Search

English

صانع ژاله؛ قربانی گلوله و دروغ!

«صانع جان تو هرگز اهل این چیزهایی که گفته‌اند نبودی، تو انسان عزیز و دوست‌داشتنی بودی که آدم‌ها در سراسر دنیا برای تو اشک ریختند، تو هرگز کسی نبودی که این نامرد‌ها در مورد تو گفته‌اند و الحمدلله خود تهمت‌زنندگان رسوای عالم شده‌اند».

این چند خط دلگویه یک پدر بود بر فراز آرامگاه فرزند رشید و مظلومش؛ صانع ژاله. دانشجوی ۲۶ ساله پاوه ای که در ۲۵ بهمن ۱۳۸۹ در تهران، گلوله استبداد و ارتجاع بر سینه جوان و آزادیخواه او نشست. مجیزگویان ولایت او را «بسیجی» نامیدند و تشییع کنندگان او شدند و همین بر مظلومیت او افزود.

صانع ژاله در پاوه به دنیا آمد و بزرگ شد. در همانجا درس خواند. از دانشگاه آزاد کرمانشاه کاردانی برق را دریافت کرد. علاقه‌اش به هنر او را واداشت به تهران برود و دانشجوی رشته هنرهای نمایشی دانشگاه هنر تهران شود. یکی از اقوام او درباره علاقه صانع به هنر می‌گوید: « صانع همه وجودش عشق به انسان‌ها بود و دغدغه نفس‌کشیدن و فیلم‌ساختن در یک دنیای آزاد».

صانع ژاله در کودکی

در سال‌های پس از خرداد ۸۸ در تهران زندگی می‌کرد. هنوز تهران در تب و تاب جنبش سبز می‌سوخت. صانع در اوایل بهمن ۸۹ سفری به زادگاهش داشت و چند شبی را با خانواده‌اش بسر برد. تعطیلات بین دو ترم بود و خانواده اصرار کردند بیش‌تر در پاوه بماند. اما او بر آن بود به تهران برود و دوباره پس از تعطیلات بازگردد.

۲۵ بهمن ۱۳۸۹ است و با سقوط دیکتاتورهای مصر و تونس، خونی دوباره به رگ جنبش سبز دمیده می‌شود. میرحسین موسوی و مهدی کروبی فراخوان تظاهرات داده بودند. شهر شلوغ و خشمگین می‌شود. بعدازظهر آن روز خانواده صانع که شنیده‌اند تهران شلوغ شده است، سعی می‌کنند با صانع تماس بگیرند. اما موبایل او پاسخ نمی‌دهد. شب که می‌شود فردی غریبه از پشت خط با خانواده سخن می‌گوید. خانواده به شدت نگران می‌شود.

« کرد و سنی و اهل پاوه باشی، بسیجی هم باشی؟!»

صبح فردای آن روز،پسرخاله صانع ژاله به در خانه پدری ژاله در پاوه می‌رود و از برادر صانع عکس او را می‌خواهد. چند ساعت بعد کارت بسیجی به نام صانع ژاله با تصویری از او در رسانه‌های حکومتی منتشر می‌شود! «قانع ژاله» می‌گوید: «صبح روز ۲۶ بهمن، بدون آن‌که از کشته‌شدن صانع خبر داشته باشیم، پسرخاله‌ام به در خانه آمد و عکس صانع را خواست. بعد از ظهر عکس او را دیدیم که روی کارت بسیج، در سایت‌های خودشان به چاپ رسیده است»

بازی حکومت با آبروی صانع ژاله و خانواده او به همین جا تمام نمی‌شود. تلویزیون پرس تی وی – رسانه انگلیسی زبان جمهوری اسلامی – مصاحبه ای با فردی انجام می‌دهد که به عنوان پدر صانع ژاله معرفی می‌شود. پدری که می‌گوید فرزندش صانع را «منافقین» کشتند!

یکی از بستگان صانع در گفت‌وگویی با «مسیح علی‌نژاد» درباره این گفت‌وگوی پخش‌شده از پرس تی. وی می‌گوید:‌«ایشان زین‌الدین انصاری پسرخاله صانع ژاله بودند که خودش را به عنوان پدر صانع جا زدند. اگر دوباره صدا و سیمای جمهوری اسلامی بخواهد انسان‌های وقیحی مانند پسرخاله صانع را جای پدر صانع معرفی کند پدر صانع ساکت نخواهد شد».

تمام دستگاه رسانه‌ای حکومت بسیج می‌شود که صانع را یک «بسیجی» معرفی کند که توسط دشمنان جمهوری اسلامی کشته شده است. کار به جایی می‌رسد که «حسین شریعتمداری» – مدیر مسئول کیهان – صانع ژاله – را خبرچین کیهان جا می‌زند!

Image result for ‫صانع ژاله‬‎

تصویری که حکومت از صانع ژاله درست کرد

حسین شریعتمداری در یک برنامه تلویزیونی صانع را جاسوس حکومت معرفی کرد و گفت: «شهید صانع از کسانی بود که به ما خبر می‌رساند». او با بیان این‌که صانع ژاله «بچه حزب اللهی» بود که به کیهان خبر می‌رساند و گفت: « مثلا وی چندی پیش با جمعی نزد آقای منتظری رفته بودند که خبر این دیدار را هم به ما دادند و ما منتشر کردیم … من معتقد هستم که ایشان را شناسایی کردند و زدند چون نحوه شهادت هم همین را می‌گوید».

«سعید کشن فلاح» – رئیس وقت دانشگاه هنر – صانع ژاله را دانشجوی «بسیجی و حافظ قرآن» نامید و درباره او گفت: «شهادت اين دانشجوي خوب و مومن، تمام خانواده دانشگاه هنر كشور را ناراحت و داغدار كرده است». کشن فلاح نیز مدعی شد صانع ژاله توسط گروه مجاهدین خلق کشته شد.

سازمان بسیج دانشجویی دانشگاه‌های کشور مسئول تشییع جنازه و حمل پیکر او به زادگاهش می‌شود. در مراسم تشییع جنازه صانع ژاله، مقامات حکومتی حضور داشتند. محمدحسن ابوترابی، نایب رئیس مجلس بر جنازه او نماز میت خواند و کسانی چون محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام، فرهاد رهبر رئیس دانشگاه تهران و چند نماینده مجلس در تشییع جنازه او شرکت کردند.

«محسن رضایی» – دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام – در همان روز «خون صانع ژاله» را خنثی کننده «ترفند آمریکا» خواند و گفت: «تداوم این انقلاب و نظام هم با خون همین شهدا تضمین خواهد شد؛ خون صانع ژاله ترفند ناشیانه و عجولانه آمریکا را در ۲۵ بهمن ماه خنثی کرد، آمریکا قصد داشت که با تحرکاتی در ایران بر شکست خود در مصر پوشش بگذارد و وانمود کند که شرایط ایران هم مثل مصر است ولی ملت ایران آن را خنثی کرد».

در واکنش به ایجاد چنین فضایی توسط حکومت بود که فعالان مخالف ایرانی در فضای مجازی نیز سعی کردند اعلام کنند صانع ژاله از آن‌‌ها ست نه حکومت. در آن زمان یکی از فعالان در گوگل ریدر نوشته بود: « کرد و سنی و اهل پاوه باشی، بسیجی هم باشی! احتمالا بهائیهایی هم که این سال‌ها به دار کشیده شدند سند مظلومیت شیعه‌اند!»

دفتر تحکیم وحدت نیز همان روزها در پاسخ به این رفتار حکومتی‌ها بیانیه ای صادر کرده بود و گفته بود:‌ «قاتلان می‌گویند که یاور ماست، جاسوسان رفیق خود می‌خوانندش و کافرانش به کیش خویش. به زشت مردمانی گرفتار آمده‌ایم که تاریخ نظیرشان را در سفاکی و دغلکاری به خود ندیده است. لیک ما را سر باز ایستادن نیست. راهی را که صانع و محمد رفته‌اند ادامه خواهیم داد و خونشان را پاس خواهیم داشت. آن‌ها که آخرین آرزویشان این بود که ایستاده بمیرند، چرا که از نشسته زیستن در ذلت خسته بودند».

Image result for ‫صانع ژاله‬‎

سنتورزنی صانع ژاله

قانع ژاله نیز می‌گوید کارت بسیج را خودشان درست کردند و جنازه صانع را هم به آن‌ها ندادند. به گفته او، اگر صانع بسیجی بود؛ اگر صانع جاسوس حکومت بود؛ اگر صانع طرفدار خامنه‌ای بود؛ پس چرا از جنازه او می‌ترسیدند و آن را به خانواده‌اش تحویل ندادند؟

«روی قبر نوشتند مرگ بر اثر اصابت گلوله»

پیکر به پاوه منتقل می‌شود. اما تحویل خانواده داده نمی‌شود. صرفا اجازه می‌دهند که فقط پدر و مادر در مسجد پیکر فرزند را ببینند. نیروهای امنیتی خود صانع را دفن می کنند. بنیاد شهید تمام تلاش خود را می‌کند تا خانواده صانع ژاله را راضی کند که فرم تایید شهادت صانع را امضا کنند. پدر صانع نه تنها قاطعانه این درخواست را رد کرد، بلکه اجازه نداد روی سنگ قبر فرزندش نیز دروغ جای بگیرد.

به گفته یکی از خویشان خانوادگی صانع که بنیاد شهید خیلی تلاش کرد پدر صانع را مجاب کند تا زیر برگه‌ای را امضا کند که آن‌ها صانع را شهید معرفی کنند. به گفته او بر اساس سنتی که بنیاد شهید دارد معمولاً برای جان باختگان مربوط به خودشان سنگ قبر نصب می‌ کنند و پرچم جمهوری اسلامی را می‌گذارند و واژه بسیجی را نیز قید می کنند، اما خانواده صانع اجازه هیچ کدام از این ها را به آن‌ها ندادند و حتی کسانی که آرامگاه صانع از نزدیک دیدند، مشاهده کرده‌اند که سنگ قبر صانع را هم پدر مادر او نصب کردند که روی آن نوشته اند فرزندشان با گلوله کشته شده است.

پدر و مادر صانع ژاله در کنار آرامگاه فرزند

خانواده صانع ژاله هیچ گاه دنبال شکایت قضایی نرفتند؛ آن‌ها خوب می‌دانستند آن‌که فرزندشان را کشته است خود در مقام قضا نشسته است. آن‌ها صانع را مقابل جمهوری اسلامی می‌دیدند و دستگاه قضایی جمهوری اسلامی را شایسته شکایت از خون به ناحق ریخته فرزند خود نمی‌دانستند. چه عدالتی چه دادی چه انصافی، که صانع ژاله را از دانشجوی معترض هنر یک شبه تبدیل به دانشجوی بسیجی خبرچین حکومت می‌سازد؟ این حکومت از دید خانواده صانع ژاله هیچ شایستگی پاسخ به این خونخواهی را نداشت.

مادر صانع ژاله یک سال پس از جان‌باختن فرزندش در پاسخ به ادعاهای حکومتی درباره فرزندش گفت: «همه چیز روشن بوده و هست؛ همان موقع هم که این چیزها را می‌گفتند همه چیز مشخص بود؛ بچه من کاردانی برق از دانشگاه آزاد کرمانشاه گرفت، آدم درس خوان و موفقی بود، اهل مطالعه بود، شب‌ها اکثرا تا دیر وقت بیدار بود و کتاب می‌خواند، از معدود کسانی بود که راه خودش را پیدا کرده بود، می‌دانست چه می‌کند و کجا می‌رود، رفت دنبال هنر، چیزی که دوست داشت؛ او هنرمند بود به ادبیات و به‌خصوص ادبیات کردی علاقه خاصی داشت و اهل سیاست نبود، عاشق زندگی بود و هنر. او راهش را خودش انتخاب کرد و رفت و داغی بر دل ما ماند که جز سکوت فعلا هیچ چیزی نمی تواند تسکین مان دهد».

انتشارات بیشتر ...