سال ١٩٨١، دختر ٢٢ سالهای در منهتن نیویورک خود را از پنجره به بیرون پرت کرد. پنج سال از مرگ او که گذشت در اتاقش نزدیک به هزار عكس پيدا شد، عكسهايى كه او از خودش گرفته بود. یک شبه او به شهرتی جهانی در عکاسی رسید، کسی که لقب آخرين عكاس مدرن را به او دادند، خودش اما در این جهان نبود و ندید. نامش فرانچسکا وودمن بود.
تولد و تحصیل
فرانچسکا در سوم آوریل ۱۹۵۸ در شهر دنور، در ایالت کلرادو آمریکا در خانوادهای هنرمند به دنیا آمد. مادرش یهودی بود و پدرش خاستگاهی پروتستان داشت. برادر بزرگش، چارلز، بعدها استاد هنرهای الکترونیکی شد. دوربین عکاسی هدیه تولد ۱۳ سالگی او بود، همان که آغازگر خلاقیتهای نابش شد.
فرانچسکا بین سالهای ۱۹۶۳ تا ۱۹۷۱ در کلرادو تحصیل کرد. در سال ۱۹۷۲ به آکادمی آبوت رفت و مهارتهایش را در عکاسی ارتقا بخشید. در سال ۱۹۷۵ در کالج طراحی “رودآیلند” مشغول به تحصیل شد و بین سالهای ۱۹۷۷ تا ۱۹۷۸ به ایتالیا رفت. به دلیل آنکه به خوبی میتوانست ایتالیایی صحبت کند با روشنفکران و هنرمندان ایتالیایی ارتباط برقرار کرد. این ارتباطات به او در شناخت بیشتر خود و آنچه که به دنبال آن بود کمک میکرد.
در سال ۱۹۷۸ فارعالتحصیل شد و به نیویورک مهاجرت کرد. میخواست که عکاس باشد، شروع کرد به ارسال پورتفولیو به عکاسیهای مد. هر بار اما با دری بسته روبرو شد.

اقدام به خودکشی
در تابستان ۱۹۸۰ به نیوهمشایر رفت. ناکامیها در پیدا کردن شغلی که دوستش میداشت و همینطور رابطه عاشقانهای که به سرانجام نرسیده بود او را به افسردگی کشاند. در پاییز ۱۹۸۰ اقدام به خودکشی کرد که در آن ناکام ماند. در ژانویه ۱۹۸۱ بار دیگر دست به خودکشی زد، اینبار از پنجرهای در نیویورک خود را به خیابان پرت کرد، راه نجاتی دیگر پیش رو نبود.
پدرش خودکشی او را به ناموفق بودنش در اخذ بورس از نشنال انداومنت (National Endowment) مربوط دانست. پنج سال پس از مرگش پدر متوجه آثارش شد و آنها را منتشر کرد. فرانچسکا که در عمر کوتاهش و عمر کوتاه عکاسیاش از دیده نشدن در رنج بود یک شبه مورد توجه بسیاری از عکاسان مطرح جهان و منتقدان قرار گرفت.
عکسها زبان دردهایش بودند
عکس های فرانچسکا سرشار از احساساتیست برای بیان دردهای پنهان شده او که در مقابل تماشاگر فراموشنشدنی جلوه میکند. نقطه مشترک در اکثر عکسهای این هنرمند لرزش دوربین است که به عقیده برخی لرزش درونی در اوج سکوت او یادآور بروز احساساتیست که به زبان نیاز ندارد. در اغلب موارد او از خود به عنوان مدل استفاده میکرد. به اعتقاد برخی منتقدان در دسترس بودن آسان و سرعت بخشیدن به روند کار از دلایل وی بوده است. او در پرترهها خود را مخفی کرده که امروزه این سبک طرفداران زیادی پیدا کرده است.
زینب مهدوی، در شرح عکسهای او مینویسد: «بزرگترین و مهمترین ویژگی عکسهای وودمن این است که خود را سوژه قرار داده و با ذهنیتی که نسبت به خود، جامعهاش و جایگاهش در زندگی دارد عکس گرفته است و مشخص است که در انزوا بهسر میبرده و از جایگاهش راضی نیست و شاید حقکشی در حقش انجام شده همانطور که در تمام دورانهای زندگی بشر به زن روا شده است. در عکس میبینیم که خود را از موهایش آویزان کرده بهگونهای که گویی خود را مجازات میکند که تداعی کننده مجازاتی است که به زنان مسلمان نسبت داده میشود که اگر ناپاک باشند در آخرت از موهایشان آویزان خواهند شد.»
فرانچسکا جایگاهی را بدست آورد که پیش از این اغلب از آن مردان بود. عکاسان مطرح جهان از آنچه که او خلق کرده بود، حیرت کرده بودند. او در پرترههایش خود را پنهان میکرد. سبک او آنتیپرتره خوانده میشود. عکسهای برهنه و گاه محو و فراواقعگرایانه او از خود و زنان دیگرهمچنان موجب نقد و ستایش منتقدان است.

از پیشگامان هنر فمینیستی بود
فرانچسکا را از پیشگامان هنر فمنیستی نیز میخوانند. بدن برهنه و ویدیو یا عکس، دو ابزار تازهای بودند که آوانگاردیستهای فمینیست دهه هفتاد به بعد از آن به عنوان مناسبترین رسانههای بیان هنری خود استفاده کردند. آنها بر این باور بودند که با گفتوگو با بدن خود تعبیر تازهای از تن زن، جدا از بازنمایی تصاویر زنان در سیستم پدرسالارانه ارائه میدهند.
بسیاری از آثار او بینام هستند و تنها لوکیشن و تاریخ آنها قید شده است. او فرمتهای متفاوتی را در فیلمبرداری و عکاسی استفاده میکرد. وودمن حداقل ده هزار نگاتیو خلق کرد که خانوادهاش از آنها نگهداری میکنند.