Search

English

مردی که احمدی‌نژاد نبود

 توانا- یک ماه پس از نهمین دوره‌ی انتخابات ریاست‌جمهوری در تابستان ۱۳۸۴، عکسی در رسانه‌ها منتشر شد که ادعا می‌شد متعلق به محمود احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور وقت است. او کنار یکی از گروگان‌های آمریکایی که چشم‌بند به چشم دارد ایستاده است.این عکس نشان‌گر آن بود که محمود احمدی‌نژاد در تسخیر سفارت آمریکا نقش داشته است. حداقل پنج نفر از گروگان‌های آمریکایی اعلام کردند که رئیس‌جمهور وقت، احمدی‌نژاد در گروگان‌گرفتن آن‌ها نقش داشته و یکی از گروگان‌گیرها بوده است.

یکی از گروگان‌ها، دونالد شارر می‌گوید که احمدی‌نژاد شخصا از او بازجویی کرده است. واشینگتن‌تایمز از قول کوین هرمنینگ، محافظ سفارت آمریکا در زمان گروگان‌گیری نوشته است که احمدی‌نژاد در همان روز اول گروگان‌گیری در بازجویی از گروگان‌ها شرکت داشته است واشنگتن تايمز همچنين از قول کوين هرمنينگ، محافظ سفارت آمريکا در زمان گروگانگيری نوشته که آقای احمدی نژاد در همان روز اول گروگانگيری در بازجويی از گروگانها شرکت داشته است. «روزنامه واشنگت‌ تايمز در عين حال نوشته که آقای احمدی نژاد در زمان تسخير سفارت آمريکا در تهران در پاييز ۱۹۷۹ توصيه کرده بوده که دانشجويان بايد سفارت شوروی را نيز تصرف کنند.» این در حالی است که دانشجویانی که در آن زمان سفارت آمریکا را اشغال کردند می‌گویند که احمدی‌نژاد در میان اشغال‌گران سفارت آمریکا نبوده است. آن‌ها می گویند نه تنها او از اشغال‌گران نبوده بلکه با تسخیر سفارت آمریکا مخالف بوده و اصرار داشته است که سفارت شوروی اشغال شود.

معصومه ابتکار، که در زمان اشغال سفارت به او سیستر مِری نیز می‌گفتند یکی از کسانی است که می‌گوید احمدی‌نژاد در تسخیر سفارت هیچ نقشی نداشته است: «ما معتقد بودیم که آمریکا در ایران سلول‌های خفته‌ای دارد که در زمان مناسب از این نیروها و افراد برای تغییر جهت انقلاب و صدمه‌زدن به آن بهره می‌گیرد. این تعبیر سلول‌های خفته را آمریکا بعدها علیه طالبان به کار برد. تنها جریان احمدی‌نژاد و دوستان‌اش که در آن طیف قرار داشتند معتقد به تصرف سفارت شوروی بود. آنها مخالف حمله به سفارت آمریکا بودند و حتی در مقطعی تهدید کردند که شما را لو می‌دهیم.»

معصومه ابتکار در زمان تسخیر سفارت آمریکا

حبیب‌الله بی‌طرف، وزیر اسبق نیرو و یکی از دانشجویان تسخیرکننده‌ی سفارت آمریکا نیز اظهاراتی مشابه خانم ابتکار را بیان می‌کند و می‌گوید: «احمدی‌نژاد بعد از متوجه شدن برنامه دانشجویان، تهدید کرده که موضوع را به بازرگان – نخست‌وزیر وقت – اطلاع می‌دهد… جریان تسخیر سفارت آمریکا منبعث از شورایی متشکل از نمایندگان انجمن‌های اسلامی ۴ دانشگاه تهران، شهید بهشتی، پلی تکنیک و صنعتی شریف بود.

 ایده تسخیر سفارت توسط آقای اصغرزاده در جلسه شورای تحکیم وحدت مطرح شد که آقایان سیدنژاد و احمدی‌نژاد با آن مخالف بودند. آقای احمدی‌نژاد تهدید کرد اگر قصد این کار را داشته باشید، موضوع را به آقای بازرگان منتقل می‌کنم! و این برخورد باعث شد این دو نفر از کمیته برنامه‌ریزی تسخیر کنار گذاشته شوند و عملا بار حرکت تسخیر لانه جاسوسی بر دوش دانشگاه‌های تهران، پلی تکنیک، صنعتی شریف و شهید بهشتی قرار گرفت.» اما اگر آن فردی که تصویر او به عنوان احمدی‌نژاد در رسانه‌ها شناخته می‌شود احمدی‌نژاد نیست پس چه کسی است؟

از راست به چپ: ابراهیم اصغرزاده، محسن میردامادی و حبیب‌الله بیطرف و رحیم باطنی

آن عکس متعلق است به فردی به نام «تقی محمدی». تقی محمدی، متولد ۱۳۳۶ و ساکن نازی‌آباد تهران بود. محمدی در کمیته‌ی انقلاب منطقه‌ی نازی‌آباد فعالیت داشت. او سپس به کمیته‌ی اداره دوم ارتش رفت و در بخش ضد جاسوسی رفت. او یکی از کسانی است که در ستاد ضد کوتای نوژه فعال بود. پس از این تقی محمدی به اطلاعات نخست‌وزیری پیوست.

تقی محمدی از دانشجویانی بود که در تسخیر سفارت آمریکانقش داشت و در یکی از روزهای اولیه‌ی اشغال، باری روزن، وابسته‌ی مطبوعاتی سفارت آمریکا، که به زبان فارسی نیز مسلط بود را به میان خبرنگاران آورد. تقی محمدی همان کسی است که که تصویر او را به اشتباه متعلق به احمدی‌نژاد دانسته‌اند. تقی محمدی از اعضای سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی بود. او همچنین یکی از اعضای اولیه‌ی دفتر اطلاعات نخست‌وزیری بود.

محسن میردامادی - سعید حجاریان

سعید حجاریان، در گفت‌وگویی در معرفی تقی محمدی او را چنین معرفی می‌کند: «فردی كه تصوير وی در عكس‌ سياه‌وسفيد از دستگيری جاسوسان آمريكايی سفارت اين كشور آمده، اسمش  تقی محمدی است.اين مرد، تقی محمدی، فردی است كه بعدا به مخالف جمهوری اسلامی تبديل شد و در زندان خود را حلق‌آويز نمود و خودكشي كرد».

ایرج مصداقی، نویسنده و از زندانیان سیاسی پیشین اما معتقد است که تقی محمدی از مخالفان جمهوری اسلامی نبوده است. مصداقی، با اشاره به یکی از کتاب‌هایش، تقی محمدی را این‌گونه معرفی می‌کند: «من در صفحه ۱۷۱ جلد دوم کتاب «نه زیستن نه مرگ» [اندوه ققنوس‌ها ] در باره تقی محمدی نوشته‌ام. او دوست نزدیک سعید حجاریان یکی از مسئولان مهم امنیتی رژیم که در دهه ۶۰ با نام مستعار سعید مظفری فعالیت می‌کرد می‌باشد. رقبای حجاریان گفته‌اند، تقی محمدی با «دكتر وجيهه مرصوصي» همسر سعيدحجاريان از طرف مادر فامیل است.» مصداقی می‌گوید که تقی محمدی هیچ‌گاه مخالف رژیم نبوده است و هیچ‌گاه به جرگه‌ی مخالفان حکومت نیز نپیوسته است.

ایرج مصداقی

او می‌نویسد: «وی (تقی محمدی) در سال ۶۴ در حالی دستگیر شد که کاردار دولت جمهوری اسلامی در افغانستان بود. با توجه به نقش مخرب دولت جمهوری اسلامی در افغانستان و حمایت از نبرد جنگجویان بنیادگرا علیه دولت نجیب‌الله، می‌توان به نقش حساس وی در رژیم پی برد.حامیان لاجوردی و جریان موتلفه با باز کردن پرونده انفجار نخست‌وزیری کوشیدند ضربه کاری به جناح رقیب که آب‌شان با هم در یک جوی نمی‌رفت، وارد کنند . آن‌ها به خصوص برکناری لاجوردی را از دادستانی انقلاب اسلامی از چشم سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و حناح رقیب می‌دیدند که حتی منتظری را هم کوک کرده اند تا برای این استعفا فشار بیاورد.» دادستانی انقلاب معتقد است که او به همراه مسعود کشمیری در انفجار نخست‌وزیری نقش داشته است.

تقی محمدی در این زمان کاردار ایران در افغانستان است. وزارت خارجه بدون این‌که موضوع را با او در میان بگذارد او را به ایران احضار می‌کند. تقی محمدی در سال ۱۳۶۴ را از کابل فراخوانده می‌شود و پس از ورود به ایران بازداشت  و به زندان اوین منتقل می‌شود. تقی محمدی در سال ۱۳۶۵ برای خلاصی از فشار زندان، خود را حلق‌آویز می‌کند. گفته می‌شود تیم لاجوردی به شدت او را در زندان شکنجه می‌کنند. ایرج مصداقی می‌گوید که پس از مرگ تقی محمدی، دوستان او در حکومت حتا برای او مجلس ختم بزرگی در مسجد ارک تهران برگزار می‌کنند و برخی از مقامات دولتی در آن مراسم شرکت می‌کنند. داستان کشته‌شدن یا خودکشی تقی محمدی یکی از بسیار قتل‌هایی است که باید به آن پرداخته شود. نقض حقوق شهروندی و حقوق زندانی سیاسی و عقیدتی و امنیتی یکی از موضوعاتی است که باید بدون توجه به آن‌که زندانی، به چه جرمی زندانی است، به آن پرداخته بشود.

 

انتشارات بیشتر ...