زندان قرچک که به نام «ندامتگاه شهرری» هم شناخته میشود، از بدنامترین زندانهاییست که جمهوری اسلامی متهمان و مجرمان را در آنجا جای میدهد. این زندان در ابتدا مرغداری و سپس مرکز ترک اعتیاد مردان بود و در سال ۱۳۸۹ زندان زنان شد. وضعیت در این زندان چنان بد است و چنان امکانات بهداشتی و درمانی و نظافت بد است که از آن به «کهریزک دوم» یاد میشود. این زندان محل نگهداری زنانی است که به اتهاماتی همچون قتل یا دزدی مسلحانه در آنجا هستند و طبیعیست که نگهداری متهمان سیاسی در چنین زندانی برای آنان شکنجه مضاعف است.
در تابستان امسال بود که نامهای از برخی از زندانیان زن محبوس در این زندان منتشر شد. فضایی که این زندانیان از قرچک تصویر کردهاند، گویی شبیه به یکی از اردوگاههای اجباری رژیمهای کمونیستی سابق بود. به گفته این زندانیان، شرایط این زندان آناندازه سخت است که حتی برخی از زندانیان خودکشی میکنند
.آنها که این نامه را به «حشمتالله حیاتالغیب» – مدیرکل سازمانهای زندانهای تهران – نوشته بودند به بازدید او از زندان قرچک پرداختند که با این کمتر از ۱۰ دقیقه طول کشیده بود ولی برای همان ۱۰ دقیقه: «زندانیان بالغ بر دو هفته در رنج و عذاب بودند تا بلکه صحنهآرایی صورت گیرد و مشکلات با چیدن ویترین نادیده گرفته شوند».
مشکلاتی که پنهانکردنی نبود: «صحنه آرایی چون کندن طناب رخت آویزهای زندانیان رختشویی که سالهاست تنها راه تامین مخارجشان شستن لباس دیگر زندانیان است، شستن تمام زندان توسط زندانیان، آوردن گلدان در کریدور برای همان بازدید چند دقیقهای و… ولی ما زندانیان بند ۵ اندرزگاه یک زندان زنان قرچک ورامین در همان بازدید سعی داشتیم مشکلات زندان را برای شما و هیئت همراهتان بازگو کنیم ولیکن تلاشمان بیهوده بود».
توصیف سپیده قلیان از زندان قرچک: زندانی فاقد هرگونه امکانات اولیه، مملو از فشار و توهین و تحقیر
به روایت زنانی بپردازیم که این زندان را تجربه کردهاند؛ «عاطفه رنگریز» که در تابستان ۹۸ در این زندان زندانی بود، در نامهای نوشته بود: «قرچک نام مستعار جهنم است». او در بخشی از نامه خود مینویسد: «در اینجا ده بند است و هر بند به طور تقریبی صدوبیست تا صدوپنجاه نفر جمعیت دارد. به جز بند مادران یا بندی که سرنوشت کودکانش از همان ابتدا محکوم به شکست است. کودکانی که نه شب را میبینند، و نه پدر را، و نه بیرون را، و نه پارک ملی را و نه چیزهای ملی شده را! و اما میبینند درهای بسته و قفلهای بسیاری را و آیا کودکان اینجا خواب ستارهی قرمز را میبینند؟!»
«منیره عربشاهی» که به علت اعتراض به حجاب اجباری همراه با دخترش یاسمن آریانی بازداشت شده است و اکنون – در پاییز ۹۸ – در زندان قرچک زندانی است در نامهای از این زندان به وضعیت بهداشتی فاجعهبار این زندان اشاره میکند و تاکید میکند که در این زندان جداسازی بهداشتی مورد نیاز در زندانها انجام نمیگیرد. به گفته او حتی آزمایشات پزشکی هم که در زندانها میشود، صرفا برای مناسبات مربوط به «پذیرش افراد در زندان» است نه بهبود شرایط زندانیان.
منیره عربشاهی در نامه خود مینویسد: «در زندان قرچک، زنان در بدو ورود مورد معاینات پزشکی توسط تیمی از جانب بهداری قرار میگیرند و پس از بررسی سلامت افراد بیماری های واگیردار شناسایی میشود. افراد در کلینیکی معروف به کلینیک مثلثی معاینه و مورد آزمایشات اولیه قرار میگیرند و تست ایدز، هپاتیت و .. در مورد آنان انجام میشود. اما آنچه که هرگز به عمل در نمی آید اعلام نتایج این آزمایشات و جداسازی زندانیان مبتلا به بیماری های خطرناک از دیگر افراد است. آنچه که مشخص است دلیل انجام این قبیل آزمایشات فقط و فقط تکمیل پرونده و رزومه سازی برای زندانیان جهت ارائه کار تکمیلی پذیرش افراد در زندان است و هدفی جهت بهبود شرایط و کاهش خطرات احتمالی را در بر ندارد».
این گزارش را میتوان با نقل روایتی از «سپیده قلیان» تمام کرد که خود ماهها در این زندان بسر برده است. او به انتقال خود به این زندان میپردازد و میگوید: «زندان زندان است و زندانی زندانی! خانم مسئول زندان گفت با تصمیم دادستان و برای تادیب من را قرچک ورامین منتقل میکنند. یعنی دستگاه قضایی و نهادهای بالادستی هم دقیقاً میدانند در اینجا چه خبر است: زندانی فاقد هرگونه امکانات اولیه، مملو از فشار و توهین و تحقیر. اکنون که زندانی این تبعیدگاه ضد انسانی هستم، آنچه که از روزهای انتهایی آبان سال گذشته تا امروز بر سرم آمده است را مرور میکنم. بازداشت غیر انسانی، شکنجه، بهتان، انفرادی، پخش اعترافات اجباری، ضرب و شتم و بازداشت خود و اعضای خانواده، زندان، از زندان به زندان، و از زندانی به زندانی دیگر»