پرستو چه باشد؟ نوعی پرنده ماده که در آشیانه مینشیند و هر وقت ماموریت پیدا کرد به سراغ آقایی میرود که چیزهایی را که از بالا نمیتواند به دست آورد از پایین به دست آورد. در کا.گ.ب (سازمان اطلاعاتی کمونیستی شوروی) یک خانه بود که به آن خانه پرستوها میگفتند. در آن خانه خانمها اطلاعات عوامل مشکوک و ضد استالین را میگرفتند و به آنها چیز میدادند. در ایران چون پرستو و بلبل هم باید طبق قوانین شرعی رفتار کنند، قضیه عمیقتر میشود. در نوادر راغب آمده است: یکی از معاویه چیزی میخواست به زنش هدیهای داد و معاویه به آن کار راضی شد، گفت: ما هر وقت نتوانیم چیزهای مهم را از بالا به دست بیاوریم از پایین به دست میآوریم. و اکنون باید بدانی بالا و پایین چیست.
بالا و پایین چیست؟ بالا یک جای خیلی بالا در نظام است در حد رهبر و خانواده لاریجانی و رئیس جمهور (وقتی رئیس تدارکات نباشد)، پایین یک جایی است در مزلوآباد که در آن امت مفلوک زیر خط فقر جفت شش بازی میکنند و همهاش یک و دو میآورند. در جهان سوم راهرفتن به بالا از چند طریق است: طناب کودتا: طناب را میاندازیم به دیوار و میرویم بالا، اگر از آنطرف سالم آمدیم پایین که پنجاه سال میمانیم وگرنه آخ! خیلی درد دارد. عیب کودتا این است که موقع رفتن آدم را از توی چاه یا زیر پل مثل صدام یا قذافی میکشند بیرون و سگکشی میکنند. نردبان حزبی: یکی از راههای بالارفتن در جهان سوم، بالارفتن از نردبان حزبی است، ولی این کار خیلی مطمئن نیست، چون امروز حزب شما ضد امپریالیست است، ده سال بعد میشود سرباز امپریالیزم، یا امروز حزب شما چپ طرفداری سندیکا و تعاونی است، یک سال که از قدرت بیرون برود یکهو میشود طرفدار دامپینگ و انحصارات. فقط میماند بالارفتن از دیوار از روی شانه دوستان که آن هم معلوم نیست؛ یا آن که پایین مانده زیر پای آدم را خالی میکند یا آن که رفته بالا از آن بالا پیپی میکند به هیکل آدم، یا وقتی رفت بالای دیوار همانجا میماند و نگهبان میشود علیه شما. و اکنون باید بدانی نگهبان چیست و چه وظیفه دارد.
نگهبان چیست؟ نگهبان یا دربان یا محافظ یا حراست موجودی است زمخت و کلفت که از حداقل اطلاعات بیبهره است و هیچ حرفی را نمیفهمد و وظیفهاش این است که آدمهایی که داخل هستند را از شر آدمهایی که بیرون هستند حفظ کند. نگهبان معمولا اصلا موجود باهوشی نیست، ولی در اغلب موارد به محض اینکه چشمش به پول میافتد تبدیل به یک نابغه میشود و در کمال شادابی همه راهها را نشان آدم میدهد. و اکنون باید بدانی شاداب چیست.
شاداب چه باشد؟ شاداب موجودی است بدبخت و مفلوک و بدشانس که روم به دیوار گلاب به روی شما خدای ناکرده در روز تولد خواهرش چهار تا عکسش منتشر شده و حالا فتا و ناجا و شاجا و نساجا و نماجا و نهاجا و بقیه همه دنبال این میگردند که شورتش بنفش بود یا سوتینش؟ موجودی که همه او را مرفه بیدرد میدانند ولی خودش بدهکار است. موجود شاداب هر روز در اینستاگرام این حرفها را میشنود: «بدبخت، منفعل، بیشعور، از دور دستی بر آتش، دور از گود، آفریقا همبرگر ده هزار تومنه اونوقت تو…، بدبخت بیچاره سعودی بچهکش، عنصر صهیونیست فراماسون بهایی، قاتل آدمکش و … .» و اکنون باید بدانی قتل چیست و به چه دردی میخورد.
قتل چه باشد؟ یکی از راههای حل اختلاف خانوادگی قتل است. چون درست است که طرف دیگر جان ندارد، ولی اعتراضی هم ندارد، بنابراین مشکل حل میشود.
– مرد: من دیگه نمیتونم ادامه بدم. بهتره جدا بشیم.
– پرستو: مخالفم، من عاشقتم، صد تا عکس دو نفره داریم، نمیخوام جدا بشم (خیره به دوربین).
– مرد: مهریه و خونه ولنجک و حضانت بچه رو هم میدم به تو.
– پرستو: ما که بچه نداریم، عشق من، بیا بریم بچهدار شیم، لباس چی بپوشم؟ یا چی در بیارم؟
– مرد: پس قبول کردی که جدا بشیم؟
– پرستو: نه، من جدا نمیشم باید همین الان هم سه چهار تا بچه بیاریم… .
– مرد: پس برو حموم.
– زن: وقتی بهت گفتم بیا، تو بیا. [در همین موقع مرد به طور عادی و در کمال خونسردی دستپاچه میشود و چند خشاب گلوله خالی میکند توی شکم زن. بعد فکر میکند: به موقع عقب کشیدم، ممکنه بمیره ولی بچهدار نمی شیم. مرد اول به قم میرود، بعد تصمیم میگیرد برود به حج و کربلا و نجف و مشهد ولی به کلانتری میرود و چای میخورد.]
گاهی اوقات قتل بر اثر مصرفگرایی رخ میدهد. پس بدان که مصرفگرا چیست و چطور.
کدخدای علیآباد علیا