بیشتر با نام «پوران» شناخته میشود؛ خواننده و بازیگر معروف پیش از انقلاب. نام اصلی او فرحدخت عباسی طاقانی است متولد ۱۵ بهمنماه ۱۳۱۲ در تهران. او ابتدا کار هنریاش را در دهه سی خورشیدی با نام «بانوی ناشناس» آغاز کرد و پس از آن «بانوی شاپوری» شناخته شد. شاپوری نام خانوادگی همسر اول پوران بود و پس از آن با نام هنری پوران وارد عرصه هنر ایران شد و تا اواسط دهه پنجاه بهعنوان خوانندهای سرشناس درخشید. خاله پوران، بانو روحبخش از خوانندگان معروف دهه بیست بود. پوران پس از پایان تحصیلات متوسطه در دبیرستان اسدی تهران وارد هنرستان عالی موسیقی شد و در آنجا شاگرد عباس شاپوری، آهنگساز شد. پوران هجده نوزدهسال داشت که وارد عالم موسیقی شد. او در آن زمان «بانوی ناشناس» بود.
خواننده و بازیگر معروف پیش از انقلاب
پوران پس از آشنایی با عباس شاپوری که به ازدواج منجر شد نام «بانو شاپوری» را برای خود برگزید. عباس شاپوری، آهنگساز بود. عباس شاپوری فرزند غلامرضا شاپوری صاحب گراند هتل تهران بود. پدر عباس با بهترین هنرمندان زمان خود آمد و شد داشت و شاپوری از کودکی در خانهای بود که هنرمندان بسیاری در آن مینواختند. او از سال ۱۳۴۰ از عالم هنر برید. پوران در خانه خالهاش روحبخش با ناصر رستگارنژاد آشنا میشود. ترانهسرایی که بعدها بیشتر کارهایش را برای پوران میسراید. رستگارنژاد در آن دوره عضویت شورای نویسندگان رادیو را برعهده داشت. او برای ساختن ترانهای به منزل روحبخش میرود.
او در چندین فیلم سینمایی ایفای نقش کرد
برخورد او با عباس شاپوری، همسر اول پوران باعث میشود که او با پوران آشنا بشود. رستگارنژاد درباره این دیدار چنین میگوید: «قرار بود بر روی یک آهنگ ترکی استانبولی شعر بگذارم. این اولین آشنایی من و روحبخش بود. بعد از دو سه بار که به خانه او رفتم، یک روز توی خانهاش یک آقایی را آنجا برای اولین بار دیدم. این آقا البته مشهور شده بود، برای این که یک صفحهای با قاسم جبلی بیرون داده بود. ویولون زده بود که فوقالعاده گل کرده بود. شعرش هم این بود: گر در این خانه کسی هست، همین هست بس است! خانم روحبخش معرفی کرد و گفت آقای عباس شاپوری که من دیگر خیلی خوشحال شدم. خلاصه آن شب آدرسش را به من داد. در یک آپارتمان در طبقه دوم زندگی میکرد. یک زندگی بسیار محدود و محقر و با پوران هم تازه ازدواج کرده بود. گفت که من برای خانمم ترانه میخواهم. از همان جا بود که من و پوران و عباس کارمان را شروع کردیم. عباس شاپوری هم یک ترانه خودش ساخته بود. شعرش چیزی نبود؛ اما برای این که کسی دسترسی به کسی نداشت یا هرچه … ترانهای بود … رفتی و نگفتی و دور از تو با غمت چه کنم. این را بهعنوان بانو ناشناس داده بود پوران خوانده بود و صفحه کرده بود. اولین کار مشترک عباس و پوران. از زمانی هم که کار مشترک ما شروع شد، بانو ناشناس با نام پوران شاپوری شروع کرد به خواندن.»
پوران پس از جدایی از عباس شاپوری در سال ۱۳۳۷ نام «بانو شاپوری» را کنار گذاشت و با نام پوران به فعالیت خود ادامه داد. پوران به مدت هفت سال یعنی از شانزدهم بهمنماه ۱۳۳۰ تا هفتم آبان ۱۳۳۷ تحت آموزش عباس شاپوری بود و حدود صد آهنگ برای او ساخت. پوران پس از جدایی از شاپوری با حبیب روشنزاده، مفسر ورزشی تلویزیون ازدواج کرد. از پوران یک فرزند به نام شهریار شاپوری و دو فرزند به نامهای امید و آرزو روشنزاده باقی مانده است. پوران علاوه بر خوانندگی وارد عالم سینما نیز شد. او در چندین فیلم سینمایی ایفای نقش کرد که از آن میان میتوان به گرگهای گرسنه، بیقرار ساخته ایرج قادری، حاتم طایی، لالهی آتشین و گدایان تهران اشاره کرد
پس از انقلاب اسلامی مانند بسیاری از هنرمندان و خوانندگان، او نیز از ایران رفت
پوران به لسآنجلس میرود ولی دیگر آواز نمیخواند. در اوایل دهه شصت خورشیدی به سرطان پستان مبتلا میشود و این امر موجب میشود که فعالیت هنری نداشته باشد. او در لسانجلس به سبک همیشگی میخواند اما بیفایده میماند. او بیطاقت میشود و به ایران بازمیگردد و در اولین روزهای آبانماه سال ۱۳۶۹ فوت میکند. پوران در امامزاده طاهر کرج به خاک سپرده شد. حبیبالله بدیعی موسیقیدان و نوازنده ویولن، پوران را بهترین خواننده تصنیف میداند و میگوید: «ادیب خوانساری بهترین خواننده مرد و روحانگیز بهترین خواننده زن و پوران بهترین خواننده تصنیف است.» از آهنگهای معروف پوران که در میان مردم طرفدار بسیار پیدا کرد میتوان به ملاممدجان، اشکم دونهدونه، گل اومد بهار اومد، شب بود، شکوفهها و غرور شکسته اشاره کرد. ترانههای او بارها به وسیله هنرمندان دیگر بازخوانی شدند