Search

English

خطاهای تربیتی والدین

والدین خوب، خوب به دنیا نیامده‌اند؛ بلکه خود را پرورش داده‌اند، با عشق فراوان، احترام و رفتاری که ارزشمند به نظر می‌رسد. تربیت کودکان وظیفه بزرگی است. با تربیت صحیح می‌توان موانع بسیاری را از سر راه کودک برداشت تا کودک در بزرگ‌سالی خوشبخت، با اعتمادبه‌نفس و مسئولیت‌پذیر شود. اغلب والدین بر این باورند که پیاده‌سازی ارزش‌ها و خواسته‌های‌شان در عمل کار دشواری است. استفاده از یک شیوه‌ صحیح فرزندپروری که هر دو والدین با آن موافق باشند می‌تواند این دشواری را آسان‌تر کند.

بدترین خطایی که برخی والدین به غلط آن را شیوه تربیتی می‌دانند، خشونت است. خشونت فیزیکی و خشونت عاطفی، تحقیر‌کردن، جملات آسیب‌زننده و تخریب و تمسخر کودک.

البته والدین ممکن است اشتباهات تربیتی داشته باشند؛ اما مهم است بدانند که در این نقطه مرتکب اشتباهی شده‌اند که باید در مورد آن بیندیشند، راهنمایی بگیرند و یاد بگیرند در موقعیت‌های مشابه بعدی از راه‌حل درست استفاده کنند.

اما چنانچه خطاهای تربیتی دائما تکرار شود؛ قضاوت ارزشی راجع به کودک صورت گیرد، آزادی کودک محدود شود و شخصیت کودک تخریب شود، بدین معنا ست که والدین از مسیر درست تربیتی خارج شده و در مسیر خشونت عاطفی به کودک قرار گرفته‌اند. بسیاری از این رفتارها از ناآگاهی والدین و نخواستن راهنمایی سرچشمه می‌گیرند و آسیب‌هایی به کودکان وارد می‌کنند که غالبا جبران‌ناپذیرند.

بدترین خطاهای تربیتی والدین:

۱- خشونت فیزیکی و روانی: کتک‌زدن کودک و استفاده از کلمات تحقیرآمیز به هر دلیل و بهانه‌ای انجام شود، خشونت است و عواقب جبران‌ناپذیری به همراه دارد.

۲- محروم‌کردن از عشق: محروم‌کردن کودک از عشق به صورت آگاهانه و به عنوان تنبیه روشی بسیار بی‌رحمانه است. اگر چه بعضی والدین نمی‌توانند به دلیل گذشته خود عشق و علاقه‌شان را به کودک نشان دهند؛ اما همه والدین می‌توانند خوب و محترمانه با کودک رفتار کنند. وقتی کودک عمل اشتباهی انجام می‌دهد نگویید: «چون این کار رو کردی دیگه دوستت ندارم،» یا «اگر فلان کار را بکنی دیگر دوستت نخواهم داشت.»

۳- بی‌توجهی: کودکان به آنچه به زعم خودشان به‌خوبی انجام می‌دهند افتخار می‌کنند و می‌خواهند آنچه را تجربه کرده‌اند با افراد مهم زندگی خود به اشتراک بگذارند. بی‌توجهی و نشان‌ندادن علاقه کودک را می‌آزارد. حتی اگر شده برای لحظه‌ای، کار خود را متوقف کنید و با میل و دقت به کودک گوش بدهید.

۴- الگوی بد‌بودن: کارل والنتین، کمدین آلمانی، می‌گوید: «ما نمی‌توانیم کودکان را تربیت کنیم، چرا که آن‌ها به هر حال از ما تقلید می‌کنند.» تربیت از راه سرمشق صورت می‌گیرد. شما می‌توانید هر چقدر می‌خواهید حرف بزنید، نصیحت کنید و آموزش بدهید؛ اما تا زمانی که به گونه دیگری رفتار کنید موفقیتی کسب نخواهید کرد. برای الگوی خوب‌بودن لازم نیست انسان کامل و بی‌خطایی باشید، فقط کافی است کاملا انسان باشید و نقش بازی نکنید.

۵- آزار کودک برای تبدیل او به نماد موقعیت اجتماعی: بعضی از والدین با اجبار، القا یا تطمیع به کودک لباس یا کفش شیک یا مارکی خاص می‌پوشانند تا موقعیت اجتماعی خود را نزد دیگران باارزش نشان دهند. از کودک برای این‌که نماینده موقعیت اجتماعی شما باشد سوء‌استفاده نکنید. این کار بی‌حرمتی به کرامت کودک و دزدی از شخصیت او است.

۶- رقابت با والدین دیگر: از رقابت با سایر والدین اجتناب کنید؛ چرا که چنین رقابتی بر خلاف رقابت در بازار آزاد موجب افزایش کیفیت نمی‌شود!! کودکان را با یکدیگر مقایسه نکنید. چون کودکان با هم متفاوت‌اند، همان‌گونه که والدین با هم متفاوت‌اند. مقایسه کودک با دیگری بر عدم توانمندی کودک در چیزی تمرکز دارد که هنوز قادر به انجام آن نیست. این کار نه‌تنها موجب تقویت مهارت‌های کودک نمی‌شود؛ بلکه به حس ارزشمندی او لطمه جدی می‌زند.

۷- فشار فکری یا بدنی زیاد: با این نیت که کودکان موفق، کارآمد و توانمندی داشته باشید آن‌ها را تحت فشار قرار ندهید. غرایز کودکی و بازی‌های آزاد دو امر بسیار مهم برای رشد شخصیت کودک هستند که در نتیجه فشار بیش از حد برای آموزش به او، آسیب می‌بینند.

۸- سهل‌گیری بیش از حد: سهل‌گیری به کودک به اندازه سخت‌گیری به او بد است. وقتی با کودک همراه نیستید، دنیا را به او نشان نمی‌دهید و برای‌اش شرح نمی‌دهید، او را به حال خود رها می‌کنید و به او کمک نمی‌کنید تا راه مناسب خود را بیابد، در واقع نیازهای کودکانه‌اش را نادیده گرفته‌اید.

۹- عدم محافظت از کودک در مقابل آسیب‌های رسانه‌ها: والدین باید از کودکان خود در برابر بسیاری از محرک‌هایی که بار احساسی اضافی به کودک تحمیل می‌کنند، محافظت کنند. تلویزیون، گوشی‌های هوشمند یا کامپیوتر، ابزارهای بدی نیستند؛ آنچه غلط است استفاده نامناسب از این ابزارها است. استفاده زیاد و کنترل‌نشده.

۱۰- برقرای رابطه دوستی با کودک: این‌که کودک دیر یا زود از والدین جدا شود، طبیعی‌ترین فرآیند در جهان هستی است. به‌ویژه هنگام بلوغ بسیار مهم است که کودک در جامعه نقش خود را پیدا کند و با والدین مرزی معین داشته باشد. بعضی از والدین نقش رفیق یا کسی که قلب‌اش جوان مانده را برای نوجوان بازی می‌کنند، این امر باعث گیج‌شدن نوجوان می‌شود و مانعی می‌شود که نوجوان راه خود را به سوی استقلال و رهایی از وابستگی پیدا کند.

 

آیا شما از آن دسته والدینی هستید که این خطاها را انجام داده‌اید؟ آیا کودک شما هنوز در اتاق شما می‌خوابد؟ آیا ساعت‌های زیادی تلویزیون تماشا می‌کند؟ آیا در تربیت کودک خود به مشکل برخورده‌اید؟ اگر پاسخ شما به این سوالات «بله» است، خودتان را سرزنش نکنید و تحت فشار قرار ندهید؛ کافی است انتقادپذیر باشید و راهنمایی بخواهید یا کتاب‌هایی را که در زمینه تربیت کودک وجود دارند با دقت بخوانید و اجرا کنید.

انتشارات بیشتر ...