«عزا عزاست امروز، روز عزاست امروز / زندگی کارگر روی هواست امروز»
این شعاری بود که در۱۱ شهریور ۱۳۹۸ کارگران شرکت کنتورسازی ایران در استان قزوین در مقابل استانداری این استان سر دادند. در اعتراض به ۲۵ ماه عدم پرداخت حقوق. آنان با خانوادههای خود مقابل استانداری آمدند و خواهان حمایت استانداری شدند. سخت بتوان تصور کرد که بدون ۲۵ ماه حقوق، زندگی یک فرد خانوادهدار چگونه میگذرد.
این اعتراض کارگری البته تنها اعتراض کارگری این روزهای ایران نیست. کافیست کمی سایتهاا بالا و پایین شوند تا حجم اعتراضات دیده شوند. همین چند روز پیش در شهریور ۸۸ بود که یکی از سنگینترین احکام حبس و زندان برای چند فعال صادر شد که حکم «اسماعیل بخشی» ۱۴ سال زندان بود؛ از رهبران اعتراضی اعتراضات کارگری نیشکر هفتتپه که در سال ۹۷، سخنرانیها و نوع واکنشهای، غوغایی آفریده بود.
درواقع، شاید بتوان گفت این روزهای ایران با توجه به اعتراضات گسترده، کثرت گروههای مخالف و نیز به علت وجود یک حکومت ایدئولوژیک بیشباهت به روزهای لهستان کمونیستی در دهه ۸۰ میلادی نیست. در لهستان آن سالها نیز جنبش مخالفین، متشکل از گروههایی همچون کلیسای کاتولیک، جنبش کارگری همبستگی به رهبری لخ والسا و نیز جنبش نارنجی بود که اگرچه اهداف مختلفی از مخالفت با حکومت وقت داشتند ولی در ضرورت یک لهستان دموکراتیک و آزاد، باوری یکسان داشتند.
جنبش همبستگی که جنبشی خیلی مهم در آزادیخواهی لهستانی محسوب میشد و در سال ۱۹۹۰ لخ والسا، رهبر این جنبش به ریاستجمهوری رسید، زاده یک اعتصاب در آگوست سال ۱۹۸۰ بود. اعتراض کارگران کشتیسازی لنین در گدانسک به محدودیتها علیه دستمزد موجب شد مذاکراتی با دولت شکل بگیرد که اتفاقا موفقیتآمیز هم بود ولی این موفقیت موجب عقبنشینی و درجا زدن نشد و بلکه این اتحاد توانست حفظ شود و فراتر از خواستههای صنفی برود و بر آزادی شهروندان نیز تاکید کرد.
لخ والسا در سال ۱۹۹۵ رییسجمهور لهستان شد
نباید گمان برد در لهستان فضای نرمالی برای فعالیت کارگران وجود داشت. تلاشهای آزادیخواهانه کارگران لهستانی و دیگر مخالفین در شرایطی بود که رژیم کمونیستی حاکم، جدای از حبس و زندان و شکنجه، حتی دست به اعدام مخالفین بدون طی روند قانونی نیز میزد. حتی علیه این جنبش، قانون اساسی تعلیق شد و در کشور حالت جنگی اعلام شد و خیلیها بازداشت شدند.
در تحلیل نهایی آنچه به عنوان دلایل موفقیت نهایی جنبش همبستگی از آن یاد میشود، یکی اتحاد این جنبش با کشاورزان، و حتی قشر روشنفکر و گستردهتر خواستها و آنها را از خواستهای صنفی فراتر بردن بود؛ درواقع این جنبش توانست با خیلی از مردم پیوند ایجاد کند. چنانکه یک لهستانی پیرامون امیدآفرینی جنبش همبستگی گفته بود: «امید فوقالعاده و ارتباط بسیار قوی بین مردم به وجود آمده بود. از آن لحظات نادری بود که به ناگهان میلیونها نفر خواست واحدی داشتند و این خواست واحد، آن بود که اتحادیههای کارگری آنها را در برابر حزب کمونیست نمایندگی کنند».
به نظر میرسد کارگران ایرانی میتوانند با سرفصلگیری از جنبش همبستگی، آن رویکردها در ایران نیز استفاده کنند؛ البته نمودهایی از این پیوند بین کارگر و دانشجو، در اعتراضات و اعتصابات سال گذشته در فولاد اهواز مشاهده شد؛ زمانی که تظاهراتکنندگان یک صدا فریاد میزدند: «دانشجو، کارگر، اتحاد اتحاد».
– درباره جنبش همبستگی لهستان بیشتر بخوانید