برای بعضی از ایرانیان این تصور وجود دارد که تغییر دین در ایران صرفا پدیدهای است برای این که بهانهای شود برای افراد تا بتوانند از کشوری دیگر تابعیت بگیرند و آن را بهانهای کنند برای زندگی قانونی در غرب. به همین علت بسیاری بر این باور هستند که بسیاری از این نمونههای تغییر دین نمونههایی دروغین هستند و افراد باورمند به این پروسه باوری ندارند. اگرچه نمونههایی دروغین از ادعاهای تغییر دین از اسلام به ادیان و آئینهایی همچون بهاییت مشاهده شده و افرادی توانستهاند به واسطه آن پناهندگی کشورهایی همچون آمریکا را بگیرند ولی واقعیت این است همه نمونهها اینگونه نیست.
نمونههایی راستین از تغییر دین در کشور وجود دارد که از قضا باورمندان آن اساسا عزمی برای خروج از کشور نیز ندارند. به عنوان نمونه میتوان به سه جوان گیلانی اشاره کرد که اخیرا از سوی «دادگاه» انقلاب رشت مجموعا به ۱۵ سال حبس و پرداخت جزای نقدی محکوم شدند. جرم چه بود؟ تغییر دین! این افراد احمد (یوحنا) سرپرست، ایوب (فرزین) پور رضازاده و مرتضی حاجب مشهود کاری، نام دارند. اتهامات این افراد «تشکیل کلیسای خانگی، ارتباط با عوامل تبشیری صهیونیستی و فرقه برانهامیست در خارج از کشور» اعلام شده و هر کدام به ۵ سال و یک روز حبس و پرداخت جریمه یک میلیون و هشتصد هزار تومانی محکوم شدند.
وکیل آنان در گفتوگویی که با خبرگزاری حقوق بشری هرانا داشت درباره پرونده آنان به نقض مکرر قانون و حقوق متهمان در پروسه این محاکمه اشاره کرد و گفت: «روند رسیدگی به این پرونده در یک مسیر غیرقانونی و با فشار ضابطین و تحت تاثیر قراردادن قاضی رسیدگیکننده و ایجاد حواشی و غوغاسالاری بود تا به هدف خود در محکومیت موکلین برسند. … مطابق محتویات پرونده موکلین نه تنها جرمی مرتکب نشدهاند بلکه بر اساس اصل آزادی عقیده و منع تفتیش عقاید و اصل تفسیر مضیق قوانین جزایی مورد ظلم نیز قرار گرفتهاند که در یک روند دادرسی عادلانه قطعا محکوم نخواهند شد.»
جمهوری اسلامی همواره نوکیشان مسیحی را با اتهامهای عجیب محبوس میکند
این سه جوان توسط اطلاعات سپاه بازداشت شده بودند و خانواده آنها نیز از سوی سرکوبگران اطلاعات سپاه تهدید شدند که مبادا اطلاعاتی از بازداشت این سه تن در اختیار رسانهها بگذارند. این سه در شهریور ۱۴۰۰ بازداشت شده بودند و وثیقهای که برای آزادی موقت آنان صادر شده بود ۴۰۰ میلیون تومان بود. جمهوری اسلامی در ظاهر خود را متعهد به اعلامیه جهانی حقوق بشر نشان میدهد و آن را به رسمیت شناخته است. ماده ۱۸ همین اعلامیه بر لزوم آزادی فکر، وجدان و مذهب تاکید میکند. دقیقا به همین علت است که جمهوری اسلامی اتهامات عجیب به این افراد میبندند همچون اتهام ارتباط با صهیونیسم!
در جمهوری اسلامی علیرغم آنکه مسیحیت به رسمیت شناخته شده است و از جمله سه دینی است که از آن به عنوان ادیان مشروع در قانون نام برده شده است ولی فشار بر مسیحیان از بدو تاسیس جمهوری اسلامی وجود داشته است و حتی قتل آنان نیز رقم خورده است. دستکم تا کنون هشت چهره مسیحی ایرانی در طول این سالها به قتل رسیدهاند که از جمله آنها میتوان از ارسطو سیاح، بهرام دهقانی، منوچهر افغان، حسین سودمند، هایک هوسپیانمهر، مهدی دیباج، طاطاوس میکائیلیان و محمدباقر یوسفی نام برد. جز حسین سودمند که به «جرم» ارتداد در زندان مشهد اعدام شد بقیه این چهرههای برجسته مسیحی به قتل رسیدند.
پرسش ساده است؛ چرا جمهوری اسلامی در حالی که خود در کشورهای دیگر به تبلیغ تشیع میپردازد و بقیه را تشویق میکند که به این مذهب بگروند تاب آن را ندارد که شهروندان ایران به مذهب دیگری بگروند؟