Search

English

جمیله؛ هنرمندی که در یاد ایرانیان همیشه می‌رقصد

ویدئوی اینستاگرامی که «پرویز پرستویی» – بازیگر مشهور سینما – در اینستاگرام خود از جمیله – رقصنده مشهور ایرانی – گذاشت، سروصدای بسیار ایجاد کرد. پرستویی در این پست نوشت: «هنرمند با مخاطب معنی پیدا می‌کند وروزگاری این عزیزان، چه آن‌هایی که در ایران هستند و چه آن‌هایی که در غربت تو دل مردم جا داشتند و به به و چه چه می‌شنیدند . کاش رفتاری می‌کردیم که مملکت خود را رها نکنن دو در سرزمین مادری‌شان بمانند».

این توضیحات و ویدئو که جمیله را در سن هفتادوچندسالگی و همراه با سگ شخصی‌اش نشان می‌داد، فضای مجازی را درنوردید و واکنش‌های مثبت و همدلی بسیار ایجاد کرد. اما نهادهای نزدیک به حکومت جمهوری اسلامی نیز بیکار نماندند و به پرویز پرستویی واکنش سختی نشان دادند.

 ویدئویی که پرستویی از جمیله ۷۲ ساله در اینستاگرام خود منتشر کرد جنجالی شد

از جمله روزنامه «کیهان» تهران ضمن «رقاصه» و «معروفه» خواندن جمیله و «مستهجن»خواندن هنر او خطاب به پرستویی نوشت:‌ «آیا انقلاب و مردم چنین افرادی را از کشور بیرون راندند یا خودشان فرار کردند تا بساط فساد و ابتذالشان را در جایی دیگر پهن کنند؟ … آن‌ها خود نیز انتظار نداشتند مجددا پس از پیروزی انقلاب، بازهم بساط فساد و فحشایشان را پهن کنند تا این‌که امثال شما به دور از تمامی معیارهای انسانی و حتی هنری برایشان دست زدید و هورا کشیدید».

اما جمیله کیست که انتشار یک ویدئوی کوتاه از او نیز این اندازه بحث و گفت‌وگو ایجاد می‌کند؟

«فاطمه صادقی» – ملقب به جمیله -در سال ۱۳۲۵ در جنوب شهر تهران به دنیا آمد. ۱۴ ساله بود که با «جواد رفیعی» – هنرمند، جازیست هنرپیشه، خواننده و کمدین – در اصفهان ازدواج کرد همسرش نام هنری جمیله را بر او گذاشت. او که از همسر اولش دختری به نام «دلیله» دارد پس از مدتی از جواد رفیعی جدا می‌شود.
پس از جدایی از همسر اولش، در ۱۷ سالگی با «محمدکریم ارباب» که ۳۴ ساله و صاحب چندین سینما و کاباره بود، ازدواج کرد. ارباب ۴۱ ساله بود که بر اثر سکته از دنیا رفت. جمیله می‌گوید که همیشه به یاد همسر درگذشته اش است. او در این باره می‌گوید: «ارباب همیشه برای من زنده است هنوز پس از گذشت سال ها از فوت ارباب به عشق او راه می روم به عشق او هستم». آزیتا ارباب نام فرزند جمیله و محمدکریم ارباب است.

محمد کریم ارباب همسر دوم جمیله و کسی که جمیله او را عشق همیشگی خود می داند

شروع فعالیت هنری و رسیدن به اوج شهرت

جمیله از شش سالگی روی صحنه بود از کاباره شکوفه نو تهران شروع کرد.پدر و مادرش از هم جدا شده بودند و او با پدرش زندگی می‌کرد و چون کسی نبود که از او مراقبت کند با پدرش که در شکوفه نو کار می‌کرد به آنجا می‌رفت. کم کم خود نیز در شکوفه نو مشغول به کار شد و همراه با گروه کنسرت برای اجرای برنامه به شهرهای مختلف می رفت. در ۱۳ سالگی تئاتر را در اصفهان تجربه کرد. در ۱۵ سالگی به تهران بازگشت و اولین جایی که کار کرد تئاتر جامع باربد بود. پس از آن با همکاری آقای ارباب در کاباره شمشاد برنامه اجرا می‌کردند.

جمیله زمانی که در اوج فعالیت هنری خود بود

جمیله به اوج شهرت رسیده بود و برنامه‌ی او که از ساعت ۱۲ شب به مدت یک ساعت و نیم اجرا می‌کرد جز پربیننده ترین و پرطرفدارترین برنامه ها در کاباره شکوفه نو بود. به گفته خودش در آن زمان شبی ۵۰ تومان دستمزد می‌گرفت که در آن زمان رقم قابل توجهی بود. پس از فوت ارباب برای چندین سال از صحنه دور بود و دوباره در کاباره شکوفه نو به دعوت «پرویز حجازی»به روی صحنه رفت. جمیله در سینما نیز فعالیت می‌کرد. او بازیگری را از فیلم های همسرش ارباب شروع کرد و تا قبل از فوت ارباب تنها در فیلم‌های او بازی می‌کرد.

جمیله هنرمندی بود که برای مهمانان برجسته خارجی نیز برنامه اجرا می کرد از«هنری کسینجر» گرفته تا «اوناسیس»، ثروتمند مشهور یونانی.جمیله «عزیزه» را الگوی خود در رقص می داند. زمانی که او کودک بود عزیزه در شکوفه‌نو می‌رقصید. به گفته جمیله، عزیزه هنرمندی بود که برای نخستین بار تمپو را به ایران آورد.

رقص جمیله در برابر اوناسیس، ثروتمند مشهور یونانی

دوری از ایران

فرزندان جمیله در انگلستان تحصیل می‌کردند. در سال ۱۹۷۷ فرزندان خود را از انگلیس به آمریکا برد تا در آن‌جا با هم زندگی کنند. جمیله می‌خواست به ایران بازگردد که مصادف شد با شلوغی‌های انقلاب و او دیگر نتوانست به ایران بازگردد و تمام دارایی‌اش در ایران ماند. با کلاهبرداری اطرافیانش نیز مقادیر زیادی از پس اندازی که جمیله به آمریکا برده بود، از دست رفت. او نهایتا مجبور شد علی‌رغم میل باطنی‌اش دوباره به صحنه برود و در لس‌آنجلس سال‌ها برنامه اجرا کرد. با وجود سال‌های دوری از ایران، جمیله اما کشورش را بسیار دوست می‌دارد. او ملت ایران را «فامیل بزرگ» خود می‌داند. او آرزویش درباره ایران را این‌گونه بیان می‌کند: « آرزو می‌کنم روزی برگردیم به مملکت خودمان. دلم برای ایران بسیار تنگ شده است. اگر بدانم با من کاری ندارند می روم ایران».

جمیله در حال رقص جاهلی

توضیح: شرح زندگی جمیله در این گزارش برگرفته از گفت‌وگوی چهارقسمتی تلویزیون جام جم با او در سال ۱۹۹۴ است که لینک‌هایش در زیر می‌آید.

بخش اول / بخش دوم / بخش سوم / بخش چهارم 

انتشارات بیشتر ...