Search

English

یلدا حریف این همه سختی شود مگر

شب یلدا در پهنه تاریخ

حشن یلدا را در ایران جشنی هفت هزارساله می‌دانند. جشن یلدا و آیین‌های باستانی مرتبط با آن – بنا به اقوال تاریخی – برگرفته از آیین میتراییسم (مهرپرستی) است و قبل از ظهور زرتشت برگزار می‌شد. یلدا در لغت به معنای زایش زادروز است. بنا به باور ایرانیان باستان، آخر پاییز و اول زمستان، شب زایش خورشید است. در واقع مردم دوران باستان به این نکته واقف شدند که آخرین روز پاییز کوتاه‌ترین روز است و پس از آن روز‌ها بلند‌تر و شب‌ها کوتاه‌تر می‌شوند. به عبارت دیگر، در این جشن، طی‌شدن بلند‌ترین شب سال و به دنبال آن بلندتر شدن طول روز‌ها در نیم‌کره شمالی که مصادف با انقلاب زمستانی است، گرامی داشته می‌شود. از این‌رو بود که یلدا را شب زایش مهر و خورشید می‌نامند. بنا به باور مورخان، این‌که ایرانیان در شب یلدا بیدار می‌مانند و خود را سرگرم می‌کنند به بلندی شب یلدا مربوط است. این‌که اندوه غیبت خورشید و تاریکی و سردی روحیه آن‌ها را تضعیف نکند.

به شب یلدا، شب چله نیز گفته می‌شود. چله که برگرفته از عدد چهل است، در اینجا لزوما به معنای چهل روز نیست و  صرفاً نشان‌دهنده گذشت یک دوره زمانی معین  است. برای ایرانیان باستان شب یلدا و روز پس از شب یلدا، شب و روز جشن و شادی بود. روز پس از یلدا خوروز (روز خورشید) نام داشت و در آن به استراحت می‌پرداختند و جشن می‌گرفتند. «ابوریحان بیرونی» در «آثار الباقیه» در باب شب یلدا و فردای آن چنین می‌گوید: «و نام این روز میلاد اکبر است و مقصود از آن انقلاب شتوی (زمستانی) است. گویند در این روز نور از حد نقصان به حد زیادت خارج می‌شود و آدمیان به نشو و نما آغاز می‌کنند و پری‌ها (دیو‌ها) به ذبول و فنا روی می‌آورند… دی ماه، که آن را خور ماه نیز می‌گویند، نخستین روز آن خرم روز (خُره روز) است و این روز و این ماه هر دو به نام خدای بزرگ است… این جشن را، یعنی روز اول دی ماه را (نود روز) نیز می‌گویند. چون میان آن تا نوروز درست نود روز فاصله است.»

همان‌طور که ایرانیان امروزه برای شب یلدا خوراک مخصوص خود را دارند، در دوران باستان نیز برای جشن یلدا سفره مخصوص به خود وجود داشت. سفره شب یلدا «می‌زَد» نام داشت و آجیل و میوه در آن قرار داده می‌شد. به زبان تفصیلی، می‌زد سفره‌ای بود که اقلام غذایی غیرنوشیدنی مانند گوشت و نان و شیرینی و حلوا در آن نهاده می‌شد. در باب جنبه دینی این سفره گفته می‌شود: «این سفره جنبه دینی داشت و مقدس بود و از ایزد خورشید روشنایی و برکت می‌طلبیدند تا در زمستان به خوشی سر کنند و میوه‌های تازه و خشک و چیزهای دیگر در سفره تمثیلی از آن بود که بهار و تابستانی پربرکت داشته باشند و همه شب را در پرتو چراغ و نور و آتش می‌گذراندند تا اهریمن فرصت دژخویی و تباهی نیابد.»

نسبت یلدای ایرانی یا کریسمس مسیحی

با نفود میتراییسم به سرزمین‌های غربی، میتراییسم در امپراتوری روم بسیار گسترده شد و جشن‌های مرتبط با این آیین همچون شب یلدا نیز در آن سرزمین‌ها نهادینه شد. با ظهور مسیحیت و کشاکش‌هایی، کلیسا نیز بعضی از رسوم پایدار این آیین را پذیرفت و آن را مسیحی کرد. از جمله اینکه ۲۵ دسامبر که به عنوان میلاد مسیح شناخته می‌شود، از لحاظ تاریخی منطبق با آیین یلداست. تاثیر یلدا بر جشن مسیحیان آنچنان گسترده است که حتی برخی نمادهای مربوط به مراسم مسیحیان را برگرفته از نمادهای مربوط به جشن یلدا می‌دانند. بر این اساس است که بسیاری از مورخان جشن کریسمس مسیحیان را‌‌ همان جشن یلدای شرقی‌ها می‌دانند.  این نسبت حتی در اشعار فارسی هم تجلی پیدا کرده است. چنان‌که «سیف اسفرنگی» هم می‌گوید که یلدا شهرت خود را از نام مسیح دارد:

سخنم بلند ‌نام از سخن تو گشت و شایـد /  که درازنامی از نام مسیح یافت یلـــــدا

«هاشم رضی» محقق متون باستانی، در رابطه با شب یلدا و نسبت آن با کریسمس می‌گوید: «این شب را با شب میلاد مسیح تطبیق کرده‌اند. باید توجه داشت که جشن میلاد مسیح (نوئل) که در بیست و پنجم دسامبر تثبیت شده برابر با تحقیق، همزمان با جشن ظهور میترا (مهر) بوده که مسیحیان در سده چهارم میلادی آن را روز تولد عیسی قرار داده‌اند. در برخی منابع آمده است که در پی گسترش آیین مهرپرستی (میتراییسم) از ایران به روم و کشورهای اروپایی، روز ۲۱ دسامبر به عنوان تولد میترا جشن گرفته می‌شد که پس از قرن چهارم میلادی در پی اشتباه محاسباتی (جابجایی) به ۲۵ دسامبر انتقال یافت و سیصد سال پس از میلاد عیسی مسیح، کلیسا همزمان جشن تولد مهر و زادروز عیسی مسیح را به عنوان روز کریسمس پذیرفت و به عنوان آغاز سال نو جشن گرفته شد و حتی درخت سرو و ستاره بالای آن یادگاری از کیش مهر است.» در این لینک و این لینک می‌توانید پژوهشی جالب از نسبت جشن یلدا با کریسمس مسیحیان بخوانید.

یلدا در افغانستان

یلدا در افغانستان نیز جشن گرفته می‌شود با این حال این جشن در دوره طالبان ممنوع بود. اکنون نیز به رغم وجود یک حکومت غیرمذهبی در افغانستان، برخی از تندروهای مذهبی این جشن را نمادی از کفر و آتش‌پرستی می‌دانند. اما با این حال و اکنون، شهرهایی چون بلخ و هرات و مزارشریف و کابل میزبان مراسم‌هایی هستند که برای بزرگ‌داشت شب یلدا برگزار می‌شود. مراسم‌هایی که موسیقی سنتی، شعرخوانی و خوراک‌های یلدایی از طرف نهادهای فرهنگی برگزار می‌شود. در افغانستان نیز مانند ایران، انار و هندوانه دو عنصر مهم در جشن‌های یلدا هستند.

بنا به گفته «نصرت‌الله اقبال»، روزنامه‌نگار افغانستانی، با این‌که اکنون در افعانستان یلدا گرامی و محبوب است اما با نزدیک شدن این شب، امامان مساجد شب یلدا را «غیراسلامی و یک فرهنگ کفری» می‌خوانند اما خانواده‌های بافرهنگ که از لحاظ اقتصادی هم وضع خوبی دارند، به تجلیل از این مراسم می‌پردازند. به گفته این روزنامه‌نگار، شب یلدا در مناطق شمالی افغانستان مانند بدخشان، مزارشریف، پنجشیر، بغلان و غیره از اقبال و فراگیری بیش‌تری برخوردار است.

«مختار وفایی»، دیگر روزنامه‌نگار افغانستانی، نیز به اختناق دوره طالبان اشاره می‌کند که چگونه یلدا را به یک ممنوعه تبدیل کرده بود. او در توضیح بیش‌تر می‌گوید: «از سال‌ها قبل که من به‌یاد دارم مردم محل ما از یلدا یادبود می‌کردند، اما در سال‌های گذشته و تقریبا یک دهه قبل، یادبود از یلدا کم‌رنگ بود و فضای اختناق‌آلود آن زمان نیز در این کم‌رنگی نقش داشت. مثلاً طالبان این ‌ونه یادبود را از یلدا و سایر ارزش‌های فرهنگی را بدعت می‌شمرد و ممنوع و غیراسلامی اعلام کرده بود… طی یک دهه گذشته، شب یلدا هر سال در میان مردم شمال افغانستان پر رنگ‌تر می‌شود.» به گفته وفایی، همه‌ساله در آستانه شب یلدا، دانشگاه‌ها و آموزشگاه‌ها مسابقات مقاله‌نویسی در مورد اهمیت تاریخی و فرهنگی یلدا میان دانشجویان و دانش‌آموزان برگزار می‌کنند و رسانه‌های تصویری و صوتی نیز ویژه برنامه‌هایی برای شب یلدا برگزار می‌کنند.

«محمدکاظم کاظمی»، شاعر افغانستانی، در شعری خواندنی درباره یلدا، آن را این‌گونه می‌سراید:

یلدا حریف این‌همه سختی شود مگر  / سیبی که می‌خورید درختی شود مگر

مستوجب عطای بخیلان شوی شبی‌ / منظور وعده‌های وکیلان شوی شبی‌

من آمدم ترانه بیارم برایتان‌ / آجیل و هندوانه بیارم برایتان‌

روزانتان همیشه به جوزا بدل شود / شب‌هایتان همیشه به یلدا بدل شود

آن قصر زرنگار، پس از کوه و جنگل است‌ / سختی همیشه در صد و سی سال اول است‌

دیگر کلید بخت به جیب تو می‌شود / هر شب خوراک برّه نصیب تو می‌شود

تا هندوانه پوست شود صبر کن عزیز!  / آن پوست سهم توست شود، صبر کن عزیز!

 

انتشارات بیشتر ...