Search

English

زندگی در حاشیه

حاشیه‌نشینی پدیده‌ای است که در جریان رشد شهرنشینی شکل گرفت. این پدیده نشان از رشد ناموزون شهرها و عدم تعادل فیزیکی شهرها دارد. در تعریف «بانک جهانی» از حاشیه‌نشینی این‌گونه آمده است: «بخش‌هایی از شهر که مورد غفلت واقع شده‌اند و کیفیت و شرایط زندگی در آن به شدت پایین است.» حاشیه‌نشینی در تمام شهرهای دنیا وجود دارد اما آنچه که اهمیت دارد میزان رشد و گستردگی آن است که در سال‌های اخیر در ایران روند بسیار تندی را طی کرده است.

در سال‌های گذشته وقتی از حاشیه‌نشینی در ایران صحبت می‌شد، تهران و مناطق حاشیه‌ای آن بود که مطرح می‌شد، اما اکنون زاهدان، مشهد، اردبیل، سنندج، همدان، تبریز و کرج نیز از شهرهایی هستند که تعداد حاشیه‌نشینان آن‌ها روزبه‌روز بیش‌تر می‌شود. برای مثال و براساس آمارهای رسمی، بیش از یک‌میلیون حاشیه‌نشین در شهر مشهد زندگی می‌کنند.  

به عنوان مثال این پدیده در سنندج به اندازه‌ای بحرانی‌ست که این شهر از پنج شهری قلمداد شده که در طول سال‌های ۲۰۰۴ تا ۲۰۱۰ و از سوی بانک جهانی اعتباری برای مقابله با حاشیه‌نشینی به آن اختصاص داده شده است. همینطور می‌توان به مشهد و استان خراسان رضوی اشاره کرد که بیش‌ترین جمعیت حاشیه‌نشین را در خود جای داده است. «محمدکمال سروی‌ها»، نایب رئیس شورای اسلامی شهر مشهد، در سال ۹۴ گفت: «این کلان‌شهر ۲۰ درصد بیش‌تر از میانگین کشوری حاشیه‌نشین دارد و بالغ بر ۳۳ درصد از جمعیت در حاشیه شهر زندگی می‌کنند.»

آمار و ارقام حاشیه در کشور

در‌‌ سال ۸۵ که «محمدباقر قالیباف»، شهردار تهران، از وجود ۳۵ تا ۵۰ درصد جمعیت حاشیه‌نشین در تهران سخن گفته بود، «محمد سعیدی‌کیا»، وزیر وقت مسکن و شهرسازی، نیز در مصاحبه‌ای این‌گونه اعلام کرده بود: «هم اکنون بیش از یک هشتم جمعیت شهری کشور به صورت حاشیه‌نشین در حوالی شهر‌ها زندگی می‌کنند که اگر هرچه سریع‌تر این موضوع مورد توجه جدی واقع نشود، طی ۱۰ سال آینده جمعیت حاشیه‌نشین کشور دو برابر خواهد شد.»

شاید پیش‌بینی سعیدی‌کیا به واقعیت پیوسته است. چون در همین مرداد ۹۴ بود که «عباس آخوندی»، وزیر مسکن و شهرسازی، یک سوم شهروندان ایرانی را حاشیه‌نشین اعلام کرد. او با اشاره به زندگی نزدیک به ۱۸ میلیون نفر از ۵۵ میلیون نفر جمعیت شهری در حاشیه، حاشیه‌نشینی را صرف زندگی در حاشیه شهر‌ها ندانست و گفت: «منظور از حاشیه‌نشینی، دوری فیزیکی از مرکز شهر نیست؛ بلکه منظور هر نوع دوری از جامعه را شامل می‌شود که می‌تواند شامل مناطق مرکزی شهر‌ها هم باشد… بسیاری از این شهروندان خود را شهروند درجه دوم احساس می‌کنند که از سوی دیگر شهرنشینان به حاشیه رانده شده‌اند؛ خواه ساکنان مناطق واقعا حاشیه‌ای باشند و خواه ساکن مناطق مرکزی شهر‌ها که از نظر فیزیکی حاشیه‌نشین نیستند اما از نظر روانی احساس حاشیه‌نشینان را دارند.»

اما با این حال به نظر می‌رسد که همچنان تعریف درستی از حاشیه‌نشینی در میان نهادهای ذیربط وجود ندارد و‌‌ گاه آمارهای ضد و نقیضی اعلام می‌شود. به عنوان مثال «محمد سعید ایزدی»، معاون وزیر راه و شهرسازی و مدیرعامل شرکت عمران و بهسازی شهری کشور، در مردادماه ۱۳۹۴ از سکونت ۲۰ میلیون ایرانی در سکونت‌گاه‌های غیررسمی سخن گفته بود و این آمار در حالی اعلام می‌شد که در تیر‌‌ماه همان سال «علی اکبر سیاری»، معاون بهداشت وزارت بهداشت، آمار حاشیه‌نشیان کشور را هشت میلیون نفر برآورد کرده بود. «عباس صلاحی»، عضو هیئت رئیسه کمیسیون اجتماعی مجلس، نیز در گفت‌وگو با سایت «خانه ملت» به وجود ۱۰ میلیون حاشیه‌نشین در کشور اشاره می‌کند! مشخص نیست با این اختلاف آماری بالا بین خود مسئولان رده بالای مربوطه، چگونه برنامه‌های مربوط به سامان‌دهی حاشیه‌نشینی در کشور می‌تواند شکل بگیرد؟

عوامل موثر بر حاشیه‌نشینی

اما شاید مهم‌تر از آمار حاشیه‌نشینان این باشد که بدانیم چه عواملی زندگی در حاشیه را می‌آفرینند؟ حاشیه‌نشینی در ایران مانند شهرهای دنیا دارای قدمت زیادی است اما رشد آن بیش‌تر به بعد از جنگ هشت ساله ایران و عراق و اواسط دهه ۷۰ و دهه ۸۰ برمی‌گردد. «بیکاری و دسترسی نداشتن به اشتغال مناسب در روستا‌ها و شهرهای کوچک» و «نبود نظارت‌های لازم از سوی مدیران شهری» از مهم‌ترین عوامل حاشیه‌نشینی اعلام شده‌اند.

«کامبیز مصطفی‌پور»، جامعه‌شناس و کار‌شناس شهرسازی، با برتری‌دهی به عامل اقتصادی در چرایی پدیده حاشیه‌نشینی می‌گوید: «بیکاری ناشی از ضعف زیرساخت‌ها و کمبود اشتغال در نقاط محروم و تمرکز امکانات در کلان شهر‌ها موجب مهاجرت خیل عظیمی از جوانان جویای کار به شهرهای بزرگ و صنعتی می‌شود. این افراد مهاجر جویای کار به دلیل ضعف قوانین و بازار ناکارآمد زمین در نقاطی از شهر که تاسیسات شهری مناسب و کافی ندارند، سکنی می‌گزینند که همه این عوامل به توسعه حاشیه‌نشینی منجر می‌شود.»

با مطالعات موردی ثابت شده است که در بحث از حاشیه‌نشینی این عوامل اقتصادی هستند که نقش اصلی را دارند. بیکاری و فقر از عوامل بسیار مهمی هستند که به زعم کار‌شناسان یک روستایی را تشویق به مهاجرت به شهر می‌کند و در کشوری مانند ایران نه تنها خیلی از رویا‌ها برآورده نمی‌شوند، مشکلات فراوان اجتماعی نیز حول آن آفریده می‌شوند. در تحقیقاتی که صورت گرفته است «گسترش رفتارهای بزهکارانه نظیر مصرف داروهای مخدر، مشروبات الکلی، رفتارهای نامشروع جنسی، خرابکاری و فرار از خانه و مدرسه» با حاشیه‌نشینی مرتبط دانسته شده است و حاشیه‌نشینی نیز با «فرهنگ فقر» پیوند داشته است.

اما نکته جالب این است که در کنار تسلط عامل اقتصادی در پدیدار شدن حاشینه‌نشینی، برخی از کار‌شناسان بر عامل فرهنگی نیز تاکید می‌کنند. به عنوان مثال «طمهورث شیری»، جامعه‌شناس و استاد دانشگاه، به تفاوت نگاه بین یک فرد مهاجر روستایی با نگاه غالب فرهنگی در شهر اشاره می‌کند و می‌گوید: «اگر فرد مهاجر از لحاظ مالی نیز توانایی زندگی در مرکز شهر را داشته باشد به دلیل تفاوت فرهنگی ترجیح می‌دهد که به حاشیه و اطراف شهر که افرادی با دیدگاه و شیوه رفتار زندگی وی سنخیت بیش‌تری دارند نقل مکان کند چرا که کلان شهر‌ها مسائل و شیوه زندگی خاص خود را دارند و هضم این شیوه برای فرد آسان نیست.»

البته نکته مهم دیگر نیز این است که حاشیه‌نشینی همیشه هم ناشی از مهاجرت روستاییان به شهر نیست. بلکه به عقیده برخی جامعه‌شناسان، بیش‌تر از آن به علت سرریزشدن جمعیت ناتوان از تهیه مسکن در شهر به حاشیه شهر‌ها اتفاق می‌افتد. به عنوان مثال «قمر فلاح»، جامعه‌شناس شهری، «ضوابط و مقررات دست و پاگیر و ناکارآمدی مدیریت شهری» را از عوامل گریز مردم از شهر به حاشیه می‌داند.

او در مقام راه حل می‌گوید: «تجربه بسیاری از کشور‌ها نشان داده است که ساخت مسکن‌های اجتماعی که از سوی دولت‌ها برای اقشار کم‌درآمد ایجاد می‌شود یکی از راهکارهای مناسب برای حل این مشکل است… البته من امیدی به موفقیت‌آمیز بودن اجرای این طرح در ایران ندارم چرا که شکل‌گیری حاشیه‌نشینی جدا از نظام اقتصادی کشور نیست. در جامعه‌ای که با مشکلات اقتصادی رو به رو است، رفع مشکلات حاشیه‌نشینی به راحتی امکان‌پذیر نیست.»

 

انتشارات بیشتر ...