در فارسی به او آنجلو پولوس نیز میگویند و بیشتر به این نام شهرت دارد هر چند که نام او «تئودوروس انگلوپولُس» است. به او به خاطر خلق تصاویر شاعرانه، شاعر تصویر و یا شاعر سینما نیز گفته میشود. انگلوپولس در سینمایش سرنوشت تراژیک آدم را به تصویر میکشد. او در فیلمهایش سرنوشت انسان را در نسبت با جنگ و تبعید و فقر و آوارگی و تنهایی روایت میکند. بسیاری از این فیلمها روایت تجربههای شخصی این کارگردان مشهور یونانی است. یکی از فیلمهای معروف انگلوپولس، «گام معلق لکلک» نام دارد. این فیلم داستان شهری مرزی در یونان است که جمع کثیری از پناهندگان سیاسی در آن پراکندهاند و سرگردان. این پناهندگان با فقر شدید و با حداقل امکانات و در هوایی نامناسب منتظر اجازه عبور هستند. یک خبرنگار در این شهر با پیرمردی مواجه میشود که شباهتی زیاد با نویسندهای دارد که چند سال پیش به شکل مرموزی ناپدید شده است. در این فیلم انگلوپولس بر مفهوم مرز و همینطور نژاد و مرگ تاکید میکند و آن را به نقد میکشد. «مرز در فیلم، ایهامی است میان دو کشور و همچنین میان مرگ و زندگی. جایی که هر دو اینها عجیب به یکدیگر نزدیکند؛ اما تلاشی مرموز سعی دارد این دو را از یکدیگر جدا کند. مرز چیست؟ چرا به وجود آمده؟ چه میکند؟ مرد نظامی (سروان) میگوید: “موقعیت مرزها را میدانید. خاک یونان کنار این خط تمام میشود. یک قدم دیگر بردارم جای دیگرم یا مردهام.” کارگردان میگوید :”مرز جان آدمها را میگیرد.” مرز به زندگی انسان گره خورده است. محصولی انسانی که علیه او و هستی او به پا خاسته است.» «گام معلق لکلک» محصول سال ۱۹۹۱ است. این فیلم به عنوان یکی از مطرحترین آثار سینمای اروپا در دهه نود میلادی، شناخته میشود که موجب شهرت بیشتر اگلوپولس شد.
برای خلق تصاویر شاعرانه، به او شاعر تصویر و یا شاعر سینما نیز گفته میشود
گام معلق لکلک در جشنواره فیلم کن سال۱۹۹۱ شرکت داشت. پرویز جاهد منتقد سینما درباره انگلوپولس و آثار او چنین میگوید: «آنگلوپولوس را بعد از مایکل کاکویانیس، باید به عنوان بزرگترین و سرشناسترین کارگردان سینمای یونان و از برجستهترین سینماگران مولف و صاحبسبک سینمای امروز جهان به شمار آورد. او فیلمسازی بود که در آثارش، واقعیت، خیال و نوستالژی، در ترکیب منسجم و شگفتانگیزی ارائه شد. آنگلوپولوس، بیانگر عمیقترین احساسات و عواطف بشری و روایتگر روشنفکران غمزده، پرملال، تنها و سرگشته معاصر بود که در کوچهها و خیابانها، کوهستانها و یا سواحل دریا پرسه میزنند یا به دنبال عشقها، خاطرات و رویاهای گذشته خود، همانند اولیس از مکانی به مکان دیگر سفر میکنند.»
یکی دیگر از فیلمهای مشهور انگلوپولوس فیلم «نگاه خیره اولیس» نام داشت که محصول سال ۱۹۹۵است. «نگاه خیره اولیس» در انتقاد به جنگ و حاکمیت ایدئولوژیک و تاثیر آن در نابودی هویتهای انسانی است. فیلم داستان کارگردانی را روایت میکند که پس از ۳۵ سال به زادگاهش باز گشته تا شاهد اکران فیلماش باشد. اما در همان شب اکران به دنبال یافتن سه حلقه فیلمی که توسط دو برادر به نامهای میلتوس و یاماناکیس در سال ۱۹۰۵ گرفته شده و اولین فیلمهای بالکان است؛ زادگاهش را ترک میکند. سراسر داستان در جستجوی او برای یافتن این سه حلقه فیلم که تصاویری از آدمهای معمولی فارغ از نژاد، سیاست، دوستی و دشمنی است؛ میگذرد. برادران یاماناکیس نمادی از صلح و دوستی ساختهاند. آنها هر چه در آن ابهام و تضاد بود و هر چه در این جهان بر سر آن کشمکش بود را ثبت کردهاند.
فیلم «نگاه خیره اولیس»، فیلمی درباره جنگهای خونین بالکان بود
«نگاه خیره اولیس» در جستجوی هویت گمشده انسانی است. سه حلقه فیلم بهانهای است برای به تصویر کشیدن تراژدی زندگی محتوم انسانها در سیطره نظامهای سلطهای که جایگزین یکدیگر میشوند. اولیس قهرمان افسانهای یونان است که نقش بسزایی در حفظ و بقای کشورش داشته است. «نگاه خیره اولیس» نگریستن به انسان است. زیرا روحی که میخواهد خود را بشناسد باید به روحی، به نگاهی خیره بنگرد.» تا هویت او را بیابد. جنگها، مرزها و تعصبات را کنار بزند و انسان را در موجودیت او جدای حواشی و زوایدش بنگرد.» فیلم «نگاه خیره اولیس»، فیلمی درباره جنگهای خونین بالکان بود که هاروی کیتل در آن نقش یک فیلمساز تبعیدی یونانی را بازی میکرد و جایزه بزرگ هیئت داوران کن ۱۹۹۵ را به دست آورد.» از آثار دیگر تئودوروس انگلوپولُس میتوان به «تجدید ساخت»، «روزهای ۳۶»، «بازیگران سیار»، «شکارچیان»، «اسکندر کبیر»، «چشماندازی در مه»، «ابدیت و یک روز»، «علفزار گریان» و «غبار زمان» اشاره کرد.
تئودوروس انگلوپولس که بود؟
تئودوروس انگلوپولس در بیستوهفتم آوریل ۱۹۵۳ در آتن دیده به جهان گشود. او در یونان در رشته حقوق تحصیل میکرد؛ اما در میانه تحصیل آن را رها کرد و برای تحصیل در رشته سینما عازم پاریس شد. او در سال ۱۹۶۴ به یونان بازگشت و به عنوان روزنامهنگار و منتقد سینما به فعالیت پرداخت. اشغال یونان در سال ۱۹۴۱ توسط نیروهای متفقین و جنگ داخلی پس از آن تاثیر عمیقی بر نگاه او به هستی و زندگی گذاشت. او را شاعر سینما نام نهادهاند. او در جایی میگوید: «من از تو انتظار ندارم که بفهمی چه چیزی را میخواهم با فيلمهايم بگويم؛ من از تو انتظار دارم آنچه که روحت از فيلمهايم میگيرد دريابی. درست مثل يک شعر.»
این کارگردان شهیر سینما در طول فعالیت هنری خود حدود بیست فیلم سینمایی کارگردانی کرد؛ شانزده فیلمنامه نوشت و در هشت فیلم نیز به عنوان بازیگر به ایفای نقش پرداخت. انگلوپولس در سال ۱۳۸۳ و در بیستوسومین دوره جشنواره فیلم فجر به ایران آمد و برای فیلم «علفزار گریان» جایزه ویژه هیئت داوران بخش سینمای معناگرا را دریافت کرد. او درباره سینمای ایران گفت: «سینمای ایران در حقیقت مانند یک شعر است، بسیار روان و شیرین و بر دل انسان مینشیند. سادگی و صفای حاکم بر آن، انسان را جذب میکند.» تئودوروس انگلوپولس درباره تاثیر نظامهای دیکتاتوری بر مردم و همچنین بر هنرمندان و روشنفکران میگوید: «من با دیکتوری نظامی در یونان آشنا شدم، این جور چیزها چنان اثری بر آدم میگذارند که از یاد نمیروند.
او در ۲۴ ژانویه سال ۲۰۱۲ در سن ۷۶ سالگی درگذشت.
اما گذشته از این آدم غالبا در کشور خودش احساس غریبی میکند؛ چون با ایدهآلهایش همخوانی ندارد. از سر یأس به درون خود میخزیم و خود را تبعیدی حس میکنیم. بهویژه هنرمندان و روشنفکران دچار چنین احساسی میشوند … . در زمانه غمناکی به سر میبریم که چندان مجال امیدواری به آدم نمیدهد. معلوم است که حیرانم و گاهی فکر میکنم به سالهای سپری شده، هنگامی که به تغییر باور داشتیم. آن وقتها آسمان در دسترس بود، اما دستمان نرسید ستارهها را بچینیم و بخت از کفمان رفت. البته این حرفها به این معنی نیست که خود را در نومیدی غوطهور کنیم. باید با دید انتقادی به وضع حاضر نگاه کنیم. شاید نسل آتی هشیارتر باشد و دنیای بهتری بسازد. ما رویاهایمان را نباید از دست بدهیم. هرگز! مارچلو ماسترویانی در فیلم «گام معلق لک لک» میگوید که فرقی نمیکند با کدام کلید در را بگشاییم، همیشه امکان یک رویای مشترک هست.»
انگلوپولس در ۲۴ ژانویه سال ۲۰۱۲ در حالی که مشغول ساخت فیلم جدید خود به نام «دریای دیگر» بود و در هنگام عبور از خیابان بر اثر تصادف با یک موتورسیکلت به شدت مجروح شد و به بیمارستانی منتقل شد؛ اما در همان شب و در سن ۷۶ سالگی درگذشت.