Search

English

احقاق حقوق ناشنوایان ایران؛ لزوم سیاست در خیابان

«بیشتر زنان ناشنوا به پزشک زنان مراجعه نمی‌کنند، چون با آشناها رودربایستی دارند و نمی‌توانند به‌عنوان همراه از حضور آنها در مطب پزشکان بهره ببرند و همین موضوع باعث شده مشکلات کوچک‌شان به مرحله حاد برسد. متاسفانه هیچ‌کدام از پزشکان‌مان با زبان اشاره آشنا نیستند و این یعنی حاد شدن مسئله برای ناشنوایان».

شاید فقط وقتی همین خرده‌روایت را از زبان زنی در استان گیلان – که آشنایی نزدیکی با رنج ناشنوایان دارد – می‌شنویم، بتوانیم به عمق درد ناشنوایان ایرانی واقف شویم؛ وقتی حتی در حوزه‌ای چون سلامتی، ناشنوایان با چنین مشکلاتی درگیر هستند، طبیعی‌ست که به مشکلات آن‌ها در حوزه‌هایی که حساسیت کمتری بر می‌انگیزد، توجه کمتری صورت بگیرد؛ از جمله این حوزه‌هایی که باید درباره آن مداقه صورت بگیرد، بحث از اشتغال ناشنوایان است.

واقعیت این است که متخصصان، «بیکاری» را «مهم‌ترین چالش ناشنوایان و کم‌شنوایان» می‌دانند. یکی از مهم‌ترین دلایل این مسئله این است که ناشنوایان در مصاحبه‌های استخدامی به علت نبود مترجم رد می‌شوند و کارفرمایان نیز از استخدام آنان، تن می‌زنند.

«اکرم سلیمی» – مدیرعامل انجمن ناشنوایان ایران – در شهریور ۱۳۹۷ از جمعیت نزدیک به ۵۰۰ هزار نفری ناشنوایان کشور و بیکاری نزدیک به ۸۵ درصد از آنان اطلاع داد. سلیمی تاکید می‌‌کند که اگرچه به طور کلی معلولان در پیدا کردن شغل مشکل دارند، ولی مشکلات ناشنوایان باز هم  بیشتر است. 

اکرم سلیمی در توضیح چرایی این مسئله می‌گوید: «ناشنواها در مشاغل دولتی بسیار سخت پذیرش می‌شوند. آنها اغلب به سختی از عهده آزمون‌های استخدامی بر می‌آیند. چرا که آزمون به زبان فارسی است و ناشنوا به زبان اشاره تسلط دارد. در اینجا لازم است که یک مترجم کنار ناشنوا بنشیند و به او برای پاسخ به سؤالات آزمون استخدامی کمک کند. به طور مثال فرض کنید فردی که به زبان فارسی مسلط است بخواهد به سؤالات زبان فرانسوی پاسخ دهد. شرایط برای یک فرد ناشنوا همین قدر نابرابر است».

ناشنوایان ایرانی مشکلات زیادی دارند و گویی شهروندی درجه‌دوم به حساب می‌آیند

اگرچه ناشنوایان ایرانی تجمعاتی اعتراضی در راستای رساندن صدای خود تشکیل داده‌اند، ولی مانند خیلی حوزه‌های دیگر، باز هم می‌توان غرب را الگو گرفت و از تجارب آن استفاده کرد. در ایالات متحده، دانشگاهی مختص دانشجویان ناشنوا به نام دانشگاه گالودت وجود دارد. این دانشگاه علی‌رغم خدمات‌دهی به ناشنوایان، مدت‌های مدید، رییس شنوا داشت.

در سال ۱۹۸۸ از میان کاندیداهای معدود ریاست دانشگاه، دو کاندیدای ناشنوا هم وجود داشت. علی‌رغم اینکه ناشنوایان گمان می‌کردند طلسم شکسته خواهد شد، باز رییس دانشگاه فردی شنوا شد؛ دانشجویان این را توهینی آشکار تلقی می‌کردند. زیرا این حس اینگونه القا می‌شد که گویی ناشنوایان از اداره دانشگاه ناتوان هستند. یکی از اعضای هیات علمی دانشگاه گالودت گفته است: «سال‌هاست که افراد شنوا، ناشنوایان را به تصویر می‌کشند، آنها را شکل می‌دهند و کنترل‌شان می‌کنند. اکنون زمان آن فرا رسیده که ناشنوایان خودشان سرنوشت خود را تعیین کنند».

ظرف مدتی بسیار کوتاه، جمعیت بزرگی گرد آمدند و فضا چنان پیش رفت که حتی صدا به کاخ سفید هم رسید. دانشگاه مقابل خواسته‌های آنان مقاومت کرد. دانشجویان دانشگاه جلوی کنگره به تظاهرات پرداختند و یکصدا گفتند: «رییس ناشنوا می‌خوایم؛ همین حالا!» دانشگاه گالودت ۳۳۰۰ دانشجو داشت. اعتراض چنان بالا گرفت که ۱۵۰۰ تن از دانشجویان تهدید کردند در صورت برآورده‌نشدن خواسته‌ها، استعفا خواهند داد. جنبش ناشنوایان تبدیل به یک جنبش ملی شده بود و از آن به عنوان یکی از جنبش‌های حقوق مدنی یاد شد. نکته جالب آنکه دانشجویان ناشنوا با بالابردن پوستر «هنوز رویایی در سر داریم»، به لوترکینگ و جنبش حقوق مدنی سیاهان اشاره می‌کردند.

نمایی از جنبش حقوق‌‌مدنی ناشنوایان: «رییس ناشنوا؛ همین حاالا!»

این جنبش کامیاب شد و توانست به خواسته خود برسد و نکته این است که کامیابی این جنبش محصور به دانشگاه و مثلا تعویض رییس دانشگاه نبود بلکه جنبشی که توانسته بود حمایت ۹۳ درصد از مردم بدست آورد تاثیرات شگرفی در عرصه قانون گذاشت که در پاراگراف زیر که برگرفته از این تحقیق درباره این جنبش است، به طور خلاصه ذکر شده است؛

«طی چند هفته قانون حمایت از معلولان آمریکا (ADA) به سنا ارائه شد. دو سال بعد، تصویب این قانون موجب فراهم آمدن حمایت‌های سریع و گسترده از حقوق معلولان شد. قانون حمایت از معلولان آمریکا برای ناشنوایان امکان برقراری ارتباط تلفنی را از طریق سرویس‌های رله فراهم کرد، خواستار اضافه کردن زیرنویس در برنامه‌های تلویزیونی و فیلم‌های ویدئویی کرایه‌ای شد، و امکان دسترسی به برنامه‌های عمومی، مراقبت‌های پزشکی و سایر خدمات را از طریق ترجمه فراهم آورد.  طبق نظر سناتور تام هارکین، از حامیان قانون حمایت از معلولان آمریکا، جنبش رئیس ناشنوا همین حالا “نیروی محرکه اساسی” برای تصویب قانون را تامین کرد. این جنبش همچنین موجی از قانونگذاری‌ها را با تمرکز بر ناشنوایان به راه انداخت. قوانینی که کنگره طی پنج ساله بعد از جنبش در حمایت از حقوق ناشنوایان تصویب کرد، بیشتر از تمام قوانینی بود که طی دو قرن گذشته تصویب شده بود».

با توجه به چنین تجربه‌ای، به نظر می‌رسد راه احقاق حقوق ناشنوایان ایران نیز از راه جنبش و خیابان می‌گذرد. اگرچه نمی‌توان قانون و فضای سیاسی مداراجویانه ایالات متحده با ایران مقایسه کرد ولی اصل این نکته که باید از راه خیابان به تنظیم بهتر قوانین به نفع احقاق حقوق ناشنوایان کمک کرد، با توجه به تجربه دانشگاه گالودت بدیهی‌ست. 

انتشارات بیشتر ...