دکتر فرهنگ مهر، فرزند ارباب مهربان مهر، میگوید وقتی پست وزارتخانه به من پیشنهاد شد، به هویدا یادآوری کردم که مطابق با قانون، تنها مسلمانان میتوانند وزیر شوند و من که زرتشتیام نمیتوانم! هویدا پاسخ داد که بعد از انقلاب سفید شاه و ملت، این حرفها بیمعنی است. فرهنگ مهر که پانزده سال همکلاسی و همدورهای حسنعلی منصور، از مشاهیر ایران و نخست وزیر دوران محمد رضا شاه پهلوی بود، با همراهی او، هویدا و عبدالحسین بهنیا، سمتهای اداری، پژوهشی و اجرایی بسیاری را عهدهدار شد و نشانهای افتخار زیادی از جمله نشان درجه یک «آبادانی»، نشان درجه یک «کار»، نشان درجه سه و دوی «همایون» و نشان درجه دوی «تاج» و نشان درجه یک «همکاری» را دریافت کرد. آخرین مسئولیت دکتر مهر در ایران، ریاست دانشگاه پهلوی شیراز بود.
دانشگاه پهلوی که در ابتدا «دانشگاه شیراز» نامیده میشد، در ۱۹۵۹ بر اثر رایزنی شاهنشاه فقید، با رییس بنیاد راکفلر و دیگر مقامات آمریکایی به قصد تاسیس یک دانشگاه معتبر در حد دانشگاه هاروارد آمریکا در ایران بنیان گذاشته شد. با مساعدت پنج میلیون دلاری بنیاد راکفلر و حمایت شخص شاه، دانشگاه شیراز با امکانات فوقالعاده تحصیلی و رفاهی در قلب استان فارس شروع به کار کرد. دکتر مهر میگوید که دانشآموختگان این دانشگاه، بهویژه دانشآموختگان دانشکده پزشکی، در تمامی دنیا مورد استقبال بودند و چون در ایالات متحده فرصتهای اقتصادی بهتری برای دانشآموختگان ایرانی این دانشگاه وجود داشت، متاسفانه بسیاری از آنها از کشور خارج شده و ترک وطن میکردند. با تاسیس شعبات اقماری این دانشگاه، از دانشآموختگان تعهد خدمت در شهرهای کوچک استان فارس گرفته میشد تا به این ترتیب، تا حدی از «فرار مغزها» جلوگیری کرده باشند.
ریاست این دانشگاه، به وساطت دکتر اقبال به دکتر مهر پیشنهاد شده بود. شاهنشاه در گفتوگو با دکتر اقبال، فرد مناسبی را برای ریاست این دانشگاه خواستار شده بود و دکتر اقبال، فرهنگ مهر را معرفی کرده بود که مورد توجه و تایید شاه قرار گرفت. فرهنگ مهر میگوید که در بدو ورود به عنوان ریاست دانشگاه، سازمان امنیت و اطلاعات کشور، اسامی ۲۴ دانشجو و ۸ استاد را به عنوان «عناصر نامطلوب» به من دادند و خواهان اخراج آنها شدند. اما دکتر مهر با مراجعه به شاهنشاه درخواست استعفاء میدهد که باعث میشود شاه به علم دستور دهد که از ساواک بخواهد از خواسته خود عقبنشینی کند! چنین میشود و دکتر فرهنگ مهر به عنوان رئیس دانشگاه شیراز که به دانشگاه «پهلوی» تغییر نام داد، شروع به کار میکند.
از دیگر اقدامات دکتر مهر در ارتباط با آشوبهای دانشگاهی این بود که از ساواک میخواهد که هرگز مستقیما با دانشجوها تماس نگیرد بلکه از طریق مدیران ردهبالای دانشگاه، اقدام به پیگرد دانشجوها کند. دکتر مهر میگوید که در این مورد توفیق کامل نیافته است. اما دستکم در یک مورد با وساطت ایشان، فردی که بازداشت شده بود آزاد میشود و بعدها به عنوان نماینده جمهوری اسلامی در یونسکو فعالیت میکند. این فرد که احمد جلالی شاهرودی نام دارد، بعدها در سفر محمد خاتمی به سازمان ملل به دکتر مهر رجوع میکند، و مهر او را به یاد میآورد.
همینطور محمدرضا کاشانی که معاون اول نمایندگی جمهوری اسلامی در سازمان یونسکو بوده است در پاریس از دکتر مهر استقبال میکند و به یاد او میآورد که در دانشگاه پهلوی، زمانی برای مفروشکردن نمازخانه، درخواست یک تخته فرش داده بود که با مساعدت دکتر مهر تهیه و تدارک میشود. این در حالی ست که ریاست این دانشگاه، یعنی دکتر فرهنگ مهر، فردی زرتشتی بوده که علیرغم مساعدبودن قوانین و همراهی مقامات عالیرتبه مانند شخص شاه، برای مصلحتسنجی سیاسی، هرگز واقعا پست وزارتخانه را عهدهدار نشد. اما فرهنگ مهر میگوید که نشان درجه یک «همایون» به همراه یک حمایل که مخصوص وزرا بود به دلیل خدماتش در دانشگاه پهلوی به ایشان اهداء شد. شاید نشانی دلجویانه از ناحیه مقامات وقت آن زمان تا بگویند که مهر را در حد وزیر به رسمیت میشناسند؛ حتی اگر در عمل، چنین پستی به ایشان داده نشده است.
دکتر مهر در مصاحبهای با پایگاه اینترنتی «همسایگان» از ظلمی که به او پس از انقلاب اسلامی ۵۷ رفت میگوید: «… پس از استقرار جمهوری اسلامی من را پاکسازی کردند. در نامهای برای بنیصدر، رئیس جمهور وقت، متذکر شدم که: «ما بارگه دادیم، این رفت ستم برما». … به هر حال از شیراز به تهران نقل مکان کردیم تا آن زمان که از جلوی منزل مادرم عبور میکردم و شاهد تاراج و چپاول منزل ایشان بودم. آن همه کتابها و لوازم مایملک مادرم را بردند. ایام بسیار سختی را گذراندیم تا آنجا که حتی اقامتم در تنها منزل مسکونیمان نیز خطرناک به نظر میرسید. از آن پس مخفی شدم و به کمک جمعی از دوستان با نام «حاج محمد فقیهی» به فرانسه عزیمت کردم. سپس ضمن تماس با دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی در آمریکا موفق شدم که به استخدام دانشگاه بوستن درآیم. پس از هفده سال، تا زمانی که بازنشسته شدم در آن دانشگاه تدریس میکردم.»
با وجود اینکه مهر، به عنوان یک مدیر عالیرتبه، دموکرات، و بسیار روادار با جمعیت مسلمان و حتی دانشجویان اسلامگرا و انقلابی رفتار کرده بود، اما نه تنها خود او به اصطلاح «پاکسازی» شد، بلکه اموال خود و خانوادهاش نیز در ایران مصادره شد.
مهر توضیح میدهد که در جریان سفر محمد خاتمی، رییس دولت جمهوری اسلامی، به سازمان ملل، با او دیدار و گفتوگو داشته است. خاتمی از مهر استقبال میکند و متعاقب پیگیریهای دکتر مهر و مساعدت وزیر دادگستری وقت و خرازی، وزیر امور خارجه وقت، قرار بر آزادسازی اموال و مایملک ایشان میشود. «با این همه، هیچ اقدامی صورت نگرفت!» این در حالی ست که مهر میگوید اغلب کسانی که با حکم او به دوائر دولتی معرفی و نصب شدند یا در دانشگاه مسئولیت گرفتند، پس از ۵۷ مورد تایید حکومت جدید هم قرار گرفتند و به کارشان ادامه دادند. شاهد دیگری دال بر اینکه تعلق به اقلیت زرتشتی، موجب تسویه ایشان از سمتهای دولتی و دانشگاهی شده است.
مهر پیش از اینکه بر امور دانشگاهی متمرکز شود، مدتی را در اداره سیلو (غله) خدمت کرد. او میگوید در این دوران متوجه گستردگی فساد و ارتشاء در «اداره سیلو» شده است و از رفتار مدیران ناشایست به تنگ آمده است به طوری که با همکاری دو تن از دوستانش، به فکر فعالیت اقتصادی در بخش خصوصی میافتد و اقدام به تولید لیموناد باکیفیت میکند. اما متاسفانه این هم تجربهای ناموفق و تلخ از آب درآمد! مهر میگوید عدم پرداخت رشوه به ماموران شهرداری و یک مورد شکایت قضایی، کار را دشوار کرد و محکومیت را در دادگاه در پی آورد و ناچار دوباره به خدمت در همان اداره سیلو بازگشته است. از نکات بسیار قابل توجه در زندگی فرهنگ مهر، فرصت همکاری او با یک مدیر بهایی به نام نعمتالله علایی بود که به ریاست «اداره غله» منصوب شده بود.
مدیر جدید که خود به اقلیتهای دینی تعلق داشت، فرهنگ مهر را به ریاست قسمتی که در آن خدمت میکرد، منصوب میکند و سه ماه به او فرصت اصلاح امور را میدهد. شرط این بود که اگر در این مدت موفق به اصلاح امور نشود، او را معزول کند. مهر میگوید که علایی، کیش و آیین او را به یادش میآورد و میگوید که چون فرزند مهربان مهر هستی، باید درستکار و امانتدار باشی. مهر از این آزمایش سربلند بیرون میآید و از همکار بهایی خود به نیکی یاد میکند. آنها توانستند با همکاری یکدیگر از سوءاستفادههای هنگفتی که از بودجه عمومی میشد، جلوگیری کنند و به عایدات دولت بیافزایند.
از دیگر خدمات مهم فرهنگ مهر، تاسیس اولین دوره سوادآموزی برای کارگران اداره سیلو با همکاری نعمتالله علایی است. مهر خود میگوید: «… تشکیل اولین دوره سوادآموزی کارگران در همین ایام اتفاق افتاد. به پیشنهاد دکتر علایی و برای پیشبرد امور کارگری در سیلوی تهران کلاسهای سوادآموزی برای اولین بار در ایران برپا شد، زیرا که او معتقد بود چنانچه کارگران باسواد شوند، خود قادر به تشخیص و صوابدید امور خواهند بود و گروههای سیاسی چپ چون حزب توده قادر نخواهند بود بهآسانی در ایشان نفوذ کنند. از طرفی برای تشویق آنان مقرر شد که در ازاء اخذ کلاس ۴ اکابر از وزارت معارف آن زمان، به میزان ده در صد به حقوقشان افزوده شود. بر همین روال و برای نخستین بار شرکت تعاونی کارگران را تاسیس کردیم که در آن مایحتاج اولیه کارگران با قیمت تمامشده و مناسب در اختیار ایشان قرار میگرفت. همچنین یکی از اتاقهای ساختمان اداری را به نمازخانه اختصاص دادیم که آن را با فرش و سایر وسایل مورد نیاز از وسایل سازمان غله مجهز کردیم.»
فرهنگ مهر، متولد آذر ماه ۱۳۰۲ بود و مدرک دیپلم خود را در ۱۳۲۰ در شرایطی گرفت که کشور در اشغال نیروهای متفقین – یعنی انگلستان و شوروی – بود. چون دیپلم فنی داشت، باید در دانشکده فنی تحصیل میکرد. اما او هم مانند همکلاسی خود حسنعلی منصور، علاقهمند به تحصیل در رشتههای علوم انسانی بهویژه رشته حقوق بود. با مساعدت مسئولان وقت، این دو دانشآموز مستعد توانستند همزمان در دو دانشکده فنی و حقوق تحصیل کنند.
مهر در ۱۳۲۳ از دانشکده فنی و در سال ۱۳۲۴، از دانشکده حقوق و اقتصاد فارغالتحصیل شد. او همچنین از مدرسه علوم سیاسی و اقتصادی لندن، درجه فوقلیسانس و از دانشگاه ساوتهمپتون انگلستان درجه پی.اچ.دی گرفت.
این ایرانی خدمتگزار و پاکنیت زرتشتی، در چهارم مارچ ۲۰۱۸ میلادی، معادل دوازدهم اسفند ۱۳۹۶ در حالی چشم از جهان فروبست که بر اثر بددلیهای فرقهای عناصر حکومت اسلامی، از سرزمین مادری خود دور افتاده و جفا دیده بود.