Search

English

میلیون‌ها فقیر ایرانی و هیولای گرسنگی

روز جهانی ریشه‌کنی فقر

۲۵ مهر مصادف با ۱۷ اکتبر، «روز جهانی ریشه‌کنی فقر» است. مجمع عمومی سازمان ملل متحد این روز را به این امید تصویب کرد تا بر ضرورت ریشه‌کنی فقر و فلاکت در همه کشور‌ها تاکید شود و به آگاهی‌بخشی پیرامون این مساله کمک شود. «بان کی‌مون»، دبیرکل سازمان ملل متحد، در پیام امسال خود برای روز جهانی ریشه‌کنی فقر، ضمن تاکید بر ضرورت از بین رفتن فقر شدید گفت: «هدف ما باید رفاه برای همه باشد نه تعداد معدودی.»

اگر بخواهیم درباره پشت پرده تصویب چنین روزی در سازمان ملل جزئی‌تر نگاه کنیم باید به تجمعی در پاریس در ۱۷ اکتبر ۱۹۸۷ اشاره کنیم. تجمعی که بیش از ۱۰۰ هزارنفر به احترام قربانیان فقر شدید، خشونت و گرسنگی در آن شرکت کردند و با اشاره به اعلامیه جهانی حقوق بشر، بر این نکته نیز اصرار ورزیدند که فقر هم نقض حقوق بشر است. از آن روز به بعد بود که سازمان‌ها در سراسر جهان ۱۷ اکتبر را به عنوان روز تجدید تعهد برای همکاری در جهت نابودی فقر انتخاب کردند و سازمان ملل متحد نیز در دسامبر ۱۹۹۲ این روز را رسما به عنوان روز جهانی ریشه‌کنی فقر اعلام کرد.

آمار فقر از دید مقامات رسمی

فقر در ایران حکایتی‌ست پر از آب چشم. اندوه آدمی از انبوه فقر در کشوری ثروتمند مانند ایران آدمی را در درجه نخست به حیرت و بعد به افسوس وا می‌دارد. در اسفند ۱۳۹۲ بود که «موسی‌الرضا ثروتی»، نماینده مجلس و عضو کمیسیون برنامه و بودجه، اعلام کرد بر اساس آمار، ۱۵ میلیون ایرانی زیر خط فقر هستند. به گفته او «این میزان حدود ۲۰ درصد از جمعیت کل کشور را شامل می‌شود که رقم قابل توجهی است. این در شرایطی است که هفت میلیون نفر از افراد زیر خط فقر از خدمات هیچ نهاد حمایتی برخوردار نیستند و خدماتی به آنان ارائه نمی‌شود.» در ادامه این دست اظهارات و در پاییز پارسال «علی ربیعی»، وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، از شناسایی ۱۲ میلیون فقیر در ایران خبر داده بود. بهار امسال هم «ابوالقاسم فیروزآبادی»، قائم‌مقام وزیر رفاه، نیز از وجود ۱۲ میلیون نفر «نیازمند» گفته بود. «انوشیروان محسنی بند‌پی»، رئیس سازمان بهزیستی کشور، نیز  اردیبهشت اینگونه اعلام کرده بود: «بر اساس آمار، افراد زیر خط فقر در سال ۸۴، بیش از ۱۱ درصد بوده‌اند و این رقم در سال ۱۳۹۱ در جامعه شهری ۳۰ درصد و در جامعه روستایی ۴۰ درصد بوده است.» وزارت بهداشت نیز در پاییز ۱۳۹۲اعلام کرده بود که هزینه درمان، همه ساله هفت درصد جمعیت ایران را به زیر خط فقر می‌کشاند.

خط فقر چیست؟

معمولا خط فقر به دو نوع تقسیم می‌شود؛ خط فقر نسبی و خط فقر مطلق. اما دکتر «جمشید پژویان»، اقتصاددان، مفهوم «خط فقر نسبی» را جدی نمی‌داند و آن را جزء «مباحث بی‌سروته» می‌پندارد. به گفته او نگرش‌ها و شاخص‌هایی مانند خط فقر نسبی به درد جامعه‌ای چون ایران نمی‌خورند. او در واقع برای جامعه‌ای چون ایران خط فقر را همان خط فقر مطلق می‌داند و در تعریف آن می‌گوید: «خط فقر را در جامعه ایران باید بر اساس نیازهای اولیه تعریف کرد و در تعریف خود باید به‌طور عمده روی المان‌هایی مانند سیری شکم، تا حدودی بهداشت فردی، پوشاک و مسکن قرار داد. بر این اساس تعریفی که می‌توان از فقرا در جامعه ایران داشت، عبارت از افرادی است که از پس نیازهای اولیه و اساسی خود بر نمی‌آیند.» دکتر پژویان تعریف خط فقر را مهم می‌داند. زیرا بر اساس آن می‌توان میزان فقرای جامعه را محاسبه کرد. دکتر «حسین راغفر»، اقتصاددان، نیز در این‌باره نظرات جالب توجهی دارد. او درباره تعریف خط فقر می‌گوید: «به حالت کلی و به ساده‏‌ترین وجه ممکن می‌توان گفت خط فقر یک حداقل سطح زندگی است که پایین‏‌تر از آن، سلامت اعضای خانوار دچار خطر می‌شود. همچنین در خط فقر مطلق نیز سلامت خانواده به مرحله هشدار می‌رسد. این خط فقر به این معنا نیست که کسانی که در آن مرز قرار دارند لزوما لباس مندرس و ژنده پوشیده‌‏اند بلکه به این معناست که افراد از یک حداقل سطح زندگی برخوردار نیستند و چه‌بسا روی کیفیت زندگی و دسترسی به خدمات سلامت، خود را نشان می‌دهد.»

در ایران ۱۰ میلیون گرسنه وجود دارد

اما اگر «خط فقر مطلق» را معیار بگیریم، یعنی ناتوانی در تامین حداقل نیازهای اساسی، خط فقر در تهران یک و نیم میلیون تومان است. این آمار را حسین راغفر می‌دهد که خود رقم خط فقر مطلق در تهران در سال ۱۳۸۶ را ۶۵۰ هزار تومان اعلام کرده بود. او در برابر کسانی که خط فقر مطلق در تهران را حدود ۴۰۰ هزار تومان می‌دانند، می‌گوید: «من این ارقام را قبول ندارم. آیا می‌توان با ۴۰۰ هزار تومان به تنهایی در تهران زندگی کرد؟ یکسری از افرادی که دانشگاهی‌اند، بخشی از مساله فعلی اقتصاد هستند و مشکلات کشور را این‌گونه و اشتباه تعریف می‌کنند. شما اگر بخواهید خانه‌ای در اسلام‌شهر تهران اجاره کنید، باید ماهانه ۴۰۰ هزار تومان با ۱۲ تا ۱۵ میلیون تومان رهن پرداخت کنید. حالا بگویید این ۴۰۰ هزار تومان بر چه اساسی اعلام می‌شود؟»

به گفته حسین راغفر بر اساس آمار سال ۱۳۹۱ و بر اساس شاخص‌های خط فقر، حدود ۴۰ درصد از جمعیت کشور زیر خط فقر مطلق قرار دارند. یعنی با فرض جمعیت ۷۷ میلیون نفری ایران در پایان سال ۱۳۹۳ و با استناد به سخنان حسین راغفر، بیش از ۳۰ میلیون ایرانی زیر خط فقر نسبی و مطلق زندگی می‌کنند. راغفر از خط فقری با نام «خط فقر شدید» هم یاد می‌کند که به آن «خط فقر گرسنگی» نیز می‌گویند. در این خط فقر خانوارهایی جای می‌گیرند که اگر همه درآمد‌هاشان هم اگر روی هم قرار بگیرند باز حداقل سبد غذایی آن‌‌ها تامین نمی‌شود. به گفته راغفر خط فقر شدید برای مناطق روستایی بالای ۱۴ درصد است و برای مناطق شهری حدود هفت درصد که میانگین این‌ها ۱۰ درصد می‌شود. در اظهارنظری نزدیک به این رقم بود که «مجتبی رحمان‌دوست»، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، از وجود ۱۰ میلیون گرسنه در کشور خبر داده بود.

گفتن ندارد که حاشیه‌نشینی پیوندی عمیق و مستقیم با فقر دارد. «علیرضا محجوب»، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس شورای اسلامی، در زمستان پارسال از افزایش ۱۷ برابری حاشیه‌نشینی در مقایسه با سال ۱۳۶۱ گفت. محجوب این مساله را در پیوند با مهاجرت به شهرهای بزرگ دانست و گفت: «چون افراد مهاجر شرایط اقتصادی مناسبی ندارند مجبورند به ارزان‌ترین مناطق پناه ببرند، پس عملا به حاشیه‌هایی روی می‌آورند که خود پر از حاشیه است.» قبل از آن نیز «عباس صلاحی»، عضو کمیسیون اجتماعی مجلس، از وجود ۱۰ میلیون حاشیه‌نشین در کشور سخن گفته بود که بنا به گفته او تنها مختص به تهران نیست و همه کلان شهرهای کشور را دربرمی‌گیرد.

 

انتشارات بیشتر ...