارتر میشوند و مهاجرت و یا همان فرار، گستره وسیعتری به خود میگیرد و دیگر منحصر در کسانی نیست که در پی بورس دکترا یا پذیرش کارشناسی ارشد از دانشگاهی غربی هستند. «رضوان حکیمزاده» – یکی از مقامات وزارت آموزش و پرورش – در سال ۱۳۹۶ از مهاجرت دانشآموزان ایرانی گفت و «یکی از مسائل نگرانکننده» را «مهاجرت استعدادهای برتر دانشآموزی به خارج از کشور» دانسته بود. به گفته او: «امروز بسیاری از دانشآموزان ما ترجیح میدهند بعد از اتمام دوره متوسطه تحصیلات خود را در خارج از کشور ادامه دهند که این بسیار جای نگرانی دارد».
این دست اطلاعیهها کم دیده نمیشوند
اما نکته این است که حتی مسئله منحصر در استعدادهای برتر دانش آموزی نیست. بلکه پدیده دیگری که در مسئله مهاجرت تحصیلی خودنمایی میکند، مهاجرت زیر ۱۸ سالههای ایرانی برای تحصیل در دبیرستانهای فرنگی و ورود به دانشگاهها از آن طریق است. وبسایت تابناک در گزارشی در فروردین ۹۸ از این نوشت.
«سینا» که یکی از نوجوانان حاضر در این گزارش است، دانشجوی سال اول پزشکی در انگلستان است. او که اساسا برای تحقق آرزوی پزشکشدن به انگلستان رفته بود، درباره این تصمیم خود میگوید: «اولش خیلی سخت بود. من پذیرش کالج را از ایران گرفتم. از همه به جز پدر و مادرم خواستم فرودگاه نیایند. نمیتوانستم غمشان را ببینم. غم دور شدن. خیلی سخت بود، اما خب چارهای نداشتم. از آینده میترسیدم. میدیدم خیلی از بچههایی که از من بزرگتر بودند بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه میرفتند تا مدتها روی تاکسیهای اینترنتی کار میکردند. راستش ترسیدم…».
«مریم کیانی» درباره اینکه چرا پدیده مهاجرت تحصیلی به نوجوانان ۱۶ و ۱۷ ساله رسیده است، به دو نکته اشاره میکند. «شرایط راحتتر» ارائه ویزا به نوجوانان زیر ۱۸ سال و پذیرش تحصیلی راحتتر در کالجها و دبیرستانهای کشور مقصد یکی از دلایلیست که این کارگزار مهاجرت، به عنوان یکی از افزایش دلایل مهاجرت در این سن میگوید.
او در توضیح نکته دوم نیز به ورود راحتتر این نوجوانان به دانشگاههای کشور مقصد اشاره میکند و در توضیح بیشتر میگوید: «مسئله دیگر این است که خب وقتی بچهها در چنین سنینی برای ادامه تحصیل مهاجرت میکنند و کالج را در همان کشور مقصد میگذرانند، خیلی راحتتر میتوانند به دانشگاههای برتر آن کشور راه پیدا کنند؛ چون از طریق همان سیستم آموزشی درس خوانده اند و هماهنگ شده اند. این در حالی است که شرایط برای ورود به دانشگاههای برتر برای افرادی که با لیسانس میروند خیلی سختتر میشود».
شاید پرسش اساسی پیش روی تصمیمگیران ایرانی این باشد که چه میشود که حتی نوجوانان زیر ۱۸ سال نیز در کشور احساس ناراحتی میکنند و با استفاده از فرصت سعی میکنند از ایران «فرار» کنند؟ آیا صرف ابراز نگرانی مقامات میتواند به حل معضل فرار تحصیلی کمک کند؟ تصمیمسازان کلان جمهوری اسلامی چه نفعی از خروج نخبگان میبرند که فعالیتی تاثیرگذار برای ممانعت از آن صورت نمیدهند؟