شاید برخی از ما فکر کنیم که اعتصاب غذا یک حرکت خودخواسته و انتخابی است که یک زندانی میتواند انجام ندهد. اما زمانی که تصویرِ بزرگتر، یعنی سلطه یک نظام فاسد و ظالم و حقوقی که از شهروندانش گرفته است را میبینیم، متوجه میشویم که اعتصاب غذا، اگرچه انتخابی است که یک زندانی سیاسی یا معترضی بیرون از زندان به آن دست میزند، اما مسئولیت آن هنوز به گردن نظام سلطه و ظلمی است که حقوق اساسی را از شهروندان گرفته؛ یعنی در صورتی که آن ظلم اتفاق نمیافتاد، کسی هم مجبور نبود اعتصاب غذا کند.
به گواه روایتهای تاریخی، اعتصاب غذا به عنوان شکلی از اعتراض و مقاومت بدون خشونت پدیدهای بسیار قدیمی است. این اعتراض اگرچه از ابتدا شکلی سیاسی نداشته، اما در قرن بیستم به شکلی از اعتراض به بیعدالتی عمدتا نظاممند حکومتها و مطالبه حقوق تبدیل شده است.
«اعتصاب غذای زنان فمینیست خواهان حق رأی در انگلیس»، «اعتصاب غذای فعالان سیاسی در هندوستان بعد و قبل از استقلالِ آن کشور»، «اعتصاب غذای فعالان سیاسی در ایرلند و ترکیه» از نمونههای مشهور در جهان هستند. برای ما ایرانیان البته، این پدیده متاسفانه چیزی نیست که از آن به عنوانِ تاریخ یاد کنیم. ما در طول دهههای گذشته به کرات شاهد اعتصاب غذای شهروندان معترض و زندانیان سیاسی بودهایم. کسانی که در پی شکنجه و ارعاب و نقض حقوقشون یا دیگران در زندان، فشار وحشتناک نخوردن غذا و آب را به خودشان وارد میآورند تا حقوقی را که حتی بعضا بهصراحت در قانون مصوب جمهوری اسلامی آمده است، مطالبه کنند.
در این برنامه نگاهی کوتاه میکنیم به تاریخ اعتصاب غذا در جهان و روند اعتصاب غذای برخی از زندانیان سیاسی در زندانهای جمهوی اسلامی را باز میشمریم. زندانیانی که برای بازپسگرفتن حقوق اساسی خود به ناچار دست به این کار زدهاند.