مبارزه انتخاباتی این دوره بیش از دورههای پیش جوانان و اقشار متوسط را به میدان کشانده است. بهعنوان یک اصل جامعه شناسی سیاسی، هر تحول سیاسی/اجتماعی حول یک یا چند خواست یا شعار مطالباتی که به خواست تودههای میلیونی تبدیل گردیده است نیروی جنبشی و دینامیک میگیرد.
خواستها و مطالباتی که بالقوه در جامعه وجود داشته و زمینه عینی دارند و تحت شرایط معینی از مشغله فکری سطح فوقانی و حتی معدودی اندیشه ورزان سیاسی پائین آمده و به سطح شعور متعارف توده مردم میرسد و تودههای مردم حل بیشترین مسائل خود را در گروو تحقق آن شعارها و مطالبات میبینند، میتوانند به جنبشی تودهای و سراسری تبدیل گردند. در اینجاست که حول محور چنین شعارهای راهبردی، نیروی مادی و اجتماعی پدید آمده و کنشگران هر دم بیش از پیش به میدان جاذبه آن گفتمان ملی کشیده میشوند. چنین نقطهای را میتوان نقطه پیدایش گفتمان تحول با ایجنت های سیاسی میدانی و عملیاتی آن تلقی کرد. چنین شعارهایی را نمیتوان از خود و بنا بر امیال خود ساخت و به میان مردم برد و انتظار حرکت از آن ها داشت.
متاسفانه بسیاری از کنش گران سیاسی منتقد و مخالف رژیم این روند طبیعی گفتمانسای را بهعنوان شالوده جریان سازی سیاسی اجتماعی، در عمل، نادیده گرفته با پرواز از فراز چنین مراحلی؛ از فراساختار سازی سازمانی و رهبر سازی با مطالبات و شعارهایی که دغدغه تودههای میلیونی نیست شروع میکنند به امید اینکه تودههای مردم روزی بیدار شوند و به آنها بپیوندند. چنین کنشگرانی نمیدانند که مردم به خاطر نفرت و شیدایی به یک رهبر سیاسی یا یک آرزوی درجه دهم سیاسی ولو آن آرزو برای روشنفکران و گردانهای سیاسی پیشتاز در جامعه مهم باشد هرگز به میدان نمیآیند.
یک گفتمان تحول، استراتژی عملیاتی معینی را ایجاب میکند و هر استراتژی به نوبه خود تاکتیکهای عملیاتی معینی را.
از عمده هنرهای سیاست ورزی تحول طلبانه، منجمله اینست که ظرفیت بسیجگرانهِ بالقوهِ یک مطالبه یا شعار سیاسی، اقنصادی را درک کنند و زمان طرح آنرا نیز درست انتخاب کنند.
سخن را کوتاه کنم؛ در جریان رقابتهای انتخاباتی جاری، کم کم زمزمه معافیتهای مالیاتی نهادهای مذهبی که میتواند در آینده به دیگر نهادها هم سرایت کند، مطرح شده است.
ابراهیم رییسی در حال غبارروبی از مقبره امام هشتم شیعیان
این شعارهای درست و از نظر زمانی بسیار مناسب، زمانی مطرح میشوند که به خاطر مناظرهها و سخنرانیهای تبلیغاتی نامزدها، حس شنوایی مردم دهها و شاید صدها برابر مواقع عادیست
این شعارها زمانی مطرح میشود که به گفته علی لاریجانی رئیس مجلس؛ بدهی دولت به بانکها دو برابر بودجه کشور است. و اگر فقط بهره این وامها را حساب کنیم سر به جهنم می زند و اگر یک ارزیابی تقریبی از بودجه هزاران ترلیون تومانی دولت داشته باشیم، درک میکنم چرا بانکها در اعطای وام و تسهیلات بانکی به سرمایه گذاران کارآفرین دچار تشنگی نقدینگی هستند. و این تازه بدهی دولت فقط به بانکهاست و دولت مقادیر نجومی دیگری هم به سایر مؤسسات از جمله سازمان تأمین اجتمعاعی و وزارت نیرو و.. بدهکار است.
باید این اصل اساسی زیست شناسی و غریزهای حیوانی و نیز آن غرایز زیستی انسان را یاد آوری کنم که به طور اصولی، احکام اخلاقی و مذهبی برای آدمهای عادی تا زمانی اعتبار اجرایی دارند که با آخرین سنگر نیازهای طبیعی انسانی آنها برخورد نکرده باشند. در یک سرزمین قحطی زده نمیتوان به مردم توصیه کرد که خوردن گوشت سگ یا گربه حرام است. وقتی انسانها در آخرین نقطه مرز مقاومت بدنی خود قرار گیرند هم گوشت سگ را خواهند خورد و هم گربه را و بسیار بعید است که کسانی هم یافت نشوند تا آدمخواری هم بکنند.
امروز مملکت ما به لحاظ اقتصادی به مرز زیستی خود نزدیک شده است. در چنین شرایطی، مردمی که سفرههایشان، علیرغم جان کندن ۱۲ ـ ۱۴ ساعته برای کسب روزی، هر روز از روز قبل خالیتر میشوند، دادن آدرس فرار مالیاتی بنیادهای مختلف به عنوان عامل فقر خزانه دولت و همچنین به عنوان منبعی که در صورت مالیات پردازی میتواند از بار زحمت و گرسنگی آنان بکاهد، بیش از هر زمان دیگر گوشهایی شنوا مییابد.
تردید نباید کرد که در صورت توضیح کافی، مردم ما نه تنها دولتی و مالیاتی شدن همه نهادها از جمله نهاد ۱۰۰ میلیارد دلاری زیر نظر رهبر، قرار گاه خاتم الانبیا، آستان قدس، حضرت معصومه، امامزاده داوود، شاه چراغ، ۱۵ خرداد، بنیاد شهید و آستان قدس رضوی و..، مطالبه خواهند کرد بلکه از دولت خواهند خواست تا تمام نقره و طلاکاریهای گنبدهای مقابر امامها وامامزاده ها را هم از جا کنده و بفروشد و مشکلات اقتصادی مملکت را حل کند. و باید اطمینان داشت در صورت تودهای شدن این شعار، آیات عظامی هم یافت خواهد شد تا فتوای واجب بودن این امر را صادر کنند.
درخواست رفع معافیت مالیاتی از همه نهاد و بنیادها مشمول معافیت، هم زمینه اجتماعی دارد و هم مناسبت عالی زمانی. نباید کوتاهی کرد و با تمام قوا باید این شعار را به میان مردم کشاند، آنچنانکه نامزدهای ریاست جمهوری در این زمینه با هم مجبور به مسابقه شوند! به این میگویند گفتمان سازی یک تحول
—
این مطلب را آقای حبیب تبریزیان نوشته و برای انتشار به آموزشکده توانا فرستاده است