Search

English

کمبود فضای آموزشی؛ یک درام تلخ تمام ناشدنی

«دلم ‌می‌خواست بروم دانشگاه، ولی چه‌کار می‌کردم؟ ما نمی‌توانیم. من نمی‌توانم بروم با ماشین‌ها. یکی روز می‌آید، یکی روز نمی‌آید، بعد از مدرسه، اگر نیاید چه‌کار کنم آنجا؟… اگر ماشین بود، درس می‌خواندیم، من پرستار ‌می‌شدم. از این‌جا بعضی‌ها رفتند دانشگاه… گاهی ‌می‌آیند. برای ما از دانشگاه تعریف می‌کنند که دانشگاه چطور است؛ می‌گویند خیلی خوب است. آن‌ها توانستند».

این سخن «ساجده» است؛ دختر نوجوانی از روستایی در استان خوزستان، در اطراف شهر هویزه. کمبود امکانات آموزشی او را که علاقمند به تحصیل بوده است از آموزش محروم کرده است. البته رنجی که امثال ساجده می برند سال هاست که بر گرده بسیاری از اهالی این کشور سوار است و بسیاری از استان های محروم مانند استان های کردنشین غربی کشور یا استان سیستان و بلوچستان با آن سخت درگیر هستند. مساله ای که عملا موجب گسترش بی سوادی در کشور شده است. اما نکته قابل توجه آنکه برخی از استان های ظاهرا برخوردار همچون استان تهران نیز با معضل کمبود مدرسه و فضای آموزشی درگیر هستند.

Image result for ‫بلوچستان کپری‬‎

در بلوچستان هنوز مدارس کپری وجود دارند

تهران؛ واقعیت تلخ مدارسی که تا سه شیفت باز هستند!

درواقع، در این وضعیت فاجعه بار کمبود فضای آموزشی در ایران، آنچه بر مشکل افزوده است گره خوردن دیگر بحران های اقتصادی و اجتماعی به این مشکل است. با بالا رفتن نرخ ارز در ایران و تاثیر آن بر قیمت ها، زندگی مردم خصوصا در شهرهای بزرگ نیز درگیر مشکلاتی بیش از پیش شد. از جمله، این تورم خود را در نرخ اجاره نشان می دهد که پس از تلاطم ارزی اخیر در تابستان و پاییز ۹۷ افزایش حداقل ۵۰ درصدی داشته است. از این رو بسیاری از کسانی که در شهرهای بزرگ و خصوصا تهران  مستاجر هستند تصمیم به ترک این شهر و مهاجرت به حاشیه شهر یا شهرهای کوچک اطراف می گیرند.

اما طبیعی ست که در شهرهای کوچک زیرساخت های یک زندگی نرمال شهری و فضای آموزشی مناسب آن اندازه فراهم نیست که بخواهد میزبان مهمانان جدید نیز باشد. بنا به گزارش اختصاصی خبرنگار «ایلنا»، با توجه به این سیل مهاجرت به شهرهای کوچکتر، عملا کمبود کلاس درس به وجود آمده است و مدارس مجبور هستند تا سه شیفت نیز در مدارس را باز نگاه دارند و پذیرای دانش آموزان باشند؛ پدیده ای نامبارک که در افت کیفیت آموزشی به شدت تاثیرگذار است. اینجاست که می توان دریافت مشکل آموزش در کشور عملا گره خورده با مشکلات کلان کشور است.

Image result for ‫مدارس سه شیفته در تهران‬‎

پدیده نامبارک مدارس سه شیفته در تهران خودنمایی می کند

«جعفر ابراهیمی» که خود یک معلم و عضو شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان کشور است، و در شهر شهریار – از شهرهای اطراف تهران – تدریس می کند، نگرانی خود از این وضعیت را پنهان نمی کند و با اذعان به اینکه «نرخ تورم» و «هجوم گرانی» موجد چنین وضعیتی بوده است از تجربه خود از آغاز سال تحصیلی ۱۳۹۷ چنین می گوید:‌« در بدو شروع سال تحصیلی، من در منطقه‌ای که خودم تدریس می‌کنم (شهریار) متوجه شدم که بسیاری از دانش‌آموزان مدرسه، جدید هستند؛ وقتی علت را جویا شدم متوجه شدم که اینها قبلاً در تهران بوده‌اند و امسال بنا به شرایط نامساعد اقتصادی، ناچاراً به شهریار کوچ کرده‌اند».

به گفته این معلم و فعال حوزه حقوق معلمان، تا سال قبل (۹۶) کلاس های مدرسه ای که او تدریس می کند حدودا ۲۵ دانش آموز داشت اما اکنون برخی کلاس ها حتی تا ۴۰ دانش آموز را جا می دهند. وضعیتی که صرفا در پایین آوردن کیفیت آموزش، تاثیری غیرقابل انکار دارد. به گفته ابراهیمی علت افزایش تعداد دانش آموزان در کلاس های درس صرفا به مهاجرت بر نمی گردد. به گفته او هزینه تحصیل در مدارس خصوصی نیز بالا رفته است و بسیاری از خانواده ها که خود از پیش ساکن همان شهرهای کوچک بوده اند تصمیم گرفتند فرزندان خود را به مدارس دولتی بیاورند.

اشاره این معلم به تراکم سنگین دانش آموزی در حالی ست که بنا به استانداردهای کشوری میزان تراکم دانش آموزی در هر کلاس نباید بیش از ۲۴ دانش آموز باشد. استان تهران در این زمینه دچار مشکل حاد و کمبود بسیار است. «علی شهری» مدیرکل نوسازی مدارس استان تهران در این باره در مهر ۹۷ گفت: «هم‌اکنون در مجموعه استان تهران به ۹۰۰ فضای آموزشی ۱۵ کلاسه که به معنی سیزده هزار و ۵۰۰ کلاس درس است نیاز داریم تا وضعیت تهران به شرایط استاندارد کشوری نزدیک شود».

Related image

کلاس درس شلوغ؛ نتیجه تبعی کمبود فضای آموزشی

شرمساری وزیر؛ درد بلوچستان اساسا در سطح دیگری ست

اگرچه استان تهران از جمله استان هایی ست که به شدت از کمبود مدارس رنج می برد، اما استان های دیگر ایران نیز درگیر این مساله هستند. در تابستان ۱۳۹۶ مدیرکل نوسازی و توسعه مدارس آذربایجان غربی اعلام کرده بود: «سرانه فضای آموزشی در استان ۳.۳ متر مربع بوده و پایین تر از میانگین سرانه کشوری به میزان ۵.۱۷ مترمربع است».

اما اگرچه بسیاری از استان های کشور به شدت درگیر کمبود مدارس و فضای آموزشی هستند اما قصه سیستان و بلوچستان اساسا از جنس و رنگ دیگری ست. در بهمن ۹۶ بود که وزیر آموزش و پرورش در جلسه ای در استان سیستان و بلوچستان صراحتا گفت که به عنوان یک معلم مقابل دانش آموزان این استان «شرمسار» است. اوج محرومیت آموزشی در سیستان و بلوچستان را در این سخنان محمد بطحایی – وزیر آموزش و پرورش – دریافت که گفت: «وقتی استان‌های کشور را از نظر امکانات و وضعیت آموزش و پروش رتبه‌بندی می‌کنیم آذربایجان غربی جزو ضعیف‌ترین استان‌هاست اما فاصله شاخص‌های سیستان و بلوچستان با آذربایجان غربی بسیار زیاد است و اگر بتوانیم وضعیت آموزش و پرورش سیستان و بلوچستان را به آذربایجان غربی برسانیم، شاهکار کرده‌ایم».

این سخنان وزیر آموزش و پرورش را باید در کنار این سخنان مدیر کل نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس استان سیستان و بلوچستان  قرار داد تا عمق فاجعه آموزشی در این استان را بهتر و بیشتر درک کرد. به گفته «رسول راشکی» سیستان و بلوچستان پایین‌ترین سرانه فضای آموزشی را در کشور دارد چرا که متوسط زیربنای فضای آموزشی در کشور ۵.۳۴ مترمربع و در سیستان و بلوچستان ۳.۱۱ مترمربع است.

Image result for ‫کمبود فضای آموزشی در بلوچستان‬‎

سیستان و بلوچستان؛ استانی علی رغم ظرفیت بسیار بالا، بسیار محروم مانده است

رسول راشکی در توضیح بیشتر می گوید:‌ «برای رسیدن فضاهای آموزشی سیستان و بلوچستان به متوسط کشوری نیازمند ساخت افزون بر ۱۱ هزار کلاس درس جدید با زیربنای یک‌میلیون مترمربع فضای آموزشی هستیم و این در حالی است که همین حالا هم از ۱۸ هزار و ۹۳۴ کلاس درسی که در سیستان و بلوچستان وجود دارد ۶ هزار و ۱۸۱ مورد از آن‌ها تخریبی است و نیازمند تخریب کامل و بازسازی و ۴ هزار و ۳۵۸ مورد آن نیز نیازمند مقاوم‌سازی است».

بحران کمبود فضای آموزشی در مسکن مهر

مساله کمبود فضای آموزشی در مدارس آنچنان جدی ست که در برخی از مجتمع های مسکونی موسوم به «مسکن مهر»، از کانکس به عنوان کلاس درس استفاده می شود! به گفته «مهرالله رخشانی مهر» –  رئیس سازمان نوسازی، توسعه و تجهیز مدارس کشور-  مسکن مهر استان تهران نیاز به سه هزار و ۶۰۰ کلاس درس، استان خراسان رضوی نیاز به سه هزار کلاس درس و استان البرز نیز نیاز به ساخت دو هزار کلاس درس در مسکن مهر دارد. این گفته آقای رخشانی مهر متعلق به تابستان ۹۷ است. آنچنان که رخشانی مهر مدعی است، بر اساس قانون انبوه سازان مسکن ملزم هستند که در ازای هر ۲۰۰ واحد مسکونی یک مدرسه نیز بسازند. اما به این مساله کاملا بی توجهی می شود و شهرک ها بدون مدرسه تحویل شهرداری داده می شود.

موضوع کمبود فضای آموزشی در مسکن مهر مشخصا مورد نقد خود وزیر آموزش و پرورش نیز بوده است. «محمد بطحایی» در تلویزیون جمهوری اسلامی گفته بود:‌ «برای ساختن واحد مسکونی جواز داده می‌شود بدون اینکه با آموزش و پرورش هماهنگ شود که به عنوان مثال در مسکن‌های مهر و انبوه‌سازی با مشکل واحد آموزشی مواجه هستیم. در گذشته در هر ساختمان، یک خانواده زندگی می‌کردند و اکنون ۱۲، ۱۴ واحد شده است اما همزمان با گسترش واحدهای مسکونی، واحدهای آموزشی توسعه پیدا نکرده است».

اخیرا یکی از نمایندگان استان هرمزگان در مجلس شورای اسلامی نیز از نبود فضای آموزشی در ۳۵ هزار واحد مسکن مهر در بندرعباس خبر داد. به گفته «حسین هاشمی تختی»: «نبود فضای آموزشی باعث پایین آمدن کیفیت آموزش می شود و فضای آموزشی مناسب باعث اثربخشی و کیفیت آموزش است اما متاسفانه در مسکن مهر شهرک پیامبر اعظم بندرعباس در هر کلاس گاهی ۷۰ نفر دانش آموز گنجانده شده که باعث افت کیفیت آموزش و بی اثر شدن فرآیندهای تعلیم و تربیت می شود».

«آموزش در ایران حوزه فراموش شده است»

دکتر «سعید پیوندی» – جامعه شناس مقیم فرانسه – که در زمینه مسائل آموزشی صاحب نظر است درباره کمبود فضای آموزشی کشور و تبعات ناگزیر آن،  وضعیت کشور را نابسامان توصیف می کند و آموزش را «حوزه فراموش شده» بر می شمارد. او بر این باور است که در دو دهه اخیر هیچ بهبود محسوسی در زمینه پوشش آموزشی صورت نگرفته است. دکتر پیوندی  در مقاله ای که در این باره در تابستان ۱۳۹۶ نگاشت، تاکید کرد که هیچ دورنمای روشنی برای بهبود وضعیت پوشش آموزشی در ایران نمی بیند.

Image result for ‫سعید پیوندی‬‎

سعید پیوندی، آموزش در ایران را فقیر و نابسامان می داند

علی رغم ثروتمند بودن کشور ایران، دکتر پیوندی آموزش در ایران را «فقیر» می داند و با مقایسه سرانه دانش آموزان ایرانی با سرانه دانش آموزی در کشورهای توسعه یافته چنین می گوید:‌ «بر پایه برآوردها و داده‌های منتشر شده توسط نهادهای رسمی، سهم مخارج آموزشی در کل تولید ناخالص ایران چیزی حدود ۳ درصد است که در سال‌های گذشته اندکی هم کاهش یافته است. سرانه هر دانش آموز در بخش دولتی نیز از چیزی حدود ۶۰۰ یورو فراتر نمی رود. یک مقایسه ساده بین المللی نشان می دهد که سهم مخارج آموزشی در تولید ناخالص ملی ایران کمتر از نصف بخش مهمی از کشورهای توسعه یافته است».

اخیرا «برایان هوک» – مسئول گروه ویژه اقدام ایران در وزارت خارجه آمریکا – در یک سخنرانی گفته بود:‌ «جمهوری اسلامی با فرصت بزرگی که در سال ۲۰۱۵ از طریق تسهیل تحریم ها به آنها داده شد، مسیر بهتری را انتخاب نکرد. با توافق هسته ای با ایران، ۱۰۰ میلیارد دلار در قالب تسهیل تحریم ها (توسط آمریکا)به آنها داده شد …». کمی به این عدد فکر کنیم! ۱۰۰ میلیارد دلار! این پول به جای آنکه صرف کمک های سالانه میلیارد دلاری به گروه هایی چون حزب الله لبنان، حماس، گروه های مستقر در عراق و یا رژیم جنایتکار بشار اسد شود، نمی توانست خرج ساخت کلاس درس برای کودکان ایرانی شود؟

 

انتشارات بیشتر ...