وزیر کیست؟ یکی از اشیایی که در کابینه حضور دارد و رئیس جمهور میتواند با آن هر کاری بکند: «پرتکردن به بیرون؛ استعفائیدن؛ نصب، وصلکردن و پرتکردن از پنجره.» جمع وزیر: وزرا. وزرا همچنین نام خیابانی است که کمیته منکرات در آن قرار دارد. سر وزرا: سینما شهر فرنگ سابق. وسط وزرا: کمیته منکرات. ته وزرا: ته وزرا یک سراشیبی تند است که در آن تصادف زیاد میشود. سمت چپ وزرا: اکثرا بنبست است. سمت راست وزرا: به بزرگراه ختم میشود و با هر سرعتی در آن میشود رفت و تصادف کرد. در سایر کشورهای جهان وزیر کسی است که نظراتی دارد، کارهایی میکند و حرفهایی هم میزند و ممکن است با رئیس جمهور مخالف باشد و اخراج هم نشود. وزیر یا زیر نظر رئیس جمهور یا زیر نظر نخست وزیر کار میکند. و اکنون به جایی رسیدیم که بدانی مصدق چیست و برای چی نخست وزیر شد.
مصدق چیست؟ محمد مصدق یکی از نخست وزیران بود که نفت را ملی کرد و باعث شد نفت دست دولت باشد تا با اتکا به این موضوع هر چقدر دوست دارد به مردم زور بگوید. تنها شخصیت تاریخ سیاسی ایران که 95 درصد مردم از او دفاع میکنند ولی روزی که داشت سقوط میکرد 5 درصد مردم هم برای حمایتش به خیابان نرفتند. وی فکر میکند در سوئیس به تحصیل پرداخته و چون به حقوق در جامعه مدرن علاقه داشت، پایاننامهاش را فکر میکند در مورد «وصیت در اسلام و شیعه» نوشته و حقوق بینالملل را درک کرده. او آنقدر نابغه بود که آموزش زبان فرانسه، لیسانس، فوق لیسانس و دکترا را در چند ماه تمام کرد. وی با حمایت شاه، روحانیون، چپ و آمریکا سر کار آمد و به مدت چند سال با شاه، روحانیون، چپ و آمریکا مبارزه کرد و گفت: «من مستظهر به پشتیبانی ملت هستم.» ملت هم رفتند توی خانهشان خوابیدند. وی فهمید نباید وقتی مردم میگویند یا مرگ یا مصدق، جنبه تعارف آن را در نظر بگیرد و نباید آن را جدی بگیرد. «تنها گناه من این است که تسلیم تمایلات خارجیان نشدم» (خودشیفتگی مفرط)؛ «من مسلمان و شیعه و پیرو حضرت سیدالشهدا هستم… و به پیروی از مولای خودم تا نفس دارم دنبال عقیده صحیح خود هستم. (صل علی محمد بوی خمینی آمد)؛ به رزمآرا قبل از ترورش گفت: «اگر شما نظامی هستید، من از شما نظامیترم، میکشم، همینجا شما را میکشم». رزمآرا یکی دو روز بعد ترور شد و خبرش را همه جا منتشر کردند؛ البته این جمله مصدق را ترجمه نکردند، چون مترجم مناسب نداشتند و اکنون لازم است بدانیم مترجم چیست و چه کار میکند؟
مترجم چیست؟ مترجم یک مرد یا زن است که اظهارات یک زن یا مرد را به زبان دیگری ترجمه میکند. مترجم چند نوع است: مترجم همزمان، که وقتی سئوال میکنند چه احساسی دارید و طرف میگوید: «هیچ»، بگوید: «ایشان در حال حاضر نگران مسائل دیگر هستند و کلا شما برو.» و مترجم غیر همزمان که وقتی متنی از کوروش را ترجمه میکند انگار متن دبیرکل سازمان ملل را ترجمه میکند یا وقتی یک داستان 24 صفحهای را ترجمه میکند تبدیل به یک رمان دو جلدی خواجه تاجدار شود. و اکنون باید ببینیم آیا مترجم یا اشخاص دیگر مثلا طلاب بدون اعتقاد به انقلاب به درد میخورند یا نه.
طلبه بدون اعتقاد چیست؟ طلبه به طور کلی انسانی است که طالب یک چیزی هست و باید آن را به او داد وگرنه ناراحت میشود. طلاب جمع طلبه است. وقتی تعدادی طلبه یک جا ایستاده باشند به آنها میگویند این طلاب مامان… . اصولا فحشدادن به مادر کسی کار خوبی نیست. طلاب بر یک نوعند؛ طلاب انقلابی و در خدمت اسلام، و اگر در میان طلاب مثلا یکی باشد مثل آن طلبهای که همجنسگرا ست و به ترکیه رفته یا طلابی که مثل آدم کتاب برمیدارند و برای بچههای روستاها کتاب میبرند و میخوانند، یا طلابی که کنار مردم هستند و در موقعیت کشداری قرار ندارند، به اینها میگویند «طلبه بدون اعتقاد به انقلاب.» رهبر انقلاب گفته: «طلبه بی اعتقاد به انقلاب به درد کشور نمیخورد.» طلاب بیاعتقاد هم گفتند: «خودت به درد کشور نمیخوری، مودب باشد، درست حرف بزن.» و در این برهه حساس زمانی است که اگر مثلا طلبه بدون اعتقادی کاری کند که دستگیر شود و او را محاکمه کنند، بعید است که اصلا بگذارند وکیل درست حسابی داشته باشد و معمولا وکیل تسخیری دارند و اکنون باید بدانی وکیل تسخیری چیست و چه کار میکند؟
کدخدای علیآباد و حوم