آذرماه، تلخی قتلهای زنجیرهای را بر پیشانی دارد. درستتر آن است که بگوییم بخشی از قتلهای زنجیرهای در این ماه اتفاق افتاد. جمهوری اسلامی تلاش کرد که قتلهای زنجیرهای را به همان چند قتل پاییز ۱۳۷۷ محدود سازد. قتل «داریوش و پروانه فروهر» و همچنین «محمد مختاری» و «محمدجعفر پوینده». اما تعداد این قتلها بسی بیشتر از این چهار نفر است. قتلهایی که هیچ گاه جمهوری اسلامی پیگیر آن نشد و آمران و عاملان آن هیچ گاه معرفی و محاکمه نشدند. یکی از کسانی که در آذرماه به قتل رسید دکتر کاظم سامی بود که دوم آذرماه ۱۳۶۷ در مطب خود به قتل رسید. ساعت ۱۱:۳۰ چهارشنبه دوم آذر شخصی که خود را «غلام همتی» معرفی کرده بود، در آخرین ساعات کار مطب وارد محل کار دکتر سامی شد. زمان طولانی نگذشت که همسر دکتر سامی با شنیدن سروصدای همسرش از طبقه بالای مطب که منزلشان بود، با نگرانی خود را به دکتر سامی رساند و مردی را با دشنهای خونآلود در کنار کاظم سامی مشاهده کرد.
دوم آذرماه ۱۳۶۷ در مطب خود به قتل رسید
دکتر سامی دو روز بعد، جمعه چهارم آذر در بیمارستان درگذشت. علیاکبر محتشمیپور، وزیر وقت جمهوری اسلامی، در یک مصاحبه مطبوعاتی درباره قتل دکتر سامی اعلام کرد که قاتل سامی، «محمود جلیلیان» نام دارد و پس از قتل دکتر سامی در یک حمام در اهواز خودکشی کرده است. او انگیزه قتل را شخصی اعلام کرد و گفت زمانی که کاظم سامی مسئولیت هلال احمر را بر عهده داشت، از این سازمان اخراج شده است. اکبر هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطرات ۱۳۶۷، درباره قتل دکتر سامی چنین مینویسد: «آقای [سید علیاکبر] محتشمی [وزیر کشور] تلفنی اطلاع داد که قاتل دکتر [کاظم] سامی را دستگیر کردهاند و مجددا اطلاع داد که شناخته شده ولی فراری است و دستگیر نشده است.» اما آنچه هاشمی به ماجرای قتل سامی افزوده، از خاطرات روز شنبه ۲۷ اسفند قابل برداشت است: «آقای موسوی اردبیلی گزارش داد که در پزشکی قانونی در صحت ادعای خودکشی قاتل دکتر [کاظم] سامی تردید به وجود آمده و احتمال اینکه باندی بودهاند و او را کشتهاند و کشتهاش را حلقآویز کردهاند، وجود دارد. قرار شد پیگیری شود تا حقیقت مکشوف گردد.»
پرونده رسیدگی به قتل او بیسرانجام رها شد
دکتر نظامالدین قهاری، دوست و همرزم دکتر سامی، در گفتوگویی با ماهنامه «پیام هاجر» که اعظم طالقانی آن را منتشر میکرد، چنین میگوید: «قاتل هیچ سابقه آشنایی قبلی با دکتر نداشته است. آن موقع گفتند به دلیل اینکه دکتر سامی، اوایل انقلاب قاتل را از جمعیت هلال احمر پاکسازی کرده، او هم انتقام گرفته است. اما این پاکسازی مربوط به دکتر سامی نبود. ایشان ریاست عالیه داشت و پاکسازی را گروه دیگری انجام میداد. این شخص دوباره به کار دعوت میشود و توسط مدیریتهای بعدی باز هم پاکسازی میشود. پس مسئله شخصی نمیتواند باشد، چون دیگران بیشتر و به طور مستقیم در پاکسازی او دست داشتند … . در سرنخ دیگری که ما به دست آوردیم، شنیدیم گزارش خصوصی پزشک قانونی بود مبنی بر اینکه مرگ قاتل ناشی از خودکشی و بهدارآویختن خود نبوده است و گفته شد که قبل از بهدارآویختهشدن به طریق دیگری کشته شده است.»
قبل و بعد از از انقلاب ۵۷ جزو مخالفان و منتقدان حکومت محسوب میشد
سالها بعد و در سال ۱۳۸۷ مهدی خزعلی، فرزند ابوالقاسم خزعلی، از روحانیان متنفذ نظام جمهوری اسلامی در مطلبی در وبسایت خود درباره این ماجرا نوشت که: «میرعماد، دادستان وقت به درخواست و شکایت همسر کاظم سامی، دستور نبش قبر جلیلیان، که به عنوان قاتل معرفی شده بود، را داده و پزشکی قانونی پس از معاینه جسد وی نظر داده است که جلیلیان برخلاف نظر وزارت کشور خودکشی نکرده، بلکه کشته شده و بعد حلقآویز شده است.» اما طبق گفته آقای خزعلی، کمی بعد میرعماد – که دادستان بود – توسط خود حکومت بازداشت شد. فرج سرکوهی، نویسنده، نیز درباره قتل دکتر سامی و انگیزههای آن چنین مینویسد: «در همان روزگار شایع شد که آیتالله منتظری، که هنوز در بافت قدرت اما منتقد حاکمیت بود، بر آن است تا با حمایت از نامزدی کاظم سامی در برابر اکبر هاشمی رفسنجانی در انتخابات ریاست جمهوری، تحولاتی سیاسی را زمینهساز شود و بنا بر همین شایعات، رقیب، که از محبوبیت دکتر سامی و نفوذ آیتالله منتظری در جامعه آگاه و نگران بود، با قتل بدون محاکمه کاظم سامی او را از سر راه خود برداشته است. هرچند این شایعه قویا تکذیب شده بود.» هر چه بود، هیچ گاه پرده از این قتل حکومتی برداشته نشد و مانند قتلهای فراوان دگراندیشان و روشنفکران که پس از انقلاب۵۷ توسط حکومت صورت پذیرفت و هیچ گاه عاملان و آمران آن مشخص نشدند، قتل دکتر سامی نیز بی سرانجام رها شد.
با حبیبالله پیمان، عضو کمیته رهبری «شورای فعالان ملی مذهبی»
دکتر کاظم سامی که بود؟
دکتر کاظم سامی، اولین وزیر بهداشت ایران پس از انقلاب ۵۷ بود. او همچنین رهبر «جنبش انقلابی مردم ایران» (جاما) بود، از زمان تاسیس آن در سال ۱۳۴۲ تا زمان قتلش در سال ۱۳۶۷. او در سال ۱۳۱۴ در شهر مشهد به دنیا آمد. پدر و مادرش اهل کرمان بودند. تحصیلات خود را در رشته پزشکی در دانشگاه مشهد شروع کرد و پس از آن به دانشگاه تهران منتقل شد و تخصص خود را در رشته روانپزشکی اخذ کرد. او در جلسات «کانون نشر حقایق اسلامی» که به همت محمدتقی شریعتی برگزار میشد، شرکت میکرد و بعدها با همراهی علی شریعتی، نظامالدین قهاری، محمود دلآسایی، شاکرینژاد و تعدادی دیگر «نهضت خداپرستان سوسیالیست» را تشکیل دادند. دکتر کاظم سامی چه پیش و چه پس از انقلاب ۵۷ جزو مخالفان و منتقدان حکومت محسوب میشده است. او پیش از انقلاب معتقد به مشی مسلحانه در مبارزه سیاسی بود اما جمع دوستانش عموما با مبارزه مسلحانه چندان موافق نبودند؛ بنابراین سامی در سال ۱۳۴۲ «جاما» را تشکیل میدهد. انقلاب اسلامی که حکومت را در دست گرفت و سامی به عنوان وزیر بهداری در کابینه مهندس بازرگان منصوب شد. او در بهمن ماه ۱۳۵۸ در انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی شرکت کرد و توانست با کسب اکثریت آرا به عنوان نماینده مردم تهران وارد مجلس شود. پس از اتمام دوره دکتر سامی تا پایان عمرش هیچ پست دولتی نداشت.