Search

English

حقیقتی تلخ و انکارناپذیر؛ میزان بالای خودکشی در ایران

خودکشی؛ یکی از عوامل اصلی مرگ و میر

خودکشی یکی از شایع‌ترین علل مرگ در دنیای امروز است. بر اساس گزارش‌های بین‌المللی، سالانه ۸۰۰ هزار نفر بر اثر خودکشی از بین می‌روند. این در حالیست که این آمار تنها مختص به خودکشی‌های منجر به مرگ است و در واقع ۲۰ برابر این رقم، خودکشی‌های ناموفق اتفاق می‌افتد. در واقع طبق آمارهای سازمان‌های جهانی، در هر ساعت ۱۹ نفر در جهان خودکشی می‌کنند و خودکشی هشتمین دلیل مرگ و میر در دنیا محسوب می‌شود. ۷۵ درصد از خودکشی‌ها در کشورهایی با درآمد کم و یا متوسط اتفاق می‌افتند و ۶۰ درصد از خودکشی‌های موفق دنیا در قاره آسیا ضورت می‌گیرند.

با این حال خودکشی را نباید منحصر به کشورهای عقب‌مانده یا در حال توسعه دانست. شاید باورش دشوار باشد که در کشوری مانند آمریکا، خودکشی یکی از علل عمده مرگ، معلولیت و از کارافتادگی است. طبق آمار سالانه بیش از ۳۰ هزار نفر در آمریکا با خودکشی جان خود را از دست می‌دهند و هزاران نفر نیز به دلیل خودکشی ناموفق در بخش اورژانس بیمارستان‌ها درمان می‌شوند. این رقم زمانی چشمگیر می‌شود که بدانیم آمار مرگِ ناشی از خودکشی در کشوری مانند امریکا تقریبا دو برابر آمار کشته‌شدگان ناشی از ابتلا به ویروس ایدز است. از مهم‌ترین عوامل خودکشی در آمریکا، افسردگی، مشکلات روحی–روانی و نیز مصرف موادمخدر برشمرده شده‌اند.

خودکشی چیست؟

خودکشی را تلاشی آگاهانه به منظور خاتمه دادن به زندگی شخص و به واسطه خودش می‌دانند که ممکن است این تلاش به اقدام تبدیل شود یا فقط به شکل احساسی در فرد بماند. «ادوین اشنایدمن»، روان‌شناس شهیری که به عنوان پدر جنبش پیشگیری از خودکشی در آمریکا شناخته می‌شود، در تعریف خودکشی چنین می‌گوید: «خودکشی عمل آگاهانه آسیب رساندن به خود است که می‌‏توان آن را یک ناراحتی چند بعدی در انسان نیازمندی دانست که فرد این عمل را بهترین راه‌ حل مسائل خود تلقی می‌کند.»

جدای از حوزه روان‌شناسی، خودکشی از منظر جامعه‌شناسی نیز همیشه مورد بحث جدی بوده است. «امیل دورکیم»، جامعه‌شناس مشهور فرانسوی که یکی از کلاسیک‌ترین کتاب‌ها را درباره خودکشی نوشته است، بیش از ۱۰۰ سال پیش چنین تعریفی از خودکشی ارائه داد: «خودکشی به هر حالتی از مرگ اطلاق می‌شود که نتیجه مستقیم عملی باشد که شخص قربانی آن را انجام داده و از نتیجه عملش آگاه بوده است.»

او خودکشی را به چند دسته تقسیم می‌کند و برای هر دسته توضیحاتی مفصل ارائه می‌کند. اما نکته قابل توجه در تقسیم‌بندی دورکیم این است که به عقیده او هر خودکشی‌ای به دلیل نارضایتی شخصی و محیطی فرد نیست، بلکه حتی خودکشی‌هایی وجود دارند که از «درجه مفرط اتحاد و یکپارچگی گروهی» ناشی می‌شوند. در واقع فرد زندگی و جان خود را فدای منافع گروه و آرمان‌هایی می‌کند که عمیقا به آن وابسته است. در این راه می‌توان از از خودکشی خلبانان ژاپنی در جنگ جهانی دوم مثال زد که با هواپیما خود را به کشتی‌های دشمن می‌زدند تا آن‌ها را از کار بیاندازند، به رغم این واقعیت که می‌دانستند خود نیز خواهند مرد.

خودکشی در ایران؛ جوانان بیش‌تر خودشان را می‌کشند!

میزان خودکشی در ایران همیشه در پرده‌ای از ابهام بوده است و این نیز به دلیل سیاست‌های رسمی‌ست که اعلام آمار خودکشی را به صلاح نمی‌دانند. در واقع از سال ۱۳۹۲ که سازمان پزشکی قانونی کشور آماری از میزان خودکشی در وب‌سایت خود ارائه کرد و از افزایش آمار خودکشی اظهار نگرانی کرد، تاکنون آمار جدیدی ارائه نشده است. حتی ‌گاه مقام‌های دولتی نیز از میزان دقیق خودکشی در کشور خود را به بی‌خبری می‌زنند! «احمد حاجبی»، معاون وقت سلامت و روان وزارت بهداشت، از پزشکی قانونی گلایه کرده بود که آمار خودکشی را به وزارت بهداشت نمی‌دهند!

بر اساس آخرین آمارهای موجود از میزان خودکشی در کشور، در ۹ ماه ابتدایی سال ۹۲ روزی بیش از ۱۱ نفر در کشور خودکشی کرده‌اند، طبق آمار اعلام شده از سوی سازمان پزشکی قانونی کشور در ۹ ماهه سال ۹۲، ۳۱۲۵ نفر خودکشی کردند و از میان این افراد ۹۸۲ تن را زنان و ۲۱۴۳ تن را مردان تشکیل می‌دادند. این در حالی‌ست که در مدت مشابه سال ۹۱ نیز ۲۷۴۰ تن نیز خودکشی کردند و این نشان‌گر افزایش آمار خودکشی است. اگر حالا کمی به عقب‌تر برگردیم و به آمار خودکشی در سال‌های ۸۸ و ۸۹ نیز توجه کنیم، خواهیم دید که این روند سال به سال، صورت افزایشی داشته است. در سال ۸۸، ۳۱۲۲ خودکشی و در سال ۸۹، ۳۶۴۹ خودکشی گزارش شده است و خودکشی در سال ۸۹ نسبت به سال ۸۸ افزایش ۱۷ درصدی داشت. به صورت کلی و براساس آمار پزشکی قانونی، بین سال‌های ۱۳۸۰ تا ۱۳۹۱، بیش از ۳۰ هزار نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادند.

در واقع بر اساس آمار سال ۹۲ از هر ۱۰۰ هزار ایرانی، ۵ نفر در سال جان‌شان را با خودکشی از دست دادند. نکته تأسف‌برانگیز آمار بالای خودکشی در گروه سنی ۱۵ تا ۲۴ است و بیش‌ترین خودکشی در این گروه سنی رخ می‌دهد. نرخ خودکشی در استان‌های محروم کشور نیز بیش‌تر از سایر نقاط است و در استانی مانند ایلام – که بیش‌ترین میزان خودکشی در کشور را دارد – در ازای هر ۱۰۰ هزار نفر، ۷۱ نفر در سال خودکشی می‌کنند. اما با وجود این آمار قابل توجه، مسئولان دولتی میزان خودکشی در ایران را خیلی جدی نمی‌دانند. طبق یکی از آخرین اظهارنظرهای رسمی درباره خودکشی در کشور، «روزبه کردونی»، مدیرکل دفتر امور آسیب‌های اجتماعی وزارت تعاون کار و رفاه اجتماعی، گفته است: «به طور کلی می‌توان ادعا کرد ایران در زمره کشورهای با نرخ پایین خودکشی است و جز در برخی مناطق غربی کشور، نرخ خودکشی در اکثر استان‌های کشور یک سوم و یا نصف نرخ خودکشی جهانی است.»

اما با این حال دکتر «سعید مدنی»، پژوهش‌گر و جامعه‌شناس، میزان رشد خودکشی در ایران را بسیار بالا می‌داند. او به رشد خودکشی افراد از پس از انقلاب اسلامی اشاره می‌کند. سعید مدنی ایران را پیش‌تاز خودکشی در میان کشورهای منطقه می‌داند. او در توضیح بیش‌تر می‌گوید: «در ابتدا باید اشاره کنم که روند افزایش نرخ خودکشی در ایران پدیده‌ جدیدی نیست. در واقع در سال‌های پس از انقلاب تقریبا به طور مداوم نرخ خودکشی افزایش داشته است. البته برخی تصورشان این است که این افزایش نرخ خودکشی با نرخ رشد جمعیت ارتباط داشته، در حالی که نرخ افزایش خودکشی بسیار سریع‌تر و بیش‌تر از نرخ رشد جمعیت بوده است. به‌عنوان مثال در سال ۱۳۶۰ ما برای صد هزار نفر جمعیت، یک و شش دهم درصد مورد خودکشی را ثبت کردیم. در حالی که امروز به ازای هر صد هزار نفر جمعیت حدود شش خودکشی ثبت می‌شود. یعنی تقریبا چهار برابر شده است. این در حالی‌ست که در سطح جهانی، حدود ۴۰ سال اخیر، نرخ خودکشی حدود ۵۰ درصد افزایش پیدا کرده است. بنابراین می‌بینیم که سرعت نرخ خودکشی در ایران بسیار پرشتاب‌تر از نرخ رشد جهانی آن ا‌ست.»

مشکلات خانوادگی و فقر اقتصادی از عوامل مهم میزان بالای خودکشی

دکتر «سیدحسین سراج‌زاده»، استاد دانشگاه و جامعه‌شناس، نیز میزان خودکشی در ایران را قابل توجه می‌داند و بر این باور است که اگرچه در مقیاس جهانی، میزان خودکشی در ایران بحرانی نیست اما در بین کشورهای اسلامی، ایران از کشورهایی‌ست که بیش‌ترین میزان خودکشی را دارد. او درباره چرایی این مسأله به نسبت بین توسعه و خودکشی می‌پردازد و در توضیحی بیش‌تر می‌گوید: «تا حدودی رابطه‌ای بین میزان خودکشی و توسعه وجود دارد و دیده می‌شود که به میزانی که کشورها توسعه پیدا می‌کنند، میزان خودکشی افزایش پیدا می‌کند. در ایران هم ما این وضع را داریم و اگر الان پنج در ۱۰۰هزار نفر است در گذشته سه در ۱۰۰ هزار نفر یا کمتر بوده است. در واقع همراه با این تحولات توسعه‌ای، کاهش نقش خانواده، فردگرایی و مسائلی از این دست میزان خودکشی هم افزایش پیدا کرده است.»

دکتر «امان‌الله قرائی‌مقدم»، جامعه‌شناس، در مورد عوامل مؤثر بر خودکشی و با اشاره به تحقیق در ۳۳ شهر، اولین عامل موثر در خودکشی در ایران را «عوامل خانوادگی» می‌داند که شامل «ازدواج‌های اجباری، تهمت و افترا، بدرفتاری والدین با فرزندان به‌خصوص دختران» می‌شود. او دومین عامل خودکشی در ایران را «مشکلات اقتصادی» می‌داند و پس از آن اعتیاد، فقر، طلاق، ناعدالتی‌های اجتماعی، مردود شدن در کنکور و غیره را دیگر عواملی می‌داند که زمینه‌های خودکشی در جامعه را فراهم می‌آورند.

دکتر سعید مدنی اما نقش عوامل اقتصادی را مهم‌تر از عوامل فردی در میزان بالای خودکشی در ایران می‌پندارد. او با اشاره به میزان بالای خودکشی در میان دانشجویان ایرانی، «نومیدی از آینده» را یکی از عوامل جدی خودکشیِ یک دانشجو می‌پندارد و در توضیح بیش‌تر می‌گوید: «در واقع نوعی احساس ناامیدی از آینده و بی‌آیندگی‌ در میان دانشجویان به روشنی وجود دارد که عامل وقوع خودکشی و اقدام به خودکشی‌ است. اگرچه در بین دانشجویان به عوامل دیگری هم باید اشاره کرد. مثلاً در اغلب موارد استفاده از مواد مخدر گزارش شده و همین‌طور وجود نوعی مشکل در روابط اجتماعی یا‌‌ همان شرایط آنومیکی که به آن اشاره کردیم، این‌که چه خوب است، چه بد است و یا چه کار باید کرد و چه کار نباید کرد. اما در مجموع‌‌ همان‌طور که گفتم حتی این موارد خودکشی هم بیش‌تر در میان دانشجویان و در میان عموم مردمی صورت می‌گیرد که دچار مشکلات اقتصادی جدی هستند. یعنی برای حل مسائل معیشتی جاری‌شان دچار مشکل جدی هستند.»

 

انتشارات بیشتر ...