«امروز مردم ما از نظر رفاه از اروپا وضعیت بهتری دارند». این سخن در نگاه نخست شاید یک شوخی نچسب از جانب گوینده به نظر برسد؛ اما واقعیت این است که این جمله در یک فضای جدی سیاسی در ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۸، از سوی یکی از شخصیتهای جمهوریاسلامی ادا شده است. این سخنیست که «مصطفی پورمحمدی» – دبیر عالی جامعه روحانیت مبارز – در نشست شورای مرکزی «حزب بیداری اسلامی» بیان کرده است.
پورمحمدی که چهره امنیتی – قضایی جمهوری اسلامی در دهههای ۶۰ و ۷۰ شمسی بود در توضیح آن جمله خود گفت: «فقر ایران، فقر گرسنگی نیست بلکه فقر تمتع و رفاه و فقر اشتغال مطلوب است چرا که نوع توقعات بر اساس مطالبات جدید است».
این سخن به یک معنای دیگر و به بیانی عریانتر یعنی اینکه مردم ایران توقع بالایی دارند و چون این توقعات بالا برآورده نمیشود، احساس فقر میکنند!
مصطفی پورمحمدی چند سالی وزیر کشور بوده است و مدتی نیز ریاست دیوان محاسبات کشور را بر عهده داشته است، این انتظار میرود که به آخرین رقمهای مربوط به فقر و رفاه در کشور دسترسی داشته باشد. از جمله به گزارشی که چند روز پیش، در اردیبهشت ۹۸، مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی منتشر کرد و در آن صراحتا برای آینده کشور ابراز نگرانی کرد و تایید کرد که خط فقر در کشور به حدود ۴۰ درصد رسیده است. یعنی حدود ۴۰ درصد از مردم در تامین نیازهای حداقلی خود مشکلات اساسی دارند. یعنی حدود نیمی از جمعیت کشور!
این عین متنیست که مرکز پژوهشهای مجلس در گزارش خود آورده است: «نرخ تورم در سال ۱۳۹۷ رکوردهای جدیدی را ثبت کرده است. بر اساس اعلام مرکز آمار ایران نرخ تورم نقطه به نقطه در اسفند ۱۳۹۷ به بیش از ۴۷ درصد رسید. در کنار آن رشد اقتصادی منفی پیشبینی شده برای سالهای ۱۳۹۷ و ۱۳۹۸ ،کاهش شدید درآمد حقیقی و رفاه خانوار را در پی خواهد داشت. برآوردها از نرخ فقر نشان میدهد در حالی که در سال ۱۳۹۶ ،در حدود ۱۶ درصد از جمعیت کشور در زیر خط فقر مطلق قرار داشتهاند، تا پایان سال ۱۳۹۷ در حدود ۲۳ الی ۴۰ درصد (با سناریوهای مختلف برای وضعیت درآمدی خانوار در سال ۱۳۹۷) در زیر خط فقر قرار خواهند گرفت و هزینه تأمین حداقل نیازهای زندگی به شدت افزایش خواهد یافت».
اگر بخواهیم دقیقتر شویم نیز وضعیت برخی از اقشار کشور بسیار نگرانکنندهتر از آن خواهد بود که در نگاه نخست به نظر میرسد. بسیاری از کارگران کشور با وضعیت تعویق حقوق ماهانه خود روبرو هستند و بعضا چندین ماه حداقل حقوق خود را دریافت نکردهاند. وضعیت فاجعهباری که این کارگران را به خیابانها برای اعتراض میکشاند و یا آنان را وادار به اعتصاب میکند تا بلکه گوشی، صدای آنان را بشنود. اما این درخواستها تاکنون به صورت کلی با برخوردهای امنیتی مواجه شده است.
نکته دقیقتر درباره وضعیت کارگران این است که بنا به روایت فعالان این حوزه، حتی همین حداقل حقوق دریافت نشده کارگران، نصف میزان خط فقر رسمی و اعلام شده است. یعنی اگر در سال ۹۸، خط فقر را برای یک خانواده چهار نفره در تهران، ۴ میلیون تومان در نظر بگیریم، بدیهی است که حداقل حقوق اعلام شده کارگران – یعنی یک میلیون و ۸۰۰ هزار تومان – عملا دو میلیون تومان پایینتر از خط فقر هم باشد!
فقر در ایران پدیده گستردهایست ولی پورمحمدی مدعیست وضعیت مردم ایران از اروپا بهتر است
با توجه به چنین وضعیتی، بایسته است از آقای پورمحمدی پرسیده شود که دقیقا منظور ایشان از وضعیت رفاهی بهتر مردم ایران از اروپا چه بوده است؟ آیا سخنان و تحلیلهای اقتصادی ایشان نیز مشابه مدعیات ایشان در حوزه عدالت است؟
پورمحمدی؛ مدعی اجرای عدالت!
هنوز از یاد نرفته است که ایشان وقتی از طرف حسن روحانی به عنوان وزیر دادگستری معرفی شد، در مراسم معارفه خود گفت: «من به وزارت دادگستری نیامدهام که جایگاه وزارت را ارتقاء دهم، آمدهام تا عدالت محقق شود».
نیازی به اعتبارسنجی سخنان پورمحمدی در حوزه عدالت و دادگستری نیست اگر به یاد بیاوریم او جزو هیئت چندنفرهای بود که خمینی در سال ۶۷ برای کشتار زندانیان سیاسی تعیین کرده بود. این هیئت که پورمحمدی جوان نیز از اعضای اصلی آن بود، نزدیک به چهار هزار زندانی سیاسی را در عرض ۲ ماه محاکمه چند دقیقهای و اعدام کرد. پورمحمدی در این هیئت به عنوان «نماینده وزارت اطلاعات در زندان اوین» حضور داشت.
او بعدها و در سال ۹۵ نیز، پس از انتشار فایل صوتی مربوط به اعتراض آیتالله منتظری به هیئت مرگ در تابستان ۶۷، از آن حکم و جریان و اعدامها دفاع کرد و گفت: «خداوند فرمودند بر کفار رحم نکنید چون آنها به شما رحم نمیکنند و به منافقان نباید رحم کرد چرا که اگر بتوانند شما را به خاک و خون می کشند که کشیدند…ما افتخار می کنیم که دستور خدا را در رابطه با منافقین اجرا کردیم…امام راحل به ما یاد داد که در زمین دشمن بازی نکنیم و صحنه مبارزه را ما تعیین میکنیم و خودمان نقشه بکشیم…» او همچنین در دفاع از اعدامها گفته بود: «گروهی قصد دارند مجاهدین خلق را تطهیر کنند. اگر جدیت نیروهای انقلابی در آن زمان نبود نمیشد مقابل ضد انقلاب، گروهکها و مجاهدین خلق ایستاد».
تصویری از پورمحمدی در دهه ۶۰؛ نفر نخست از سمت چپ
ادعای عجیب دیگر: «دنیای معارض مانع رشد توریسم در ایران است»
نکته قابل توجه دیگر در سخنان پورمحمدی در ۲۵ اردیبهشت ۹۸ در «حزب بیداری اسلامی» سخنان او پیرامون وضعیت توریسم در ایران بوده است. او پیرامون چرایی ناموفق بودن صنعت توریسم در ایران گفت: «بخشی از این ماجرا داخلی است اما بخش بزرگتر آن است که دنیای معارض ما میخواهد کسی کشور را نبیند چون اکثر آنهایی که به ایران آمدهاند نظرشان در مورد ما عوض شده و مبلغ ما شدهاند».
در این ادعای او نیز همچون دیگر مدعیات ایشان در زمینه رفاه مردم و عدالت، میتوان دروغ را به خوبی شناسایی کرد. دروغ از این منظر که به راحتی میتوان علل داخلی را تنها عامل نزول صنعت توریسم در ایران دانست؛ در کشوری که جزو یکی از ۱۰ کشوری در دنیا اعلام شده است که بیشترین قابلیتهای توریستی را دارد.
ایران تنها کشوری در دنیاست که به واسطه سیاستهای جمهوریاسلامی، حجاب را حتی برای توریستهای زن اجباری کرده است. حتی وقتی خبرنگاران غربی از مسئولان جمهوری اسلامی درباره این مسئله از ایشان پرسش میپرسند، مسئولان جمهوری اسلامی بدون آنکه تلاش کنند فرصتی برای رشد توریسم در ایران فراهم کنند، طلبکارانه متقاضی «رعایت ضوابط» از سوی توریستهای زن خارجی میشوند.
چنانکه «مسعود سلطانیفر» – رییس وقت سازمان میراثفرهنگی، صنایعدستی و گردشگری – در گفتگویی در سال ۲۰۱۶ در پاسخ به پرسش خبرنگار آلمانی که خواهان آسانگیری جمهوری اسلامی در قبال حجاب توریستهای زن خارجی – حداقل در محیط هتلها – شد، با چنین پاسخی مواجه گشت: «همه کشورها قوانین و مقررات خودشان را در خصوص رعایت کردن آداب و سنن ملی و مذهبی و فرهنگی خودشان دارند و معمولا گردشگرانی که از خارج به این کشورها سفر میکنند مقید هستند این ضوابط را رعایت کنند». البته سلطانیفر توضیح نداد که آیا در «همه کشورها»، توریستهای زن را مجبور به رعایت یک نوع پوشش مذهبی خاص میکنند یا خیر؟
رهبر جمهوری اسلامی دوچرخهسواری زنان را «حرام» میداند
اصفهان شاید توریستیترین شهر ایران است. از قدیمالایام هر توریستی به ایران میآمده است، اصفهان را به عنوان یکی از مقاصد اصلی خود در نظر میگرفته است. در چنین، دوچرخهسواری زنان ممنوع است. ایران تقریبا تنها کشوری در دنیاست که نهادهای رسمی آن در وضعیت دوچرخهسواری زنان نیز ورود میکنند و آن را «جرم» میشمارند و تهدید ضبط دوچرخه و محاکمه دوچرخهسوار را میدهند. البته که این حکم پشتوانهای همچون فتوای «علی خامنهای» رهبر جمهوری اسلامی را دارد که درباره دوچرخه سواری زنان میگوید: «دوچرخه سواری بانوان در مجامع عمومی و نیز در جایی که در معرض دید نامحرم باشد، حرام است».
مصطفی پورمحمدی چگونه میتواند تضمین دهد که در صورتی که یک توریست زن خارجی در اصفهان سوار بر دوچرخه مشاهده شد، از طرف نیروی انتظامی مورد بازخواست و تهدید قرار نگیرد؟ آیا او میداند دشمن رشد صنعت توریسم در ایران نه «دنیای معارض» بلکه سیاست های جمهوری اسلامی است؟ اگر نمیداند که نظام مطلوب خود را هنوز نشناخته است و اگر میداند و باز آن ادعا را مطرح میکند، باید او را در حوزه توریسم نیز مانند حوزه عدالت و حوزه رفاه، دروغگو دانست.