نوروز به همان اندازه که با شعر زیبا بیان میشود با موسیقی رابطهای بسیار دارد. به طور کلی موسیقی یکی از لوازم نوروز و جشن است. اما نوروز یک آئین در ستایش طبیعت و زندگی و زایش است که با جشن و شادمانی پیوند دارد. این جشن و شادمانی با سه موضوع همراه است؛ شعر و موسیقی، رقص و شراب، و رفتن به دل طبیعت. عید از نظر اغلب ایرانیان قدیم و جدید، همراهی شادمانه انسان و طبیعت است در پایان سرما و سیاهی و خشکی و سیاهی و آغاز گرما و سپیدی و نور و باران. از این رو موسیقی ایران از نوروز استقبال دلنشینی کرده است. مجموعه آئینهای باستانی ایرانی، که یکی از مهمترین آئینهای ستایش طبیعت و خورشید در جهان است، با موسیقی و رقص آمیخته است. ایرانیان به اشکال مختلف شعر و موسیقی را به نوروز آوردهاند و در مراسم چهارشنبهسوری، تحویل سال، سیزدهبدر و دیگر مراسم آئینی عرفی ایران، موسیقی شاد نوروز همیشه همراه تغییر طبیعت بوده است. رقصی و موسیقی هنگام تحویل سال نیز یک آئین شادمانه است.
در گذشتههای دور، خوانندگان و نوازندگان نوروزخوانی را اجرا میکردند. امروزه ما اطلاع فراوانی درباره موسیقی آن دوران، که به شکل شعر و در شعر منتقل شده، داریم اما درباره موسیقیهایی که مردم در نوروز گوش میدادند یا در دربارها اجرا میشد دانش کمی داریم؛ به لحاظ موسیقایی و ردیف و ریتم و ملودی آنها. شعر چون در آن دوران به فارسی نوشته میشد، مانده است؛ ولی نتنویسی را نمیدانستند و موسیقی آن دوران به صورت نت نوشته نشده است.
متنی که میخوانید مروری است بر حضور نوروز در موسیقی زنده ایران؛ یعنی موسیقیای که وجود دارد و تکرارشدنی و بازشنیدنی است. به بررسی ترانههای نوروزی میپردازیم و کوشش میکنیم ابعاد مختلف هنری، انسانی و اجتماعی و حتی تاریخی و سیاسی این آثار را بیان کنیم.
اگر بخواهیم تعداد موسیقیهای باارزش، کمارزش و مبتذل و بیارزش مربوط به نوروز را بشماریم، به رقمی بین سی تا پنجاه اثر میرسیم. حداقل ده قطعه موسیقی نوروزی ما باارزش و گرانبها ست که مردم ایران در این جشن زیبا غالبا از آن استفاده میکنند، با آن میرقصند و شادی خودشان را از تغییر زیبای طبیعت نشان میدهند. شاید لازم باشد به طور خاص از خیام و جلالالدین خوارزمشاه، که کوشیدند برای ایرانیان دقیقترین و زیباترین تقویم سالانه را بر اساس حرکت زمین و خورشید فراهم کنند، سپاسگزاری کنیم؛ اما به همان اندازه سپاسگزار همه موسیقیدانان و نوروزیخوانانی هستیم که شادی گمشده را پیدا میکنند و به ایران برمیگردانند. ایدون باد!
به هر حال ده قطعه مهم نوروزی که در تاریخ موسیقی ایران وجود دارد، در واقع مربوط به همین تاریخ معاصر است، را برای شما برمیشمریم و یکبهیک شعر و ترانه و موسیقی آنها را مرور میکنیم.
آمد نوبهار، دلکش
ترانه چنین است: «آمد نوبهار طی شد هجر یار / مطرب نی بزن ساقی می بیار / باز آ ای رمیده بخت من / بوسی ده دل مرا مشکن / تا از آن لبان میگونت / می نوشم به جای خون خوردن / خوش بود در پای لاله / پر کنی هر دم پیاله / ناله تا به کی؟ خندانلب شو همچو جام می / خندانلب شو همچو جام می / چون بهار عشرت و طرب / باشدش خزان غم ز پی / بر سر چمن بزن قدم / می بزن به بانگ چنگ و نی / آمد نوبهار طی شد هجر یار / مطرب نی بزن ساقی می بیار / ای گل در چمن بیا با من / پر کن از گل چمن دامن / سر بنهم به روی دامانت / می نوشم به پای گلها من / خوش بود در پای لاله، پرکنی هر دم پیاله ناله تا به کی؟ / خندانلب شو همچو جام می / از چه رو ز جلوه بهار / ای بهار من تو غافلی / روی خود ز عاشقی متاب / ای صفا اگر تو عاقلی / آمد نوبهار طی شد هجر یار…».
قطعه «آمد نوبهار» با صدای دلکش، آهنگ مهدی خالدی، شعر نواب صفا و تنظیم ناصر گیویان در دستگاه اصفهان، یکی از جذابترین و جالب توجهترین موسیقیهای بهاری و نوروزی است. با اینکه لحن غمانگیز انتظار برای نوروز در این ترانه وجود دارد؛ ولی هم اجرا و هم شعر و موسیقی آن در بهترین حالت کیفی قرار دارد. خانم دلکش این ترانه را در آغاز جوانی خواند و تا پایان عمرش – که مثل همه بانوان، خوانندگی برایش ممنوع شده بود – آن را در محافل مختلف و غیررسمی اجرا کرد. دلکش به خاطر اجرای موسیقی با صدای زن در فاصله تنور تا سوپرانو و متسو سوپرانو همواره مورد تمجید موسیقیدانان کشور بود. علیرضا افتخاری در اجراهای مختلف خود آثاری از دلکش را بدون اجازه اجرا کرد که موجب ناراحتی او و بیارزش شدن خودش شد.
در شعر این ترانه همه عناصر نوروزی وجود دارد: درخواست اجرای موسیقی، شراب و ساقی، بوسیدن، رسیدن به یار، رفتن به دل طبیعت و لاله و چمن و باغ.
کودکانه، فرهاد
شاید نزد اکثر نسل جدید، موسیقی و اجرای قطعه «کودکانه» توسط فرهاد مهراد، بهترین یا یکی از بهترین قطعات نوروزی است؛ اثری که معنیدار، زیبا، هماهنگ با زمانه، مدرن و هنرمندانه است. شعر این اثر را شهیار قنبری، ترانهسرای برجسته، سروده است.
ترانه چنین است: «بوی عیدی، بوی توپ، بوی کاغذ رنگی / بوی تند ماهیدودی، وسط سفره نو / بوی یاس جانماز ترمهی مادربزرگ / با اینا زمستونو سر میکنم / با اینا خستهگیمو در میکنم / شادی شکستن قلک پول/ وحشت کمشدن سکهی عیدی از شمردن زیاد / بوی اسکناس تا نخوردهی لای کتاب / با اینا زمستونو سر میکنم / با اینا خستهگیمو در میکنم / فکر قاشقزدن یه دختر چادرسیاه / شوق یک خیز بلند از روی بتههای نور / برق کفش جفشده تو گنجهها / با اینا زمستونو سر میکنم / با اینا خستهگیمو در میکنم / عشق یک ستاره ساختن با دولک / ترس ناتمومگذاشتن جریمههای عید مدرسه / بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب / با اینا زمستونو سر میکنم / با اینا خستهگیمو در میکنم / بوی باغچه، بوی حوض، عطر خوب نذری / شب جمعه پی فانوس توی کوچه گمشدن / توی جوی لاجوردی هوس یه آبتنی / با اینا زمستونو سر میکنم / با اینا خستهگیمو در میکنم …».
این ترانه که شهیار قنبری آن روزها سرود، از نود درصد کارهایی که شاعران امروزی کردهاند، جلوتر و باارزشتر است. شعر نوستالژیک است و نگاهی مدرن به نوروز دارد. آیینهای نوروزی در شعر نیامده، ولی حس موجود در شعر قدرتمند و قوی است. تمام تصاویر اعم از اسکناس عیدی لای کتاب، کاغذ رنگی، بوی ماهی دودی، بوی یاس جانماز ترمه مادربزرگ و تصاویر دیگر آنقدر نو و تازه هستند که شوق شنونده را برمیانگیزند. تنظیم موسیقی توسط منفردزاده بینظیر و اجرای فرهاد منحصربهفرد است. بیهیچ تردیدی «کودکانه» از بهترین قطعات نوروزی است. در سالهای اخیر بعضی خوانندگان نیز این قطعه را بازخوانی کردهاند که هرگز به کیفیت اجرای اصلی آن نبوده است.
کودکانه، شهیار قنبری
شهیار قنبری ترانهسرای کمنظیری است. او و دو سه تن دیگر ترانه را در دهه پنجاه ارتقا دادند. همانند برخی از ترانهسرایان یا آهنگسازانی که بعدا خواننده شدند، قنبری نیز چنین کرد و اتفاقا کارهای خوبی را هم اجرا کرد. یکی از اجراهای او بازخوانی همین قطعه «کودکانه» بود. به هر حال این قطعه از جمله آثاری است که هر ایرانی در روزهای نوروز توی دلش میخواند.
بوی عید، بنیامین
بازخوانی (کاور کردن) یا اقتباس در موسیقی ایرادی ندارد؛ اما دو شرط دارد، یکی اینکه اقتباسکننده منبع خودش را ذکر کند و دوم اینکه کار بهتر یا حداقل متفاوتی را ارائه کند. البته که جاستین بیبر مورد توجه بسیاری از پانزده-شانزده سالههای جهان بوده، ولی اینکه یکباره تمام مملکت بشود جاستین بیبر و موزیکهای سخیف با ناله و نوحه، اصلا چیز خوبی نیست. اجرای بد اجرای بد است؛ ولی بازخوانی بنیامین از «کودکانه» فرهاد، به طور صریح و جدی یک اجرای مبتذل و سخیف است و بدترین بخش آن نزول معنایی شعر و تغییر آن از یک شعر مدرن نوستالژیک پر از تصاویر زیبا به یک شعر سطحی و بیمایه است. بنیامین شعر را به این شکل تغییر داده است:
«بوی عیدی، بوی تو، بوی کاغذ رنگی / بوی تند طپش قلب من از دیدن تو / بوی عطر با تو رفتن توی یک خونه نو / به اینا حواسمو جمع میکنم / با اینا عشقمو محکم میکنم / شدت اومدنت تو فکر من / وحشت رفتن تو، حتی یک لحظه که میخوای بری تو فکر / فکر یک هدیه جالب که بگیرم واسه تو / واسه تو / واسه تو / صدای کفش تو وقتی که میای / توی قلب من قدم میزنی / عاشقونه اون جور که میخوای / بوی گل سلام تو که پر میگیره توی فضا / تو فضا / تو فضا / به اینا حواسمو جمع میکنم / با اینا عشقمو محکم میکنم / مثل یک قدم، زدن با تو توی پیادهرو / هوا بارونیه زیر چتر عشق من و تو / عشق تو بارون تنده، داره میشوره منو / به اینا حواسمو جمع میکنم / با اینا عشقمو محکم میکنم / بوی قهوه، بوی قهوه، بوی عکس، بوی عکس، بوی قهوه، بوی عکس / دو تا فنجون برعکس / اشتیاق دیدن عکس ما دو تا توی قاب / یا تماشای تو، اون لحظه که میری توی خواب / به اینا حواسمو جمع میکنم / با اینا عشقمو محکم میکنم».
تغییرات در شعر، افتضاح است. یک شعر که با ذهنی کودکانه و معصوم درباره نوروز سروده شده بود به یک شعر شبهعاشقانه دو تا نامزد لوس تبدیل شده است که مرد دائم قسم میخورد حواسش را جمع خواهد کرد و دائم میگوید که با این چیزها عشقش را محکم خواهد کرد. با چه چیزهایی عشقش را محکم خواهد کرد؟ با عطر خونه نو؟ با هدیهای که برای طرف میخرد؟ با قدمزدن توی پیادهرو؟ با عکس عروسی قابشده دو نفره؟ با فال قهوه؟ و یکی از مضحکترین تصاویر اینکه «باران عشق تو دارد مرا میشورد». در واقع معصومیت یک شعر تبدیل شده به نالههای یک بچهپولدار که دارد به دخترکی موهوم قول ازدواج میدهد.
گل اومد بهار اومد، پوران
یکی از ده قطعه نوروزی ما ترانه «گل اومد، بهار اومد» با اجرای پوران است. این ترانه با موسیقی شاد و یک کوراس عالی، سالها ست جزء ترانههای نوروزی محبوب ایرانیان است. موسیقی توسط مهدی خالدی و در دستگاه سهگاه ساخته شده؛ شاعر آن بیژن ترقی است و آهنگساز آن مجید وفادار. فرخدخت عباسی طاقانی در سال 1312 به دنیا آمد و در سال 1330 در هجده سالگی خواندن را آغاز کرد. ابتدا در رادیو و با نام «بانوی ناشناس» ترانه میخواند. بعد از مدتی با آقای شاپوری، آهنگساز، ازدواج کرد و سپس با نام بانو شاپوری از رادیو اجرا میکرد. پس از چند سالی آن دو از هم جدا شدند و وی با حبیب روشنزاده، مفسر ورزشی، ازدواج کرد و از آن پس با نام پوران خوانندگی را ادامه دارد. پوران خواهرزاده روحبخش بود و زیر نظر او آموزش دید؛ همچنین خواهر همسر انوشیروان روحانی و طبیعتا خاله رضا روحانی، آهنگساز، است.
«گل اومد بهار اومد» ترانهای شاد و جذاب و عاشقانه است. در ترانههای پارسی معشوق معمولا زن است و وقتی خواننده هم زن باشد، اگر کسی به ترانه دقت کند کمی قاطی میکند. در این ترانه، دلبر همواره در سفر است و از دلبرش دور. به همین دلیل به او میگوید که ای دلبر گردنبلور، اگر بیایم طوق (گردنبند) طلا برایت میآورم. و از او انتظار دارد که یادش کند. البته به نظر نمیرسد معشوق خیلی هم دور باشد؛ چون همینکه از چمنها بگذرد به او میرسد. از مشخصات دیگر معشوق (سراینده/خواننده) این است که خوشادا، بالابلا و شیرینزبون است و از آشیانهاش دور افتاده. در واقع در شعر تنها چیزی که بهاری است، همان زمان شعر است که گل اومد، بهار اومد، میرم به صحرا. بد نیست برایتان خاطرهای از توفیق بگوییم. در یک سیزدهبدر توفیق طرح روی جلدش این بود که پوران میخواند: «گل اومد بهار، اومد میرم، به صحرا» و شاپوری توی قاب در خانه بود و به پوران میگفت: «تو برو؛ من میمونم خونه، با زهرا»، که زهرا کارگر خانهشان کمی هم خوشگل و سکسی به نظر میآمد.
ترانه گل اومد بهار اومد چنین است: «گل اومد، بهار اومد، میرم به صحرا / عاشق صحراییام، بینصیب و تنها / دلبر مهپیکر گردنبلورم / عید اومد، بهار اومد، من از تو دورم / گر بیام از این سفر، ای گلعذارم / از سفر طوق طلا برات میارم / دلبر مهپیکر گردنبلورم / عید اومد، بهار اومد، من از تو دورم / ز تو خواهم / ز تو خواهم / عهد عشقی که بستی، وفا کنی / یاد ما کنی / از چمنها، گر گذشتی، یاد من کن / گر شنیدی سرگذشتی، یاد من کن / دلبر مه پیکر گردن بلورم / عید اومد، بهار اومد، من از تو دورم / گل اومد، بهار اومد، میرم به صحرا / عاشق صحراییام بینصیب و تنها / خوشادا، بالابلا، شیرینزبونم / ماندهام دور از تو و از آشیونم / آشیونم رو گل خودرو گرفته / سبزه از هر گوشه تا زانو گرفته / گر بیام از این سفر، ای گلعذارم / از سفر طوق طلا برات میارم / ز تو خواهم / ز تو خواهم / عهد عشقی که بستی، وفا کنی / یاد ما کنی / از چمنها گر گذشتی، یاد من کن / گر شنیدی سرگذشتی، یاد من کن / گر بیام از این سفر ای گلعذارم / از سفر طوق طلا برات میارم».
مهمونی بهار، هایده
در میان همه ترانههای نوروزی، چند اثر از هایده محبوبترین آثار از نظر عامه مردم شناخته میشود. معصومه دده بالا، فرزند محمد دده بالا و زینب بلغاری، یکی از وسیعترین حنجرههای موسیقی ایرانی را داشت؛ جزء خوانندگانی بود که ردیفهای آوازی را بسیار خوب آموخته بود و شاگرد علی تجویدی و متاثر از خانم دلکش بود. او خواهر مهستی، دیگر خواننده موفق موسیقی ایرانی، بود. هایده در سال 1321 به دنیا آمده بود، در 26 سالگی ـ سه سال پس از مهستی ـ اولین کارش را خواند و در سال 1368 یک شب پس از اجرای کنسرتی در سن فرنسیسکو درگذشت و در گورستان وست وود لسآنجلس دفن شد.
ترانههای نوروزی هایده یکی دو تا نیستند؛ اگرچه فقط یکی از آنها کاملا به نوروز مربوط است. ترانه «یه امشب شب عشقه»، که آلبوم آن پرفروشترین آلبوم دهه شصت بود، همیشه مثل ترانه «شب عید» تلقی میشد و مضمون آن همان خوشباشی عید و سرور و جشن است. او به سادگی میگوید: «یه امشب شب عشقه، همین امشبو داریم / چرا قصه دردو واسه فردا نذاریم / یه امشب شب عشقه، همین امشبو داریم / چرا قصه دردو واسه فردا نذاریم / عزیزان همه با هم بخونیم که امشب شب عشقه / که امشب شب عشقه / بخندیم و بخونیم بدونیم که امشب شب عشقه / که امشب شب عشقه / نمیدم دل به این درد دنیا / تموم غصهها مال فردا …». او همچنین آهنگی خواند که تاثیر معنایی و مفهومی زیادی بر آن سالها گذاشت و ترانهای میان رنج و شادی بود: «سال، سال، این چن سال / امسال، پارسال، پیرارسال / هر سال میگیم دریغ از پارسال …». این ترانه نیز نوعی شادی و رنج را همراه با هم ارائه میداد. اما بهترین و مشخصترین کار هایده، ترانهای با عنوان «مهمونی بهار» یا «عید من، عید تو، عید همه مبارک» است که متن آن چنین است:
«صدای پای گل میاد، وا میشه چشم گلدون / ابر بهاری میخونه، شعر بلند بارون / عید تو، عید من، عید همه مبارک / مهمونی بهاره، بهارتون مبارک / مهمونی بهار تو باغ و باغچهها به راهه / تنها گذاشتن گلها، تو گلخونه گناهه / گلهای گلخونهمونو به مهمونی بیاریم / دلهامونو رو سفرهی سبز زمین بذاریم / صدای پای گل میاد، وا میشه چشم گلدون / ابر بهاری میخونه، شعر بلند بارون / عید تو، عید من، عید همه مبارک / مهمونی بهاره، بهارتون مبارک / دوباره زیر گنبد آبیترین آسمون / بیدار میشه چشم زمین از خواب سرد خزون / به شاخههای نیمهجون و خسته زمستون / جون میده دست پرغرور و مهربون بارون / صدای پای گل میاد، وا میشه چشم گلدون / ابر بهاری میخونه، شعر بلند بارون / عید تو، عید من، عید همه مبارک / مهمونی بهاره، بهارتون مبارک / عید تو، عید من، عید همه مبارک / مهمونی بهاره، بهارتون مبارک / عید تو، عید من، عید همه مبارک / مهمونی بهاره، بهارتون مبارک …».
این ترانه از نظر شعر و اجرا یکی از بهترین کارهای نوروزی است و همان نگاه توصیفی به عید و بهار را دارد.
بهار دلکش، از عارف تا شجریان و رشید بهبودوف
ترانه بهار دلکش یکی از ترانههای مهم بهاری موسیقی و ادب ایران است. شاعر، ملکالشعرای بهار است و به دو روایت برخی آن را به غلامحسین درویش (درویش خان) و برخی به عارف قزوینی منتسب میکنند. آواز ابوعطا گوشه حجاز. به گفته پایور این ترانه در سال 1294 در مجلس شورای ملی اجرا شد و درآمد آن به «حریقزدگان آمل» اختصاص یافت. این ترانه توسط اشخاص متعددی خوانده شده از جمله: محمدرضا شجریان، عبدالله دوامی، علیرضا قربانی، رشید بهبودف، عارف، شکیلا، وحید تاج، سالار عقیلی، دریا دادور و محمد معتمدی. شاید بهترین اجرای این ترانه، اجرای رشید بهبودوف است که لهجه او ترانه را شیرینتر کرده است.
شعر چنین است: «بهار دلکش رسید و دل به جا نباشد / از آنکه دلبر دمی به یاد ما نباشد / در این بهار، ای صنم بیا و آشتی کن / که جنگ و کین با من حزین رها نباشد / صبحدم بلبل، بر درخت گل به نغمه میگفت / نازنینان را، مهجبینان را وفا نباشد / اگر که با این دل حزین تو عهد بستی / حبیب من، با رقیب من چرا نشستی / چرا دلم را عزیز من ز کینه خستی / بیا برم شبی از وفا ای مه الستی / تازه کن عهدی که با ما بستی …». شعر بهار شش بند دارد که غالبا همان بند اول را اجرا میکنند؛ پس از اجرای بهبودف به گمان اجرای شجریان از دیگران بهتر است.
نوروز، همایون شجریان و سهراب پورناظری
در میان آثار نوروزی، آثار یادشده دلکش، هایده و پوران، بهترین کارهای نوروزی هستند؛ اما اگر از خاطرات کمی چشم بپوشیم و به غنای موسیقی و متن شعر و بهخصوص اجراها دقت کنیم چند کار قابل توجه و چه بسا عالی در کارهای ده پانزده سال اخیر نیز پیدا میکنیم. یکی از بهترین کارهای این سالها «نوروز» همایون شجریان و سهراب پورناظری است. شعر عالی، اجرای درخشان و ریتم بینظیر که شادی و طپش بینظیری به کار داده است. به قول آن منتقد ترکیه صدای همایون شجریان گویی از بهشت میآید. به گمان در تجربههای جدید موسیقی ایران این اثر یکی از بهترین قطعات نوروزی است. شعر چنین است:
«مست و غزل خوان زد، حلقه به در نوروز / چهره گشاید بهار، روز من است امروز / چشمه به جو آمد، می به سبو آمد / از نفس حافظ، فال نکو آمد / مژدهی عید آمد، بخت سعید آمد / مشت زمین وا شد، سبزه پدید آمد / سبزهی یار آمد، عطر مسیحایی گیسوی نگار آمد / قفل غزل وا شد، هلهله در هلهله آواز پرستوی بهار آمد / خلد برین آمد، فصل شکوفایی رویای زمین آمد / کار دل عشاق سکه شد و سیب محبت به سر سفرهی سین آمد / شور بهاران شکافت، از دل ویرانهها / خال تب گل ببین، بر تن پروانهها / نو شدن از کهنگی، موسم شیدایی است / در تن و جان بهار، روح اهورایی است / تخت چمن سبزهی، دولت جمشید شد / همت کوروش بلند، بار دگر عید شد / موسم شیدایی است، فرصت مجنون شدن از جلوهی لیلایی است / پیک بهاران رسید، فصل فراوانشدن میوهی گمگشتهی زیبایی است / بانگ طرب ساز کن، حنجره در حنجره آواز کن / شور به الحان فکن، از ره سلمک گذری، هم به سراپردهی شهناز کن / مست و غزلخوان زد، حلقه به در نوروز چهره گشاید بهار، روز من است امروز / چشمه به جو آمد، می به سبو آمد / از نفس حافظ فال، نکو آمد / تخت چمن سبزهی، دولت جمشید شد / سال کهنسال رفت، بار دگر عید شد / سبزهی یار آمد، عطر مسیحایی گیسوی نگار آمد / قفل غزل وا شد، هلهله در هلهله آواز پرستوی بهار آمد / بانگ طرب ساز کن، حنجره در حنجره آواز کن / شور به الحان فکن، از ره سلمک گذری هم به سراپردهی شهناز کن / خلد برین آمد، فصل شکوفایی رویای زمین آمد / کار دل عشاق سکه شد و سیب محبت به سر سفرهی سین آمد».
دامن، دامن فروردین، سیمین قدیری
یکی از کارهای درخشان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان که بخش موسیقی آن قبل از انقلاب دو سه سالی فعالیت کرد، معرفی تعدادی خواننده جوان زن با صدای اپرایی و مناسب اجرای اشعاری برای کودکان بود. افرادی مانند منیر وکیلی، مینو جوان، سیمین قدیری، پری زنگنه، الهه حمیدی و چند تن دیگر. سیمین قدیری یکی از همین افراد بود. در فاصله سه سال آخر عمر مفید کانون و قبل از اشغال آن و تبدیل آن به آشغالهای دوستنداشتنی، صفحهها و نوارهای موسیقی این خوانندگان منتشر شد. یکی از زیباترین اجراهای این نوارها اجرای «دامن دامن فروردین» توسط سیمین قدیری بود. سیمین قدیری که سیساله بود فقط دو اثر منتشر کرد و با وقوع انقلاب و ممنوعیت صدای زنان، صدای زیبای او هم جوانمرگ شد و خاموش. «دامن، دامن فروردین» با شعری از محمود کیانوش و موسیقی از فریبرز لاچینی.
متن ترانه چنین است: «یک گل، ده گل، صدتا گل / اینجا، آنجا، هر جا گل / دامن، دامن، فروردین / میروید بر دلها گل / باغ و دره پُر گل شد / کوه و دشت و صحرا گل / لبها را گل خندان کرد / شد از شادی لبها گل».
سنین یادگارین، سورنای نوروز، رستاک
در آغاز دهه هشتاد یک جنبش موسیقی آلترناتیو (متفاوت) و تلفیقی (فیوژن) در ایران آغاز شد. موسیقی زیرزمینی که جز در حوزه موسیقی سنتی و محلی و کلاسیک و پاپ، در همه انواع موسیقی فعال بود. از آن جنبش تعدادی از گروهها باقی ماندند و تعدادی دیگر تبدیل به گروههای دیگر موسیقی شدند. آنچه بیش از همه از آن جنبش باقی ماند، ایجاد یک قشر مخاطب جدی موسیقی متفاوت و تشکیل گروههای تجربی موسیقی بود. گروه رستاک در تابستان 1376 در قالب گروه موسیقی تجربی ایجاد شد. آنان کوشیدند تا با الهام از عناصر شنیداری موسیقی بومی ایران و با رویکرد به گونهای از موسیقی که قابلیت برقراری ارتباط با سایر فرهنگها را داشته باشد، به نوعی کار تجربی موسیقی با سایر فرهنگها بپردازند. کوشش اصلی رستاک یافتن نغمههای اصیل و کهن موسیقی مقامی ایران است که میتواند به شیوهای نو در حوزه موسیقی معاصر جریان یابد. اعضای اصلی رستاک این افراد هستند: سیامک سپهری (سرپرست گروه)، فرزاد مرادی، بهزاد مرادی، محمد مظهری، فرزاد خورشیدسوار، امید مصطفوی، اکبر اسماعیلی پور، سپهر سعادتی، صبا جمالی، حامد همتبلند و مائده دوستی. سومین آلبوم این گروه که سال 1391 منتشر شد، به نام «سورنای نوروز» شامل ترانههای گوناگونی است از جمله اجرای آذری نوروزخوانی و اجرای بوشهری نوروزخوانی که این دو اجرا جزء بهترین اجراهای نوروزی هستند. نکته مهم درباره گروه کوشش برای طراحی صحنه و لباس در عرضه آثار است.
سنین یادگارین (یادگار تو) یکی از زیباترین و شادمانترین و پختهترین اجراهای موسیقی نوروزی در موسیقی مقامی ایران است. متن ترانه را اینجا منتشر نمیکنیم؛ به دلیل اینکه هم خواندن آن در ترکی برای همه راحت نیست و هم انتشار متن و ترجمه کمکی به انتقال زیبایی آن متن نمیکند. در میان مجموعه کارهای نوروزی رستاک، کار چارگوش که به نظر بندری یا بوشهری میآید کار بسیار خوبی است؛ ولی برخی از کارها مثل اجرای رستاک و کامران تفتی چه از نظر موسیقی و چه اجرا ارزشی ندارد و واقعا تحمل شنیدن آن دشوار است.
بهارم دخترم از خواب برخیز، مرضیه
بهار نام دختر مرضیه، خواننده شهیر ایرانی، است. وی که از بهترین صداهای زن تاریخ ایران به شمار میآید این ترانه را که سروده «فریدون مشیری» است، در یکی از زیباترین آهنگهایش خوانده است. ترانه از نگاه مادری است که برای کودک خردسالش ترانه میخواند. کل متن به بهار و طبیعت و زایش طبیعت و انسان بازمیگردد. رفتن زمستان و آمدن بهار و شکفتن غنچهها و مقایسه این بهار کودک و آن بهار زیبای طبیعت دائم در شعر صورت میگیرد. به گمان این ترانه نیز یکی از ده ترانه برتر بهاری تاریخ موسیقی ایران است. در شعر مشیری چنین آمده است:
«بهارم دخترم، از خواب برخیز / شکرخندی بزن، شوری برانگیز / گل اقبال من، ای غنچه ناز / بهار آمد، تو هم با او بیامیز / بهارم دخترم، آغوش واکن / که از هر گوشه گل آغوش واکرد / زمستان ملالانگیز بگذشت / بهاران خنده بر لب آشنا کرد / بهارم دخترم، صحرا هیاهوست / چمن زیر پر و بال پرستوست / کبود آسمان همرنگ دریاست / کبود چشم تو زیباتر از اوست / بهارم دخترم، نوروز آمد / تبسم بر رخ مردم کند گل / تماشا کن تبسمهای او را / تبسم کن که خود را گم کند گل / بهارم دخترم، دست طبیعت / اگر از ابرها گوهر ببارد / وگر از هر گلش جوشد بهاری / بهاری از تو زیباتر نیارد / بهارم دخترم، چون خنده صبح / امیدی میدمد، در خنده تو / به چشم خویشتن میبینم از دور / بهار دلکش آینده تو».
بایرام، گروه عجم
اگرچه یکی از آلبومهای گروه عجم به طور خاص ویژه نوروزخوانی است؛ اما ترانه «بایرام» (عید) یکی از کارهای عالی نوروزی آنها ست. گروه عجم یک گروه آلترناتیو است که در پروژههای گوناگون موسیقیهای ایرانی را تولید میکند. خودشان معتقدند که موسیقی نوینی را با استفاده از عناصر بومی ایرانی خلق میکنند؛ میگویند موسیقی مردمی. تعریف آنها از موسیقی مردمی، انواع موسیقی کار، موسیقی آئینی و مراسم، موسیقی اوقات فراغت و مناسبات اجتماعی است. این گروه شامل تعدادی از تحصیلکردگان موسیقی در لندن هستند. به قول خودشان «موسیقی گروه عجم تلاشی ست برای آشناکردن شنونده امروزی با روحیه حماسی و هیجانانگیز موسیقیِ بومی ایران در قالبهای نوین». طنین و هیجان و به قول فرنگیها موسیقی گروو دار، ویژگی آثار آنها ست. آنها از شیوههای خواندن سنتی ایرانی از جمله «بحر طویل، نقالی، ضربیخوانی، نوروزخوانی، روایتخوانی، انواع داستانگویی، نمایشهای طنز و روحوضی، انواع حالتهای متعلق به موسیقی مذهبی و آیینی استفاده میکنند. امین محمد فولادی (امین عجمی)، آرش فیاضی، نریمان اکرمی و سارا فطرس اعضای اصلی گروه عجم هستند. آنان برای پروژههای گوناگون از همکاران بیرون باند استفاده میکنند. عجم تا کنون دو آلبوم و شش تکآهنگ منتشر کرده است. طنز یکی از مایههای مهم شعر و موزیک گروه عجم است.
ترانه «بایرام» به معنی عید، ریتم و خوانش ترکی دارد و در میان متن وارد گفتوگوی مربوط به نوروز و داستان ترانه میشود. به نظر من بعد از کار رستاک از نظر نزدیکی به ریتم و موسیقی محلی و ایرانی کار گروه عجم باارزش و شنیدنی است. موسیقی بایرام متنی آگاهیبخش دارد و در جشن طبیعت به مخاطب خود برای حفظ طبیعت هشدار میدهد. شعر طولانی این ترانه چنین است:
«آی بالا چال اویناسین لار / بایرامی باشلا سازینان / بایرامی باشلا سازینان / شیرین شیرین آوازینان / بایرام مبارک مبارک بادا / بایرام مبارک مبارک بادا / بایرام مبارک مبارک بادا / ای گل ریحان ریحان بیچرم من / یارین یولیندا جان نان گچرم من / بزنین ساز و دهل / جشن بهار و همه جا / گل و مل و سنبل بدمید / بلبل مست گریبان بدرید / میکشید نعره مستانه و یکباره پرید / از سر این دار به اون دار / کند غمزه و اطفار، دگر بار بزند جار / که ای مردم غافل / اگه امروز سهیمید در این جشن طبیعت / بیایید به غیرت و ببینید / که گیتی شده آلوده از غفلت انسان / بیاموزید از طینت حیوان / که حیوان اگه نادان ولی ذاتا شده آگه / ز اسرار طبیعت نه راضی به اذیت / به جنگل و بیابان / که باشد به محیطش محافظ و نگهبان / یک آن سرزده جیران / پرید در وسط نطق سخنران و / بدون زیر نویس و ترجمه گفت / بالام ساکت اول بزمیده / وررم میه بیر لفظه گولاخ / ای گوزوم گوزله ادب / یاخچی دییر دیر گوسایاغ / ترک اد او صحبتی باخ / مطرب خونسار الینه / بایرامی باشلا سازینان / بایرامی باشلا سازینان / شیرین شیرین آوازینان / بایرام مبارک مبارک بادا / بایرام مبارک مبارک بادا / ای گل ریحان ریحان بیچرم من / یارین یولیندا جان نان گچرم من / عید نوروز ببین عاشقی آذر زبان / آب کند برف زمستان به سموم بیان / پای کوه سبلان وا گوپوز و بالابان / عاشقی نغمه نوروز بیارد به زبان / چکمه چرمی به پا / پپاب پشمی به سر / ساز خوش اندام ظریفی به بر / دم در هر خانه و هر لانه و آشیانه / عاشق سرمست و زبر دست به هر بهانه / مدح و ثنای هنر خویش کند روانه / موسیقی شوکتی وار جانیمی بیر حال ادمیش / نطقیدن بلبل شیدانی سالیب لال ادمیش / چون که بلبل بشنید در این کنایه نام خویش / گشت هشیار و پرید یک گام پیش / ناگهان نالهی بلبل همچو یک شیههی دلدل / به صدا آمد و یک آن همه ماندند به تعجب / که بلبل ز تعصب کند آواز دل انگیز و عظیم / به الحان وزین / ز آواز سمایی نه زمینی / من که از زبان مرغان نیم آگه / ولیکن گمان زنم منظور از آن نالهی ناگه / این چنین بود که بلبل بسرود شعری بدین سان / عزیزان قدر این نعمت بدانید / که ناگه دور از این نعمت نمانید / بکوشید همه ساز و حفظ این حال / و یکدل از سر وحدت بخوانید که / بایرام مبارک مبارک باد / بایرام مبارک مبارک باد / بایرامی باشلا سازینان / بایرامی باشلا سازینان / بایرام مبارک مبارک بادا / بایرام مبارک مبارک بادا / ای گل ریحان ریحان بیچرم من / یارین یولیندا جاننان گچرم من / مبارک مبارک باده / بایرام مبارک مبارک بادا / بایرام مبارک مبارک بادا / بایرام مبارک مبارک بادا / ای گول ریحان مبارک بادا / روحو وا قربان مبارک بادا / آی آنا گوزلیم مبارک بادا / آی تیرمه ساچلی مبارک بادا».
نوروز در لسآنجلس
ترانههایی که معرفی کردیم، جز دو سه ترانه از خانم هایده، بقیه یا پیش از انقلاب تولید شدهاند یا پس از دهه هفتاد و هشتاد شمسی. به فاصله ده پانزده سالی، موسیقی پاپ ایران در داخل ممنوع و در لسآنجلس رایج بود. اکثر تولیدات این شهر در فاصله ۱۳۶۰ تا ۱۳۸۰ به شکل کاستهای ویدیویی یا در شبکههای ماهوارهای لسآنجلسی تولید میشد و در ایران به عنوان موسیقی نوروزی مصرف میشد. بهخصوص به این نکته توجه کنیم که فصل تولید این موسیقیها معمولا نوروز هر سال بود. از همین رو برنامهسازان تلویزیونهای لسآنجلسی، از اوایل اسفند برنامههایشان را تولید میکردند که در قالب ویدیوهای بتاماکس و وی.اچ.اس از طرق مختلف به ایران میرسید و مردم از همان یکی دو روز قبل از عید نوارها را به دست میآوردند. تعداد زیادی موسیقی نوروزی در همین شکل تولید شد. این موزیکها یا برای رقص بود یا تبریک نوروز. معمولا موزیکها جز چند کار خانم هایده همان شیش و هشتهایی بود که از نظر ارزش محتوایی و هنری متوسط محسوب میشد؛ ولی در بیابان کهنه غم و رنج و جنگ و مصیبت دهه شصت همین لنگه کفش کهنه آقای شبخیز و خانم لیلا فروهر و سایرین نعمتی بود که یک دهه تنها ترانههای نوروزی شاد کشور محسوب میشد. از این آثار چند تایی قابل ذکر است:
نوبهار (آمد از ره فصل زیبای بهار)، اجرای گروهی
این ترانه یک کار دستهجمعی بود از تقریبا همه خوانندگان محبوب لسآنجلسی؛ شعرش را هما میرافشار سروده بود و مرتضی برجسته هنرمند خوشاخلاق و خوشلحن این شهر آن را تنظیم کرده بود. این ترانه با صدای خوانندگانی مانند ویگن، عارف، ستار، مرتضی، اندی، کورس، لیلا فروهر، فتانه و شهلا سرشار و رقص گروه خردادیان اجرا شد. این کار یک برنامه تلویزیونی شلوغ پلوغ بود و در این اجرا و همه اجراها هر کسی متنی را که باید اجرا میکرد، روی کاغذی نوشته بود و خیلی شیک و راحت از همان رو میخواند. البته جالب است که این کار بعدا توسط افراد دیگری هم خوانده شد و در مورد آنها هم همین اتفاق افتاد؛ یعنی خوانندهها شعر را از روی کاغد میخواندند. به نظر میآمد این مدل و استایل خاص این ترانه است. متن این اثر چنین بود:
«آمد از ره فصل زیبای بهار / نوبهاران خنده زد بر سبزهزار / پیک نوروزی رسید از آسمان / از سفر آمد پرستو نغمهخوان / باز شد چشم بنفشه بر بهار / زرد و نیلی در کنار چشمهسار / بخت اگر خواب است، بیدارش کنید / عاشقانه باز دیدارش کنید / آمده نوروز در ایران زمین / خاک ما شد رشک فردوس برین / بوی نارنج و ترنج و عطر بید / میتوان از تربت حافظ شنید / باز شد چشم بهاران بر خزر / شد صدفها خانه درّ و گوهر / دشت ارژنگ باز هم بیدار شد / از شقایق دامنش گلنار شد / قاصدک آمد که مهمان آمده / بوی نرگسهای ایران آمده / خاک من ای قبلهگاه عاشقان / نوبهارانت همیشه جاودان / رودهایت پرخروش و بیقرار / کوههایت سربلند و استوار / بندبند ما همه از خاک توست / تار و پود ما ز خاک پاک توست / آمده نوروز در ایرانزمین / خاک ما شد رشک فردوس برین / بوی نارنج و ترنج و عطر بید / میتوان از تربت حافظ شنید / خون پاک عاشقی در جان ماست / ریشه این عشق در ایران ماست / هموطن نوروز تو پیروز باد / ای وطن هر روز تو نوروز باد / هموطن آمد دوباره نوبهار / شد سراسر خاک ایران لالهزار / شد فلک از باد نوروزی جوان / باز کرده چتری از گل، ارغوان / آسمان برداشت زیرابروی عشق / پر شده دنیا ز عطر و بوی عشق / بخت اگر خواب است، بیدارش کنید / عاشقانه باز دیدارش کنید / نوبهاران خنده زد بر کوهسار / پونهزاران شد کنار چشمهسار / قطره شبنم به برگ گل چکید / شانه زد باد بهاران زلف بید / دامن ایران زگل سرشار شد / ای عزیزان موقع دیدار شد / بعد از این هر روز بهتر روز ما / جاودانه تا ابد نوروز ما / آمده نوروز در ایرانزمین / خاک ما شد رشک فردوس برین / بوی نارنج و ترنج و عطر بید / میتوان از تربت حافظ شنید / خون پاک عاشقی در جان ماست / ریشه این عشق در ایران ماست / هموطن نوروز تو پیروز باد / ای وطن هر روز تو نوروز باد».
از دیگر کارهای پاپ بزنوبرقص معمولی کارهایی بود که پیش و پس از انقلاب اجرا شده بود و معمولا در همان زمان مورد توجه بود، اما اغلب آنها ماندگار نشدند. ترانه «حاجی فیروزم، سالی یه روزم» توسط عارف، سلی و فرامرز پارسی خوانده شد. به نظر میآمد فرامرز پارسی که در این برنامه قرار بود نقش حاجیفیروزخوان را ایفا کند، میخواست تکنیک خاصی را اجرا کند، ولی موفق نشد. یکی از نکات جالب در کار تلویزیونی قبل از انقلاب این برنامه این بود که سه خواننده اصلی هر سه با کت و شلوار و پاپیون خیلی محترمانه و رسمی بودند؛ ولی گروه موسیقی همه یونیفورم محلی خاصی را استفاده میکردند که دلیل آن هرگز فهمیده نشد. کارهای پاپ زیادی در برنامه بهاری و نوروزی منتشر شد مثل «اومد بهار» با اجرای لیلا فروهر که تقریبا از بقیه موفق تر بود؛ ولی هیچکدام ارزشی فراتر از یک اجرای تلویزیونی و یا رقصیدن در پارتی نداشت.
نوروز، کورش یغمایی
اگر ده اثر اول را کارهای موفق و برتر بدانیم، قطعه «نوروز» کورش یغمایی در میان کارهای متوسط قرار میگیرد. کورش یغمایی بیتردید یکی از موسیقیدانانی است که نوآوریهای زیادی در طول دوران فعالیتاش کرد. او باز هم قصد ساختن کاری متفاوت دارد؛ اما قطعه نوروز او با شعری که فقط میتوان گفت معمولی است، همه بارش را روی موسیقی انداخته. موسیقی آغازی حماسی دارد. اِلمانهای استفادهشده ترکیبی است از نقاره و موسیقی ترکی و بشکنی که ریتم میسازد و یک «هَه هَه» هم دائم در کار تکرار میشود. کوشش ما برای درک این تحریر «هَه هَه» به جایی نمیرسد. به نظر نوروز کورش یغمایی با شعری که از آن میخوانید تلاشی ناموفق برای رسیدن به یک موسیقی خاص نوروزی است؛ تلاشی که شاید چهل سال قبل فرهاد و شهیار قنبری و منفردزاده به آن رسیدند.
«دیگه چیزی نمونده، به عید نوروز / ننه سرما که رفته، بهار تو راهه امروز / تو فکر سفرهی نو، برای هفتسین / واسه پیشواز نوروز، این جشن شیرین / یه تنگ ماهی، یه شمع روشن / با سیب و سکه، سفره رو چیدن / سبزه رو میزه، آینه و شمعدون، بالای طاقچه است / گلدون تو ایوون / یادمه اون قدیما، تو کلاس پای تخته / روزا رو مینوشتیم تا که کم بشه یک روز / حالا عیده و نوروز، میادش عمو نوروز / با یه دایره زنگی میخونه هر روز / عمو نوروزه، سالی یه روزه، دنیا دوروزه، عید نوروز / بازم باغچه میپوشه، رختای رنگی / ببین سفره رو چیده، به این قشنگی / بازم قاشق زنون هست، شب در خونه / آره چهارشنبه سوری، رنگین کمونه / بیار خرمن بته، آتیش به پا کن / بپر از آتیش، شادی رو صدا کن / چهارشنبهسوری، شب تا سحر رنگ / همه میخونن، با شعر و آهنگ / یادمه اون قدیما، توو کلاس پای تخته / روزا رو مینوشتیم تا که کم بشه یک روز / حالا عیده و نوروز، میادش عمو نوروز / با یه دایره زنگی میخونه هر روز / عمو نوروزه، سالی یه روزه، دنیا دوروزه، عید نوروز».
حاجی فیروز، سروش هیچکس
از میان گونههای مختلف موسیقی ایرانی، رپ فارسی هم به نوروز پرداخته است. سروش هیچکس که طی سالها کار در ایران با کمک دهها رپر دیگر ساختاری برای موسیقی رپ فارسی ایجاد کرد، پس از خروج از ایران در یکی از نخستین ترانههایش به حاجی فیروز پرداخت که یکی از نشانههای جشن نوروزی ماست. او مثل هر رپر معترض دیگر، زاویه مناسب و نوع موسیقی خودش را انتخاب کرده است. رپ-آهنگ او برای حاجی فیروز اثری جالب و جذاب است. در واقع یک زاویه انتقادی به نوروز است. به سیاهانی که در جشنهای ایرانی و در نمایش روحوضی شخصیتی گرفتند. او در شعرش به نقاشی و نقادی حاجی فیروز به عنوان یک قربانی جشن نوروز پرداخته است. موسیقی، شعر و اجرای آن هم خوب و حسابشده و دقیق است؛ گرچه شادمانی ترانههای نوروزی را ندارد و بیش از هر چیز منتقد مراسمی است که به عنوان حاجی فیروز اجرا میکنیم. در رپ-آهنگ او این اشارات را میبینیم:
«امسالم به تهش رسیده / هنوز بازه باغ وحش / لش، هنوز گشت، ایست پشم / دوباره آهنگ بلند پخش / برقص برقص برقص / بگیریم بردهداری رو جشن / برقص برقص برقص / بگیریم بردهداری رو جشن / کار، کار، تا آخر شب / روزمرگی، عادت بد / رئیس، اینم یه عکس از خونوادهم / من نونآورشم / بیا دفتر آخر وقت / میره، ولی هیشکی نیست / سخته باورش هم / رسیده آخر خط / پیاده میشم، پیاده میشم / ولی درها قفلن و / بخت بد میذاره کارد زیر گلوش / جیبشو خالی میکنه قبض برق و / پرتش میکنن زمین، خاک بشینه روش / حاجی فیروزه، سالی یه روزه / سالی یه روزه؟ / نه، واسه هر روزه / حاجی فیروزه، ارباب خودم سابیلیبلکم / از این آدم مثل خر کار کشیدی و جایی نیست بره چون / پولو ندادی، حساب بانکیت هی بشه پر / حتما طرفای آفریقا هر روزشون نوروزه / آخه اینجوری حساب بکنی پر حاجی فیروزه / اجداد ما از کجا خریدنت؟ / چیه حقیقتت؟ / شاید جنگ بوده کشورت موقع پریدنت / هنوز گذرنامهات دست ارباب دریدته؟ / حاجی فیروزه سالی یه روزه / سالی یه روزه؟ / نه، واسه هر روزه / قوز بالا قوزه / اون که حالا خوبه / لهجهش سوژه / نمیدن پولشو، بسازه بسوزه / چیزی گفت بزن تو پوزش / هه، عتیقهها / انگار همین الان در اومدن از تو موزه / حاجی فیروزه، ارباب خودم سابیلیبلکم / از این آدم مثل خر کار کشیدی و / جایی نیست بره چون / پولو ندادی، حساب بانکیت هی بشه پر / میگن از زیرزمین اومدم / مطربم / همه منو میشناسن / من با همه غریبهم، اینه مشکلم / ملیجکم / پشت این نقاب حبس، انگار کهریزکم / روم سیاه / نژادپرستیم / ظاهر فریبتر از روسپیا / آره منم حاجی فیروزم / یادآور زشتیا / بدهکار امروز، طلبکار دیروزم / رویاهام درندشت / خواستم تهمتن باشم؛ ولی فهمیدم اژدهام / چون میگن دمم گرم / شعرا سنگین، بلندگوها عصا میخوان و / صداشون بلنده از کمردرد / ارباب خودم سابیلیبلکم / از این آدم مثل خر کار کشیدی و / جایی نیست بره چون پولو ندادی، حساب بانکیت هی بشه پر / حاجی فیروزه / ارباب خودم سابیلیبلکم / سابیلیبلکم / د میگم سابیلیبلکم / سابیلیبلکم / پولو ندادی، حساب بانکیت هی بشه پر».
آمد بهار جانها، محسن چاووشی
یکی از کمدینهایی که در لسآنجلس بیشتر با اجرای موسیقی برنامه برگزار میکند، میگفت: «همیشه فکر میکردم داریوش خوانندهای است که با شنیدن موسیقیاش دچار افسردگی شدید میشود؛ ولی بعد از گوشکردن به محسن چاووشی نظرم عوض شد. واقعیت این است که محسن چاووشی صدای غمانگیزی دارد و کمتر ممکن است با شنیدن کاری از او آدم حس شاد و سرخوشی پیدا کند. اگرچه واقعیت دردناکی به اسم جمهوری اسلامی موجب شده است که در بسیاری از موارد آدمها به طور طبیعی گوششان را به روی برخی از امواج آزاردهنده میبندند. موسیقی «آمد بهار جانها» با شعری از مولانا و ردیف برقص آ، یکی از ترانههای محبوب جشنهای نوروزی و مهمانیها در این روزها ست. موسیقی ریتم رقص دارد و شعر از مولاناست. شعری بسیار زیبا که میگوید:
«آمد بهار جانها، ای شاخ تر به رقص آ / چون یوسف اندرآمد، مصر و شکر به رقص آ / ای شاه عشق پرور، مانند شیر مادر / ای شیر جوش دررو، جان پدر به رقص آ / چوگان زلف دیدی، چون گوی دررسیدی / از پا و سر بریدی، بیپا و سر به رقص آ / تیغی به دست خونی، آمد مرا که چونی / گفتم بیا که خیر است، گفتا نه شر به رقص آ / از عشق تاجداران، در چرخ او چو باران / آن جا قبا چه باشد، ای خوش کمر به رقص آ / ای مست هست گشته، بر تو فنا نبشته / رقعه فنا رسیده، بهر سفر به رقص آ / در دست جام باده، آمد بتام پیاده / گر نیستی تو ماده، زان شاه نر به رقص آ / پایان جنگ آمد، آواز چنگ آمد / یوسف ز چاه آمد، ای بیهنر به رقص آ / تا چند وعده باشد، وین سر به سجده باشد / هجرم ببرده باشد، دنگ و اثر به رقص آ / کی باشد آن زمانی، گوید مرا فلانی / کای بیخبر فنا شو، ای باخبر به رقص آ / طاووس ما درآید، وان رنگها برآید / با مرغ جان سراید، بیبال و پر به رقص آ / کور و کران عالم، دید از مسیح مرهم / گفته مسیح مریم، کای کور و کر به رقص آ / مخدوم شمس دین است، تبریز رشک چین است / اندر بهار حسنش، شاخ و شجر به رقصآ».
البته محسن چاووشی از تمام این شعر استفاده نکرده؛ بلکه از بخشی از آن که برای یک کار دیسکویی مناسب بوده، استفاده کرده است.
بخشهای استفاده شده از این قرار است: «آمد بهار جانها ای شاخ تر به رقص آ / چون یوسف اندر آمد، مصر و شکر به رقص آ / ای شاه عشقپرور، مانند شیر مادر / ای شیرجوش دررو، جان پدر به رقص آ / چوگان زلف دیدی، چون گوی دررسیدی / از پا و سر بریدی، بیپا و سر به رقص آ / از عشق تاجداران، در چرخ او چو باران / آنجا قبا چه باشد، ای خوشکمر به رقص آ / در دست جام باده، آمد بتام پیاده / گر نیستی تو ماده، زان شاه نر به رقص آ».
در واقع نقاط کلیدی در خوانش چاووشی این موارد است: «آمد بهار جانها / به رقص آ / شاه عشقپرور / شیر مادر / جان پدر برقص آ / بی پا و سر به رقص آ / عشق تاجداران / گر نیستی تو ماده، زان شاه نر برقص آ …». موسیقی و شعر و شیوه خواندن چاووشی و اجرا برای رقص دیسکویی عالی است. البته صدای غمانگیز و لحن اینسترومنتال او که دائم انگار موسیقی در کارگاهی که اتومبیل در حال سروصدا ست به گوش میرسد کمی آزاردهنده میشود. البته این اثر یکی از قابلتحملترین آثار محسن چاووشی است.
لباس نو، محسن چاووشی
محسن چاووشی ترانهای خوانده به نام لباس نو. ویدیوی این ترانه با عکس یک پیراهن نو که هنوز سنجاقهای نو بودنش هم باز نشده، منتشر شده است. شعر ملغمهای ست از عشق زن و شوهری که با مقدسات ترکیب شده. خواننده نه هوای تازه و نه لباس نو میخواهد؛ او مثل هر جوان عاشق و مهجوری فقط زنی را میخواهد که معشوق او ست. با توصیفات شعر متوجه میشویم که این زن همسر او ست و کسی لازم است تا آنها را آشتی دهد. او امیدوار است که این اتفاق زودتر بیفتد؛ چون میداند و ما نمیدانیم از کجا که شب عید عطر قرآن دارد. (چه ربطی دارد، نمیدانیم)، ولی قلب محسن چاووشی روشن است. او نذر کرده و سفره چیده است. در اینجا سفره او در واقع سفره هفتسین یا سفره امام حسن و حسین نیست؛ اگر باشد هم ما نمیدانیم. در واقع عید او وقتی است که معشوقش برگردد و احتمالا یک اتفاق ارضاکننده بین آنان رخ بدهد. شعر چنین است:
«نه هوای تازه و نه لباس نو میخوام / هفتسین من تویی، من فقط تورو میخوام / دلم امشب از خدا، جز تو هیچی نمیخواد / کاش یکی ما دوتا رو، با هم آشتی میداد / شب عیدی آسمون، وقتی که میباره / بیشتر از شبای پیش، عطر قرآن داره / ببین امشب قلبم، مث آینه روشنه / آینهی زلال من، دیدنت عید منه / سال نو یعنی تو، وقتی از در تو میای / نذر کردم امشب، سفره چیدم که بیای / شب عیدی آسمون، وقتی که میباره / بیشتر از شبای، پیش عطر قرآن داره / ببین امشب قلبم، مث آینه روشنه / آینهی زلال من، دیدنت عید منه! / شادی از تقویمم، بی تو رفت و برنگشت / انتظارت منو، کشت توی سالی که گذشت».
کارهای بسیار دیگری درباره عید و نوروز منتشر شده است. از کارهای عالی مثل والس نوروزی عاشورپور تا کارهای متوسط مثل برنامه سه ستاره به یاد ناصر عبداللهی و مرتضی پاشایی که نمونههای آزاردهنده گوش هستند. یا «بهار بهار چه اسم آشنایی» با اجرای تورج شعبانخانی و اجرای ناصر عبداللهی. برخی از کارها نیز بیش از حد بیارزش هستند. مانند «بوی عید» از سون باند، «عید اومد، بهار اومد» از گروه آریان، «تو که عید منی» از بنیامین، «عیدی من یادت نره» از فرزان، «عید شما مبارک» از مسعود امامی، «عیدت مبارک» باز هم مسعود امامی، «بوی عیدی» از مهدی براحی، «بوی عیدی» از بابک جهانبخش و «تحویل سال» از رضا یزدانی؛ کارهایی که اگرچه میتوان ساعتها درباره آن گفتگو کرد؛ اما بهتر است خونسرد باشیم و بفهمیم که موسیقی همین است. گاهی عالی، گاهی قابل قبول و گاهی کاملا بیارزش.
به هر حال عید شما مبارک.
* تصویر بالای مطلب، عکسی از یک نقاشی در عمارت هشت بهشت اصفهان است.