توانا – سینما در سال ۱۲۷۶ شمسی و با نظر مساعد «مظفرالدین شاه» وارد ایران شد. منابع تاریخی گزارش میدهند که شخص مظفرالدین شاه آن اندازه جذب دوربین فیلمبرداری شده بود که خود نیز از زندگی خواجههای درباری یک فیلم تهیه کرده بود. اگرچه افرادی بودند که تلاش میکردند سینما را در ایران گسترش دهند اما این صنعت سرگرمکننده مدرن در دوران سلطنت قاجار روندی نه چندان پررونق طی کرد. در دوران سلطنت رضاشاه و با پیشرفت همه جانبه کشور، صنعت سینما نیز همگام با دیگر حوزهها پیشرفت کرد. تولید نخستین فیلم ناطق و صدادار ایرانی به سال ۱۳۱۲ بر میگردد. فیلم «دختر لر» با کارگردانی «عبدالحسین سپنتا» موفقیتی کم نظیر یافت و بیش از ۲۰۰ روز روی پرده سینماهای تهران بود. در سالهای بعد و با گسترش صنعت سینما در ایران، در سال ۱۳۴۸ بود که مجله «فیلم و هنر» با مدیریت «علی مرتضوی» تصمیم گرفت جشنواره فیلم «سپاس» را راه بیاندازد که گرچه با همکاری و زیر نظر وزارت فرهنگ و هنر دولت شاهنشاهی برگزار میشد اما با این حال جشنوارهای غیردولتی محسوب میشد. این جشنواره که در اردیبهشت یا خرداد هرسال برگزار میشد، تنها فیلمهای ایرانی را نمایش میداد و نیز فیلمهایی را برای داوری انتخاب میکرد که از فرودین تا اسفند سال گذشته در تهران یا شهرستانها به نمایش در آمده بودند. این جشنواره هدف خود را «تجلیل و تشویق فعالان صنعت سینمای ملی» تعریف کرده بود و سعی میکرد در سنجش و داوری فیلمهای ایرانی نیز این مساله را در نظر بگیرد.
جشنواره سپاس در شش دوره برگزار شد؛ از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۳. گرچه در منابع مجازی چندان اطلاعاتی از این جشنواره در دست نیست اما در این منبع میتوان اطلاعات تقریبا تفصیلی از هر دوره به دست آورد. نکته جالب توجه دوره نخست این جشنواره این بود که جشنواره داور نداشت و انتخاب بهترینها که تنها در پنج حوزه انجام گرفت، به عهده خوانندگان مطبوعات گذاشته شد و براساس سی هزار رأی مخاطبان عمومی، برگزیدگان حوزههای مختلف انتخاب شدند. عنوان بهترین فیلم این دوره به «سلطان قلبها» تعلق گرفت و عنوان بهترین بازیگر نیز به «محمدعلی فردین» رسید. جالب آنکه کارگردانی سلطان قلبها نیز با خود فردین بود و از این رو فردین را میتوان یکه تاز نخستین جشنواره فیلم سپاس دانست. سلطان قلبها که یکی از فیلمهای ماندگار سینمای ایران است در سال ۱۳۴۷ تهیه شده بود و «لیلا فروهر» – خواننده مشهور ایرانی ساکن آمریکا – نیز که در آن زمان کودک بود در این فیلم بازی کرد.
دوره دوم جشنواره از لحاظ کمی و کیفی رشد و گسترش یافت. کمیته داوران برای انتخاب از میان کاندیداها تشکیل شد. داوران این دوره «بهروز وثوقی» را به عنوان بهترین بازیگر برای بازی در فیلم «قیصر» انتخاب کردند. خود قیصر نیز به عنوان بهترین فیلم شناخته شد. قیصر از جمله فیلمهایی بود که در دوره خود موفقیت بسیار زیادی کسب کرد. «آذر شیوا» نیز برای بازی در فیلم «روسپی» به عنوان بهترین بازیگر زن انتخاب شد. آذر شیوا که از جمله مشهورترین بازیگران زن سینمای ایران به شمار میرفت یک سال بعد از این انتخاب در اعتراض به ابتذال حاکم بر سینمای ایران از سینما، کنار کشید و به عنوان اعتراضی نمادین در مقابل دانشگاه تهران مدتی به آدامسفروشی پرداخت.
در دوره سوم جشنواره نیز فیلم «آقای هالو» به کارگردانی «داریوش مهرجویی» یکه تاز جشنواره بود و جوایزی چون بهترین فیلمنامه و بهترین کارگردان به این فیلم رسید. در حوزه بهترین بازیگر، «ناصر ملک مطیعی» و «بهروز وثوقی» به دلیل بازی در فیلمهای «رقاصه شهر» و «رضا موتوری» به صورت مشترک به عنوان بهترین بازیگران این دوره انتخاب شدند. داریوش مهرجویی در آن روزگار کارگردانی تازه کار بود و آقای هالو نیز سومین فیلم او محسوب میشد. او که فارغالتحصیل رشته فلسفه از دانشگاه کالیفرنیا بود، قبل از آقای هلو فیلم «گاو» را کارگردانی کرده بود که مورد تحسین بسیاری مواجه قرار گرفته بود. چهارمین دوره جشنواره فیلم سپاس رقابتهای جدیتری در حوزههای مختلف ایجاد کرده بود و برای اولینبار نیز در تلویزیون ملی ایران پخش شد. ناصر ملک مطیعی برای بازی در فیلم «سه قاپ» دوباره به عنوان بهترین بازیگر مرد انتخاب شد. عنوان بهترین بازیگر زن نیز به «فروزان» برای بازی در فیلم «بابا شمل» رسید. در این دوره دوباره «داش آکل»، فیلمی از مسعود کیمیایی به عنوان بهترین فیلم انتخاب شد.
این جشنواره دو دوره دیگر برگزار شد و در دورههای بعدیاش برگزیدگانی چون «پرویز فنیزاده» برای بازی در فیلم «رگبار» و «سعید راد» برای بازی در فیلم «تنگنا» داشت. این دو بازیگر مشهور سینمای ایران به ترتیب عنوان بهترین بازیگر را در دورههای پنجم و ششم این جشنواره کسب کرده بودند. فیلم رگبار از «بهرام بیضایی» و «خاک» از مسعود کیمیایی نیز به ترتیب به عنوان بهترین فیلمهای جشنوارههای پنجم و ششم سپاس دست یافتند. البته پرویز فنیزاده که بازی دیدنی و ماندگار او در نقش «مش قاسم» در سریال «دایی جان ناپلئون» فراموش شدنی نیست، در سال ۱۳۵۸ و در ۴۲ سالگی فوت شد. بازی سعید راد در تنگنا را «شاهنقش» بازیگری او میدانند. در نظرسنجي که ده سال پیش مجله فیلم درباره ماندگارترين شخصيت هاي تاريخ سينماي ايران صورت داده بود، بعد از حميدِ هامون، مش حسنِ فيلم گاو، سيدِ گوزنها، قيصر، آقاي حکمتي در رگبار و نايي در باشو غريبه کوچک، شخصیت «علی خوشدست» در تنگنا با بازی سعید راد در رتبه هفتم قرار گرفت.
با روی کارآمدن «جشنواره جهانی فیلم تهران» در سال ۱۳۵۱ که جشنوارهای دولتی و بینالمللی بود، جشنواره سپاس نیز تحث تاثیر قرار گرفت. جشنواره سپاس با برگزاری ششمین دوره در سال ۱۳۵۳ دیگر برگزار نشد. اما خاطره خوش خود را به عنوان نخستین جشنواره خصوصی فیلم در اذهان سینمادوستان ثبت کرد. سعید راد درباره جشنواره سپاس میگوید: «هر جشنوارهای مساله و فرم مختص به خودش را دارد. جشنواره “سپاس»” در آن روز یک جشنواره ملی بود و جشنوارههای امروز تمام سعیشان این است که بینالمللی و باشکوه باشند. هر کدام از این جشنوارهها نقاط ضعف و قوت خودشان را داشتهاند و نشاندهنده ضعف و قوت سینمای زمان خودشان بودهاند. در دورههایی منطقی و احساساتی داوری کردهاند، در دورهای داوری دولتی و با القای نظر صورت گرفته که از مقتضیات جشنوارههاست. در آن زمان هم همین اتفاقها میافتاد.»