«کودکان عشایری اگر بخت یارشان باشد و معلمی به چشم ببینند، نهایت سواد خواندن و نوشتن بیاموزند و پس از آن همه چیز تمام میشود، دانشآموزان عشایری از هرگونه امکانات رفاهی، بهداشتی و آموزشی محروم هستند، معمولا عاقبت دخترشان هیزمکشی و آب کشی است و پسرانشان هم چوپانی… زندگی آنها پر از درد و غصه است».
این سخن یک معلم عشایریست که نزدیک به ۲۰ سال است در مناطق عشایری غرب کشور به کودکان عشایر آموزش میدهد و میگوید دلخوشیاش این است که ببیند یک کودک عشایری سواد خواندن و نوشتن آموخته است؛ «عزیز محمدیمنش». او البته که محرومیت را عنصر پررنگ در آموزش به کودکان عشایری میبیند و این محرومیت را دوسویه می بیند که هم گریبان معلمان را میگیرد و هم کودکان را درگیر مشکلات ناخواسته میکند.
درواقع مسئله فقر خانوادهها و تاثیر بلاواسطه آن بر روی کودکان منحصر به شهرها نیست و در محیطهای روستایی هم این مسئله به صورت – شاید – پررنگتری دیده میشود. چنانکه تحصیل کودکان را نیز به شدت تحتتاثیر خود قرار داده است چنانکه یکی از معلمان حوزه عشایری میگوید: «به والله ما پول کیف، دفتر و مداد بچهها را میدهیم. یا از حقوق خودمان یا با خیرین که در اهواز و تهران و… هستند، صحبت میکنیم تا لباسی، کیفی، وسیلهای برای این بچهها بفرستند. این بچهها را هر روز با ماشین خودمان از خانهشان به مدرسه میآوریم…چرا این سختیها را درک نمیکنید؟ چرا باید این بچهها بهخاطر گرانی و فقر، درس خواندن را رها کنند؟»
مسئله محرومیت دانشآموزان عشایری و ترکتحصیل آنان از زبان مقامات رسمی آموزش و پرورش نیز جاری میشود چنانکه «حمید قنبری» مدیر آموزش و پرورش عشایر خوزستان در گفتگویی اظهار میکند: «در مناطق ١۴ گانه عشایری خوزستان تعداد ۵٧٨ مدرسه وجود دارد که از این تعداد ١۵٠ مدرسه چادری هستند. جمعیت عشایر خوزستان ١۴٠ هزار نفر در قالب ٢٣ هزار خانوار است که ما تنها ١٠ درصد از این جمعیت یعنی ١۴ هزار نفر را تحت پوشش آموزش رسمی آموزش و پرورش عشایر داریم».
در شرایط سخت آموزش عشایری، فداکاری معلمان عشایر قابل تحسین است
خوزستان استان ثروتمندیست و و اینکه در مناطق عشایری استان تنها ۱۰ درصد از جمعیت تحت پوشش آموزش رسمی قرار داشته باشند، فارغ از هر علت و دلیل دیگری، نشان از کمتوجهی مسئولین مربوطه دارد.
به عنوان شاهدی بر قصور مسئولین آموزش کشور در مسئله آموزش در مناطق عشایری خوزستان میتوان از سخن «حجت الله درویش پور» – نماینده ایذه و باغملک در مجلس شورای اسلامی – شاهد آورد که درباره محرومیت مدارس عشایر گفته بود: «وقتی بخاری نفتی ممنوع شده هیچ چیز دیگری برای مدارس چادری وجود ندارد و دانش آموزان این مدارس باید در معرض سرماخوردگی قرار بگیرند. حداقل لباس گرم و امکانات ویژهای هم برای این مدارس ارسال نمیشود تا بتوانند در کلاس دوام بیاورند».
ولی همانطور که در ابتدای این گزارش اشاره شد نباید در این میان فداکاری معلمانی که واقعا با دست خالی در حال تلاش برای آموزش به فرزندان عشایر هستند را از یاد برد؛ از عزیز محمدیمنش نام بردیم. معلمی که علیرغم مصائب دشوار معلمی برای فرزندان عشایر، لذت خود را در تحقق آرزوهای این فرزندان محروم میبیند. چنانکه در گفتگویی گفته بود: «برای من خاطرات شیرین زمانی است که دانشآموزی پس از یادگیری، لبخند بر لبانش جاری میشود، یا اینکه دانشآموزی مسیر تحصیل را ادامه و به جایگاهی دست پیدا میکند، یادم هست چند وقت پیش تماسی با من گرفته شد یکی از دانشآموزان بود که در بیمارستان تأمین اجتماعی تهران مشغول شده بود چقدر خوشحال شدم زمانی که صدایش را شنیدم».