«برادرم سالها در سلیمانیه کار ایزوگام ساختمان میکرد؛ آن روز، برق او را گرفت و از روی داربست، بین طبقه دوم و سوم سقوط کرد؛ دو روز بعد از حادثه، به مریوان انتقالش دادیم و بعد از آنجا به بیمارستان کوثر سنندج منتقلش کردیم؛ سرش به شدت آسیب دیده بود؛ تقریبا ۲۴ روز بیهوش بود؛ اوایل هوشیاری او روی سه و چهار بود؛ من خودم هم چند سالی است که در عراق کار میکنم؛ از سال ۲۰۰۶، کار سنگکاری میکنم؛ هر بار که وارد عراق میشویم ۵ هزار دینار بابت بیمه از ما میگیرند اما بعد از حادثه که مراجعه کردیم گفتند شما اقامت ندارید با ویزای توریستی برای کار آمدهاید و هیچ چیز به شما تعلق نمیگیرد! گفتند آن ۵ هزار دینار، بیمه توریستی است و شامل حادثه کار و سقوط از داربست ساختمان نمیشود!»
روایت تلخیست؛ ولی روایتی واقعیست از رنج جوانی به نام «محمد نجفی» که زاده یکی از روستاهای مریوان در ایران است ولی سالهاست که با همولایتیهای خودش، از بیکاری در ایران فرار میکند و برای کارکردن به کردستان عراق میرود. جنبه دردآور داستان اینجاست که محمد به تازگی نامزد کرده بود و قرار بود مراسم عروسیاش در زادگاهش برگزار شود؛ ولی محمد اکنون روی ویلچر است. توان راهرفتن ندارد و برادرانش به کمک او میآیند تا بتواند روزمرههایش را بگذراند. تشخیص پزشکان، «ضربه به سر» بوده و لطف خدا بوده که حالا توانسته از روی تخت بیمارستان بلند شود؛ سرنوشت محمد میتوانست «مرگ» باشد.
جذابیت کارکردن در کردستان عراق به دو علت است؛ یکی به علت درآمد بیشتر آن نسبت به کار در ایران است و دومی به علت ورود آسان به کردستان عراق است. یکی از کارگران ایرانی به این نکته اشاره میکند که در کردستان عراق برای یک روز کار ۲۵ تا ۳۰ هزار دینار (معادل ۲۰ تا ۲۵ دلار) دستمزد دریافت میکند که سه برابر دستمزد کارگر در ایران است. ضمن اینکه ایرانیها میتوانند برای رفتن به کردستان عراق، ویزای یک ماهه توریستی بگیرند و پس از یک ماه با دست پر بازگردند و پس از چند روز دوباره به عراق بازگردند.
ایرانیانی که از نیاز به کردستان عراق میروند، در شرایط نامطلوبی بسر میبرند
البته نباید فراموش کرد که حضور ایرانیان در کردستان عراق و دیگر مناطق عراق برای کارکردن، منحصر به کارگران نیست و استادکارهایی همچون سنگتراشان هم هستند که به علت شرایط مالی بهتر به آنجا میروند. یک عضو اتاق بازرگانی تهران میگوید: «آنها حداقل روزی ۲۵ هزار دینار یا ۲۵۰هزار تومان دریافت میکنند که حتی در صورت رونق کار ساختمانی در ایران باز هم چنین رقمی به یک استادکار پرداخت نمیشود».
ولی وضعیت کارگران ایرانی در کردستان اصلا مطلوب نیست. به گفته کارشناسان، مهمترین مشکل کارگران ایرانی در عراق، «عدم سازماندهی مناسب» است. در حالیکه کشوری همچون ترکیه، کارگران کشور خویش را تحت نظارت خودش و با حساب و کتاب به عراق میفرستند یا کارگران بنگلادشی، اتیوپیایی، یا فیلیپینی میتوانند به واسطه شرکتها و سازمانهای دولتی کشور خودشان سازماندهی شوند که در واقع طرف اصلی قرارداد با پیمانکاران و مدیران عراقی هستند، ایرانیان هیچ حمایتگری ندارند و در این میان حتی اگر مدیر یا پیمانکاری نخواهد حقوق آنها را پرداخت کند، آنها نیز هیچ راهی برای احقاق حقوق خود ندارند. در نمونهای که در آغاز گزارش مثال زدیم نیز دیدیم که حتی اگر کارگری دچار سانحه جدی شود، طرف عراقی میتواند از زیر مسئولیت در برود، چون ادعایش این است بیمه، به ویزای توریستی تعلق گرفته است و شامل مسئله ایمنی کارگران نمیشود.
این سخنان میکائیل صدیقی – رئیس انجمن صنفی کارگران ساختمانی استان کردستان – خود بیانگر خیلی از نکات در این حوزه است: «در کردستان عراق “ایمنی کار” به آن صورت مطرح نیست؛ نه اداره کار آنجا بر کارگاهها نظارت دارد و نه بازرسی کار به آن مفهوم وجود دارد؛ کارگران مهاجر ایرانی آنجا نه سندیکا دارند و نه انجمن صنفی؛ هیچ کس نیست که از حقوق این کارگران دفاع کند؛ اگر دچار حادثه شوند، چه فوت شوند و چه از کارافتاده، بحث مستمری و غرامت در کار نیست».
اینجاست که میتوان گفت درواقع امثال محمد که از پی برقگرفتگی و سقوط، با بیتوجهی صاحبکار عراقی مواجه شد، پیش از آن و در واقع قربانی بیتوجهی جمهوری اسلامی شده بود.